خلاقیت از مفاهیم رایج در مباحث هنری است. امروزه خلاق بودن و هنرمند بودن یکی انگاشته می شوند و اغلب، خلاقیت با نوآوری یکسان دانسته می شود. از طرف دیگر باور غالب این است که هنر سنتی، با موضوعات تکراری و کهنه، فاقد خود جوشی و بدیع بودن است. اما بر خلاف نگاه مدرن که خلاقیت و حتی حقیقی بودن را با نو بودن یکی فرض کرده و هنر سنتی را فاقد آن می داند، نویسندگان و متفکرانی همچون آناندا کوماراسوامی، تیتوس بورکهارت،[i] رنه گنون،[ii] سید حسین نصر و آن ماری شیمل[iii] نه تنها هنر سنتی را هنری خلاق می دانند بلکه تنها اینگونه آفرینش ها را شایسته اطلاق مفهوم خلاقیت می دانند. سؤالی که مطرح می شود این است که آیا اساساً در هنر سنتی می توان از خلاقیت به معنای واقعی کلمه سخن گفت؟ در واقع یک مکتب هنری چارچوب های آموزش، تولید اثر، و نیز خلاقیت را انتقال می دهد و با این کار هویت و اصالت تولیدات هنری را تضمین می کند. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که هنر سنتی دارای اصولی است که بر اساس آن می توان از خلاقیت به معنی خاص آن سخن گفت.