آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

دوگانگی یا یگانگی نفس و بدن از موضوعات مهم و بحث برانگیز میان فلاسفه و روان شناسان است. فیزیکالیسم از رویکردهایی است که نفس را از نظر جوهری و وجودی قابل تقلیل به بدن می پندارد. با این حال، فیزیکالیسم ناتقلیل گرا، صفات و استعدادهای نفس را تقلیل ناپذیر به صفات اجزای بدن می شمرد. در نقطه مقابل، دوگانه انگاری جوهری، نه تنها صفات منسوب به نفس، بلکه موصوف به این صفات، یعنی خود نفس، را نیز تقلیل ناپذیر به بدن می داند. مورفی جانب فیزیکالیسم ناتقلیل گرا را تقویت می کند. وی تبیین های برخاسته از علوم تجربی جدید، به ویژه عصب شناسی را نقطه اتکایی قوی برای این رویکرد می شمرد و نیازی به پذیرش جوهری فرامادی نمی بیند و استدلال های آنها را به دلیل اتکا بر شهود ناتمام می داند. وی «علیت از بالا» و نگاه کل گرایانه به جنبه مادی آدمی را برای فهم حقیقت انسان ضروری می داند. این مقاله دوگانه انگاری و فیزیکالیسم ناتقلیل گرا را مقایسه و میان آنها داوری می کند. داده های علوم تجربی با خوانش صحیح از دوگانه انگاری کاملاً سازگار است. بدون اتکا بر شهود نمی توان در عرصه خودشناسی و انسان شناسی وارد شد. می توان دوگانه انگاری را با استدلالی فلسفی پایه ریزی کرد که بر گزاره های شهودی همه فهم و انکارناپذیر مبتنی باشد. علیت از بالا نیز اگر به خوبی تبیین شود، دوگانه انگاری را نشان می دهد.

تبلیغات