اسلام به عنوان دینی دارای داعیه جهانی، اهتمام ویژه ای به تاریخ داشت و این مهم در رونق تاریخ نگاری اسلامی سهم بسزا داشت. شرایط تاریخی حاکم بر قلمرو اسلامی نیز گستره جغرافیایی، جهان نگری و ترکیب قومی و جمعیتی فراوانی در خود داشت که از حیث فراهم کردن زمینه های فرهنگی پررونق بود و می توان با عنوان «صلح اسلامی» از آن یاد کرد. با این همه، این دیدگاه اسلامی برخاسته از تعالیم دینی کمتر مورد اعتنای عام تاریخ نگاران مسلمان بود و تا دیرزمانی، زمینه برای پیدایش آنچه با عنوان تاریخ نگاری جهانی از آن یاد می شود هموار نبود و تا دوران پس از هجوم مغول و نگارش جامع التواریخ، اثر تاریخ نگارانه ای در حد و اندازه این مفهوم جهانی پدید نیامد. نوشتار حاضر با تأکید بر اهمیت تاریخ نگاری های عمومی، این مسأله را واکاوی می کند که باوجود زمینه های مساعد موجود در بطن تعالیم اسلامی، به سبب نامساعدی شرایط تاریخی و درک مصلحت گرایانه تاریخ گرایی اسلامی؛ موجبات کمتری برای پیدایش تاریخ نگاری جهانی، به مفهوم دقیق آن فراهم آمد.