آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

بیشتر متکلمان اشعری در مسألة نحوه انتساب افعال به انسان، نظریه کسب را برگزیده اند؛ هرچند پیش از آنان برخی از معتزله مانند نجاریه و ضراریه نیز به انحایی از این نظریه اعتقاد داشته اند. در مقابل، عموم معتزله و به ویژه جبائیان آدمی را خالق افعال خویش می دانستند. ابن عربی ضمن اذعان به دشواری مسألة کسب یا خلق اعمال انسان، بارها به بررسی و داوری در مورد نظریة کسب و خلقِ اعمال پرداخته است. هرچند ابن عربی دلایل عقلی و نقلی معتزله بر خلق افعال را تأیید می کند، اما نظریه کسب را نیز مستند به عقل و شرع می داند و بعضی از ابعاد هر دو نظریه رقیب را می پذیرد. او در موارد بسیاری به نقد هر دو نظریه پرداخته و البته دیدگاه خویش را به اشاعره نزدیک تر می داند. غفلت از انتساب افعال به خدا ضعف عمده دیدگاه معتزله است که با توحید حقیقی سازگار نیست، اما نظریة کسب نیز از جهت نفی تأثیر قدرت انسان در فعل ارادی نادرست است؛ زیرا مستلزم نوعی شرک خفی و شهود نکردن قیومیت خداوند بر افعال است. بدین سان تبیین معتزله و اشاعره از نحوة انتساب اعمال به انسان در مراتب پایین توحید درست است اما توحیدِ اهل عرفان و باطن، از این هر دو فراتر می رود.

تبلیغات