آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

این مقاله در وهله اول به کند و کاو در عنوان «علوم انسانی» و دیدگاه های رقیب اش می پردازد: «علوم فرهنگی»، «علوم اخلاقی» و سرانجام «علوم اجتماعی». و در ضمن می کوشد بر پیش زمینه های فلسفی آن عناوین نیز نظری بیافکند. با دو عنوان «علوم انسانی»  که برگزیده و رواج یافته ویلهلم دیلتای است، و «علوم فرهنگی» که پیش نهاده نوکانتیان و نیز ماکس وبر بود، گوشه ای از نزاع بر سر این دسته از علوم در نیمه دوم قرن نوزدهم آشکار می شود. در طرف دیگر این منازعه هم جان استوارت میل ایستاده با پیشنهادش «علوم اخلاقی». او درحقیقت وامدار ارسطو است و از طبقه بندی علوم، اخلاق و منطق اش بهره می برد. اشاره به عنوان علوم اجتماعی بیشتر برای هشدار بر این خطای رایج است که آن را ناسنجیده بر تمام علوم انسانی اطلاق می کنند. پس دفع بعضی سوء تفاهم ها کار ضمنی دیگر مقاله پیش رو است، که پیش از هر چیز از خود عنوان علوم انسانی و بعد از فروکاستن علوم انسانی به جامعه شناسی جدید، پیش آمده است.

تبلیغات