بررسی و تحلیل داستانهای مطبوعاتی زنان که برای نخستین بار در نشریاتی به سردبیری ایشان و در بازه زمانی سالهای بعد از مشروطه تا انتهای پهلوی اول ، به طبع رسیده است از چندین جهت حایز اهمیت است ؛ نخستین وجه آن لزوم قرایت آثار حاشیه ای است که در روشن کردن سنت زنانه نویسی مهم تلقی می شود . وجه دیگر آن مربوط به ویژگی ساختاری و محتوایی این داستانهاست که آنها را در مرز بین حکایات سنتی و داستان کوتاه در مسیر انتقال ژانر قرار می دهد . "تأکید بر سواد آموزی، نقد خرافات، اعتراض به ازدواج ،حق طلاق و حضانت اولاد برای زنان و تقبیح خیانت مردان محتوای تکرار شونده در اکثر این داستانهاست که آنها را به مرحله ی فمنیست یا آگاهی از موقعیت زنانه و اعتراض به مردان در پدید آوردن وضع موجود ، نزدیک کرده است . استفاده از روایت شنو آشکار که اغلب زنان هستند، مکان و زمان واقعی و متغیر، حجم داستان ها و محتوای زنانه این داستانها ، این ژانر را از حکایات سنتی متفاوت کرده و به داستان کوتاه شبیه می کند .