ابوالبرکات بغدادی در سنت نقادی اندیشه ابن سینا جایگاه ویژه ای دارد. او متفکری است که از دیدگاه ذهن گرایانه به نقد ابن سینا پرداخته است. او به این منظور، دو شاهد مثال آورده است که می توان گفت نوآوری ابوالبرکات به شمار می رود: 1. طرح نظریه حد مفهومی به عنوان بدیل حدّ حقیقی؛ 2. قراردادن جهت حکم در جایگاه جهت حمل. آنگاه این دو اندیشه در متون منطقی، تبارشناسی و تحلیل شده اند که چگونه در منطق نگاری های پس از ابوالبرکات به کار رفته اند. نظریه حد مفهومی به عنوان بدیل حد حقیقی ریشه در نامگذاری های ما بر اشیاء دارد. به این معنا که اشیاء بر اساس معرفت حاصل از آنها نامیده می شوند. پس به جای تمنای رسیدن به معرفت اشیای خارج، باید به حیطه آگاهی خویش و آنچه از اشیاء بر ما پدیدار می شود، خرسند بود. طرح جهت حکم به جای جهت حمل، نظریه ای است که مفهومی تازه در موجهات مطرح می کند. اگرچه بنا بر تحلیل ارائه شده، این نظریه بنا بر مسلم بودن مقدمات قیاس در موجهات کارایی نخواهد داشت. در این پژوهش روشن می شود ابوالبرکات در هر دو نظریه، متفکری ذهن گراست که به حیطه آگاهی بسنده می کند. مضاف بر این که هر دو مفهوم در بدنه اندیشه ابن سینا وجود دارند؛ اما ابوالبرکات آنها را در غیر جایگاه خویش نشانده است.