چکیده در ادبیات داستانی معاصر رمان هایی هست که زمینه واقعگرایانه دارند؛ اما برخی از عناصر آن ها غیرواقعی است. این رمان ها ضمن شباهت هایی به حکایات تمثیلی، با قصه های تمثیلی در ادبیات کهن فارسی تفاوت های زیادی دارند. ویژگی های ساختاری و موقعیتی متمایزکننده رمان های مذکور آن ها را از دیگر گونه های رمان جدا می کند؛ ازجمله دو[یا چند]لایگی معنایی، شناوری میان واقعیت و غیرواقعیت، تناسب با موقعیت های سیاسی و تاریخی و مانند آن. این ویژگی ها آن قدر هست که بتوان آن ها را در شمار یک زیرگونه ادبی رمان فارسی جای داد. مسأله این پژوهش بررسی عنصر مشترک «دولایگی» است. براین اساس از کاربرد شناسی بهره گرفته شده که به دلیل ویژگی های متناسب با فهم این رمان ها کارآمده بوده است. بنابراین ضمن تحلیل رمان های مذکور با توجه به چهار مولفه زمان، مکان، فرستنده و گیرنده، تأثیر رخدادهای تاریخی-سیاسی در آفرینش این آثار بازگو شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد عنصر مشترک «دولایگی» در رمان های تمثیلی معاصر فارسی که در عین حال ویژگی متمایزکننده آن ها از دیگر گونه های رمان است، ما را بر آن می دارد تا این رمان ها را ذیل یک زیرگونه ادبی قرار دهیم. نیز این گونه از رمان پدیده ای است نوظهور و همسو با نیازها و ضرورت های زندگی معاصر که با رخدادهای سیاسی ارتباط مستقیم دارند.