پژوهش حاضر به ارزیابی مدلی پرداخته است که نقش پیش بینی کنندگی بی نظمیِ هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه گرایانه و افکار تکرارشونده منفی را در کمال گرایی مثبت و منفی، بررسی می کند. روش: در یک طرح پژوهش مقطعی، 412 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و خوارزمی با استفاده از نمونه گیری در دسترس شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسشنامه اجتناب تجربه گرایانه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بی نظمی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (به واسطه افکار تکرارشونده منفی) با کمال گرایی مثبت ارتباط معنی داری ندارد. اما به صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال گرایی منفی ارتباط معنی دار دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی تنها به صورت مستقیم با کمال گرایی مثبت ارتباط معنی دار دارد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال گرایی منفی ارتباط معنی دار دارد. اجتناب تجربه گرایانه به صورت مستقیم با کمال گرایی مثبت ارتباط معنی دار دارد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال گرایی منفی ارتباط معنی دار ندارد. متغیرهای بی نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه گرایانه، به طورکلی قادر به پیش بینی 12درصد از کمال گرایی مثبت، 64درصد از کمال گرایی منفی و 58درصد از افکار تکرارشونده منفی هستند. نتایج نشان داد که کمال گرایی مثبت و منفی دو مدل ساختاری متفاوت هستند و افکار تکرارشونده منفی تنها در ارتباط کمال گرایی منفی با برخی متغیرهای برآیندی، نقش واسطه ای ایفا می کند