نظریه دلالت تصوّریِ اصول دانان از یک سو و دیدگاه فیلسوفان زبان در باب معناداریِ سمانتیکی از سوی دیگر، قابل مطالعه تطبیقی است. دلالت تصوّری، انتقال ذهن از لفظ به معنای آن به محض صدور لفظ از گوینده بدون توجّه به قصد و اراده اوست. دلالت تصدیقی، دلالت لفظ بر معنای مقصود گوینده است. سمانتیک تقریباً به نظریه دلالت تصوّری نزدیک است؛ زیرا سمانتیک، مطالعه معنا به نحو مستقل از متکلّم یا مؤلّف است و پراگماتیک نیز تقریباً به نظریه دلالت تصدیقی قرابت دارد؛ زیرا پراگماتیک، مطالعه معنا بر مبنای قصد متکلّم یا مؤلّف است. از میان نظریه های معناداریِ سمانتیکی، دیدگاه کاربردیِ معنا به نظریه دلالت تصوّری گویا نزدیک تر است؛ زیرا از منظر هر دو دیدگاه، زبان و کاربرد الفاظ یک فعالیت قانونمند اجتماعی بوده و الفاظ و عبارات معنای خود را از کثرت کاربرد و کارکرد آن ها در اجتماع می یابند.