آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

شناخت خدا، دغدغه اصلی انسان هاست و بشر از دوره های اولیه تاکنون، برای رسیدن به این هدف، راه های گوناگونی را رفته است؛ از شناخت شهودی و تزکیه دل تا معرفت عقلی و استدلالی. اما استدلال عقلی که یکی از راه های اساسی معرفت بشری است، همواره مورد نقد و نظر قرار گرفته است. برخی، باور به اثبات وجود خدا را نیازمند استدلال عقلی دانسته اند؛ در حالی که دیگران، وجود خدا را به خاطر فطری بودن و یا به دلایل دیگر، بی نیاز از استدلال عقلی دانسته اند؛ به طوری که مؤمنان در ایمان خود، بدون برهان نیز موجه و معقول خوانده شده اند. فرضیه بی نیازی خدا از استدلال را می توان در رویکرد های ایمان گرایی، معرفت شناسی اصلاح شده، شهودگرایی و فطرت گرایی جستجو کرد؛ اما با نگاهی توصیفی- تحلیلی، به این نتیجه می رسیم که: ایما ن گرایی با اشکالات متعددی مواجه است و نمی تواند بی نیازی وجود خدا از استدلال را موجه سازد. شهودگرایی تنها برای جمع خاصی مقبولیت دارد. معرفت شناسی اصلاح شده، مؤمنان را در اعتقادشان موجه می نماید. تنها بر مبنای فطرت گرایی از نوع معرفت پیشینی، می توان وجود خدا را بی نیاز از استدلال دانست.

تبلیغات