آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

متن

نوشتار حاضر مختصرا به ارائه تصویرى از قرّا مى‏پردازد. مؤلّف کوشیده با تفکیک میان قارى و اهل القراء نشان دهد که اطلاق واژه قرّاء در معناى قاریان قرآن به کسانى که بستر روش خوارج شدند و نیز حصر نظر در این جنبه، موجب ابهام و حتى گمراه کنندگى در تاریخ اسلام شده است، زیرا به عقیده مؤلف اگر قرّا را قاریان قرآن بشماریم لاجرم این قاریان باید کسانى باشند که قرائت ویژه‏اى از قرآن را به کار مى‏برده‏اند یا در باب اعتبار دستورات قرآنى دیدگاه‏هاى غیر متعارفى داشته‏اند، حال آن که در رساله‏هاى مربوط به بدعت‏نگارى یا قرائت نامه‏هاى قرآن نشانى در جهت اثبات این نظر دیده نمى‏شود، لذا مؤلف بر این باور است که قرّا همان اهل القراء (روستاییان) هستند که پس از شرکت در نبردهاى اولیه علیه ساسانیان در عراق ساکن شدند و اراضى خالى از سکنه جنوب عراق را تصاحب کردند و چون منافعشان در عصر حکومت عثمان به مخاطره افتاد در ناآرامى‏هاى این دوره شرکت کردند و سرانجام این که گروهى از همین قاریان بودند که پدیده خوارج را آفریدند.
اصطلاح قرّا (جمع قارى) که در تاریخ نگارى عرب از آن سخن مى‏رود به گروهى از عراقى‏ها اطلاق مى‏شود که علیه عثمان و سپس على[ع] پس از پذیرش حکمیت به‏پاخاستند. در تحقیقات اروپایى، کلمه قرّا معمولاً به قاریان قرآن ترجمه شده است. (قرّاءقَرَءَ = خواندن).
برونو نخستین مورخى بود که کوشید نقش قرّا را به مثابه یک گروه مستقل ـ که در درون جنبش خوارجِ ناهمگن، عمل مى‏کردند ـ بررسى نماید. نتایجِ کار برونو تا حدى از سوى ولهاوزن که تلقى مى‏کرد آنها حرکت مستقلى نبوده‏اند که در زمان معینى در خوارج ادغام شده باشند رد گردید. ولهاوزن ادعا مى‏کرد قرّا که ارتباط تنگاتنگى با فقهاى خبره داشتند حلقه وسیعى را گرداگرد آنها تشکیل دادند که هسته مرکزى آن را متعلمین مذهبى شکل مى‏دادند. بنا به گفته ولهاوزن تأملاتِ وسواس‏آمیز و شور و حرارت مذهبى، قرّا را برآشفته نمى‏کرد تا آن‏ها را به اقدام علیه حاکمیت اسلامى ـ که به زعم آنها در اجراى احکام کتاب اللّه ناکام مانده بود وادار سازد.
شور و شوق آنها به اسلام زمانى آشکار شد که در نبردهایى علیه شورش رده (نبردهاى یمامه و عقرباء) شرکت کردند. آنها در طول نبرد على[ع] در برابر طلحه و زبیر با همه توان به او ملحق شدند و در نبرد نافرجام (صفین) نیز از على[ع] در برابر معاویه حمایت کردند. هنگامى که شامیان پیشنهاد توسل به حکمیت قرآن را دادند قرّا در ابتدا از این که على[ع] این پیشنهاد را پذیرفت ابراز رضایت کردند امّا وقتى که نتایج مصیبت بار حکمیت عیان شد به مخالفت با او برخاستند و بى‏رحمانه وى را مقصر پنداشتند که قضاوت بشرى را بر داورى خدا ترجیح داده است. گفته مى‏شود قرّا در شورش‏هاى خوارج علیه على[ع] و سپس معاویه افراطى‏ترین عامل محرک بودند.
شرح و بیان ولهاوزن از قرّا نشانگرِ دیدگاه کلى او در باب جناح‏ها و دستجات صدر اسلام است که محصول کشمکش‏هاى سیاسى ـ مذهبى مى‏باشد. این نظر که معطوف به بررسى توسعه اندیشه سیاسى و مذهبى در اسلام بود بسیار ثمر بخش مى‏نمود، امّا مانع از درک ما از درگیرى‏هاى اجتماعى‏اى مى‏شد که به موازات کشمکش‏هاى مذهبى رخ مى‏داده است.
بنابراین، توصیفى که تا سال‏هاى اخیر از شخصیت قرّا به عمل آمده مبهم یا حتى گمراه کننده بوده است. به راستى اگر قرّا گروهى بودند که قرائت ویژه‏اى از قرآن را به کار مى‏بردند یا در باب اعتبار دستوراتِ قرآنى دیدگاه ویژه‏اى داشتند، پس چرا نمى‏توان در رساله‏هایى که به مسأله بدعت پرداخته‏اند یا قرائت نامه‏هاى قرآن نشانى از آنها یافت. علاوه بر این احتجاج آرام، انسان به تردید مى‏افتد آیا این انگاره ولهاوزن ـ که تقریباً مقبولیت عام یافته است ـ درست مى‏باشد که قرّا پس از شکست سیاسى على[ع] با توبه از ناکامى خیالىِ خود به هوادارانِ متعصب قرآن بدل شدند؛ زیرا بر طبق منابع، آنها هرگز یاوران صمیمى در جناح على[ع [نبودند، از این رو هیچ دلیلى نداشتند که خود را خائن بپندارند، چرا که آنها على[ع] را مجبور کرده بودند تا تعیین حکمین را پذیرا شود.
در تحقیقات اخیر که درباره این موضوع به عمل آمده، براى از سرگیرى ایده برونو به گروه‏هاى اجتماعى عطف توجه شده است. جى.ام. هیندز در یک بررسى مفصل و دقیق در خصوص دسته بندى‏هاى سیاسى کوفه، تصویر کاملاً جدیدى از قرّا ترسیم کرده است. او اظهار مى‏دارد در ابتدا کسانى موسوم به قرّا شدند که علیه سعید بن عاص ـ که از سوى عثمان تا سال 33ق (653م) بر کوفه حکومت مى‏کرد ـ متفقاً وارد عمل شدند. سندى که هیندز به آن استشهاد کرده، اثبات مى‏کند اغلبِ آنها مردمى بودند که در آغاز فتوحات [اسلامى] در جنوب عراق ساکن شده و امتیازات ویژه‏اى را به دست آورده بودند، امّا در عصرِ عثمان وضعیتِ سیاسى جنوب عراق به سرعت در حال تغییر بود. کسانى از نخستین وارد شدگان [به جنوب عراق] که نتوانستند موقعیت خود را در پیوند با نفوذ مردمى افراد پر نفوذ قبیله‏شان تحکیم بخشند به تدریج نفوذ خود را از دست دادند. [مالک] اشتر و یزید بن قیس که نقش عمده‏اى در مشکلات بعدى داشتند از زمره نخستین وارد شدگانى بودند که بیم آن داشتند مبادا از موقعیتشان بر کنار شوند. وضعیت آنها زمانى وخیم‏تر شد که عثمان به رزمندگان قادسیه ـ که در این زمان در مدینه ساکن بودند ـ اجازه داد سهم خود از زمین‏هاى عراق را با مایملک ارضى در شبه جزیره عربى معاوضه نمایند. براى حل این مسأله پیش از هر چیز، مى‏بایست املاک صوافى و اراضى ذمه به طور دقیق مشخص شوند. نخستین مهاجران [به جنوب عراق] گمان مى‏کردند که با این اقداماتِ حکومتى متضرر خواهند شد، لذا از بیم آن که مبادا بر حقوق مورد ادعایشان ضربه‏اى وارد شود سعید بن العاص را از مقامش برکنار کردند و ابوموسى اشعرى را به حکومت کوفه برگزیدند.
هر چند [مالک] اشتر در فهرست قاتلان عثمان جاى داشت، امّا قرّا در طول حوادثى که به قتل عثمان منجر شد نقشى فرعى ایفا نمودند.
زمانى که على[ع] به نزدیکى‏هاى کوفه رسید رهبرانِ قدرتمند قبیله‏اى به او ملحق نشدند، چنین مى‏نمود که به یک موقعیت بى‏طرفانه‏اى تمایل یافته بودند تا بهترین خدمت را در راستاى منافعشان به انجام رسانند. على[ع] که سیاست مساوات اسلامى را تعقیب مى‏کرد حتى حاضر نشد که با آنها تسویه حساب کند. سپس میان او و نخستین وارد شدگان محروم ائتلافى پدید آمد. [مالک] اشتر، حجر بن عدى و عدى بن حاتم که گفته مى‏شد از قرا هستند اکنون از رهبران شیعه محسوب مى‏شدند. قرّاى مذکور در طول نبرد صفین به عنوان عناصر فرا قبیله‏اى مجزا از على[ع] حمایت مى‏کردند. هنگامى که معاویه پیشنهاد حل موارد از طریق حکمیت را داد قرا با اصرار، على[ع] را وادار به پذیرش این طرح کردند، زیرا گمان مى‏کردند این صلح، على[ع] را قادر خواهد ساخت با در پیش گرفتن یک مشى اسلامى از تفوق و تسلط تازه واردین به [عراق] جلوگیرى نماید. وقتى احساس کردند رؤیاهایشان تحقق نخواهد یافت علیه على[ع] ـ که حاضر به صرف نظر کردن از حکمیت نبود ـ تغییر موضع دادند. على[ع] با اعطاى مناصب عالى به برجسته‏ترین قرا کوشید تا این مخالفت خطرناک داخلى را فرو نشاند، امّا بیشترینه قرّا دشمنان ناسازگار او شدند. در حرکت‏هاى خوارج در قرن اول قمرى، آنهایى [از قرا] که اغلب ذکرشان رفت فعال‏ترین گروه‏ها بودند.
در پرتو نتایجِ جدید، ارجاع دادن قرّا به قاریان قرآن نسبتاً بى‏معنا به نظر مى‏رسد. شعبان نخستین کسى بود که تفسیر جدیدى [از این موضوع] به دست داد. او اظهار داشت قرّا به معناى روستاییان [اهل القرا] مى‏باشد و به کسانى اطلاق مى‏شده که در جنگ‏هاى نخستین [اهل الایام] علیه امپراتورى ساسانى شرکت کرده و اراضى خالى از سکنه در جنوب عراق را تصاحب کرده بودند و امتیازاتشان عملاً پس از به حکومت رسیدن عثمان مورد تهدید قرار گرفته بود. شعبان و جى. اچ. اى. یان بُل شواهدى را براى تأیید این نظریه آورده‏اند امّا این امر هنوز محدود به ساحت اندیشه مانده است. چنین مى‏نماید که تحویل قرّا به قاریان قرآن، ناشى از این واقعیت معروف است که محمد(ص) بر سبیلِ عادت قاریانى را جهت تقویت روحیه رزمندگان اسلام برمى‏گماشته است. (رک: صالح احمد العلى، التنظیمات الاجتماعیه و الاقتصادیه فى البصره، ص 56، بیروت، 1969).
گذشته از این، قرّاى عراقى به قرآن متوسل شده بودند و این کار نه از آن جهت بود که داراى دکترین خاصى در این باره بودند بلکه از آنجا که عطف به سنت «بد تعریف شده» در پیمان حکمیت براى منافع آنان مخاطره‏آمیز مى‏نمود مى‏خواستند در این مورد واقعى بر داورى قرآن تأکید ورزند.
پى‏نوشت:
1. این مقاله ترجمه مدخل قراءKURRA در EI(2)مى‏باشد.
منابع:
- R. Brunnow, Die charidschitem unter den ersten omayyaden, Leiden, 1884.
- Wellhausen, Die religios-politischen oppositeons partien im alten Islam, Berlin, 1901.
- G. M. Hinds, Kufan Political alignments, in I. J. M. E. S. 2 (1971).
- Idem, the murther of uthman in I. J. M. E. S. 3 (1972).
- M. A. Shaban, Islamic History, A. D. 600-750, cambridge, 1971.
- G. H. A. Junboll, the Qurra in early Islamic History in J. E. S. H. O. 16 (1973).
- Idem, the Qurán reciters on the battle field & Concomitant issues in Z. D. M. G. 125 (1975).

تبلیغات