تحول و تطور در نیروى دریایى مسلمانان (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از هنگامى که نیروى نظامى مسلمانان از مرزهاى جزیرةالعرب خارج شده و در صدد گسترش اسلام به مناطق مجاور برآمدند، در مراحل مختلف عملیاتى و فتوح خویش با پدیدهاى جدید در جنگها روبرو گردیدند که مقابله با آن نیازمند تکنیک، ابزار و تاکتیکهاى جنگى جدید و ویژه بود.بر اساس شرایط جدید، دیگر جنگهاى زمینى تنها جنگهایى نبودند که مسلمانان با آن روبرو باشند.مسلمانان در این راه با تلاش و کوشش بىنظیر به پیشرفتها و تکامل چشمگیرى دستیافتند.دیرى نپایید که استفاده از کشتىها و ملوانان و متخصصان جنگ در دریا، ایجاد کارخانجات کشتى سازى در سواحل کشورهاى فتح شده و ساختسلاحها و ابزارهاى جنگى مخصوص کشتىها باعثبه وجود آمدن ناوگانهاى عظیم جنگى گشت که مسلمانان به وسیله آن توانستند جزایر مختلف و نیز سواحل شمالى آفریقا، اندلس، سواحل دریاى مدیترانه را فتح کرده و اسلام را تا دورترین نقاط گسترش دهند، در این مقاله برآنیم تا سیر تحول و تطور نیروى دریایى مسلمانان از آغاز تا پایان عصر عباسى را به اجمال مورد بررسى قرار دهیم.
الف. آشنایى عرب با دریا و دریا نوردى و اهمیت آن از دیدگاه پیامبر
(ص)
اعراب از دیرباز به ویژه قرنها قبل از اسلام، با دریا و دریانوردى آشنایى داشتند و چون اکثر آنها از طریق تجارت روزگار مىگذرانیدند، از اینرو کشتىهاى تجارى آنان همواره در حال فعالیتبود در این مورد مىتوان به حمیریان و قوم سبا اشاره داشت. (1) عرب جزیرةالعرب، در منطقهاى سکونت داشته که به سبب محاصره دریا از سه طرف، همواره با دریا و ارتباطات دریایى آشنا بوده است و بارها در تجارت زمستانى به سوى حبشه، از دریاى سرخ عبور کرده است. مىتوان گفت نخستین بار که در میان مسلمانان یک سفر دریایى پدید آمد، زمان مهاجرت به حبشه بود و به دلیل مسافرت با کشتى، آن مهاجران را «اصحاب سفینه» لقب دادند.به علت آشنایى عرب جزیرةالعرب با دریا و نیز اهمیت آن است که در قرآن کریم سىوهشتبار از بحر و بحیره و بحرین (2) و چهار بار نیز از کشتى یا سفینه نام برده شده است. (3) اما با این وصف، جاى تعجب است که چگونه طبرى از عدم آشنایى خلیفه دوم نسبتبه دریا سخن گفته است.او روایت مىکند که: معاویه مترصد کسب اجازه از خلیفه براى یک نبرد دریایى بود، اما خلیفه پس از آنکه از عمروبن عاص خواست دریا را براى او توصیف کند و مطمئن شد که دریا براى جان مسلمانان خطر دارد، چنین اجازهاى را نداد و خطاب به معاویه گفت: «به خدا سوگند هرگز مسلمانان را به این راه وادار نمىکنم» . (4) این در حالى است (5) که قبل از آن، رسول خدا (ص) بارها مسلمانان را به جهاد از طریق دریا تشویق فرموده بود: «لاترکب البرح الاحاجا، او معتمرا او غازیا فى سبیل الله» ; (6) (در دریا حرکت نکنید جز براى حج و عمره و جهاد در راه خدا) ; و نیز آن حضرت مىفرمود: «من غزا فى البحر غزوة فى سبیل الله...» ; (7) (کسى که در راه خدا به نبرد در دریا بپردازد، خداوند از احوال کسى که در راه او [در دریا] جهاد مىکند آگاهتر است، پس او در اطاعتخود به خداوند پناه برده، بهشت او را به خود مىخواند و آتش او را از خود مىگریزاند) .از ام حرام نقل شده است که روزى رسول خدا (ص) در خانه او فرمود: «ناس من امتى عرضوا على غزاة فى سبیل الله یرکبون...» ; (8) (گروهى از امت من به عنوان مجاهد در راه خدا همچون پادشاهان و ملوک در دریا برکشتىها سوار خواهند شد) .ام حرام مىگوید: از او خواستم که از خدا بخواهد من هم جزء آنان باشم.پس آن حضرت فرمود: تو اولین آنان خواهى بود.این گفته پیامبر (ص) بعدها محقق شد; ام حرام به همراه همسرش عبادةبن صامت در سپاهى که براى فتح قبرس حرکت کرده بود حضور یافت و در آن نبرد دریایى از پشت استر خویش به زمین افتاد و از دنیا رفت و در همانجا مدفون گشت. (9) همچنین از آن حضرت، روایتشده است: «شهید دریا مثل شهید خشکى است و سرگردان شده در دریا چون کسى است که خون او در خشکى ریخته شده باشد» ; و نیز مىفرمود: «یک جنگ در دریا برابر با ده جنگ در خشکى است و کسى که در دریا گرمازده یا سرگردان شود چون کسى است که خون او در راه خداوند سبحان در خشکى ریخته شود» . (10)
ب.نیروى دریایى در عصر خلفاى راشدین و اموى
در دوران پیامبر (ص) و پس از او، ابوبکر موقعیتبراى نبرد دریایى پیش نیامد.به رغم آن روایتى که قبلا ذکر شد، چند عملیات دریایى در دوران خلافت عمر گزارش شده است; از جمله اینکه: اولین تهاجم دریایى از سوى والى بحرین، عثمانبن عاص ثقفى، به سواحل هند صورت گرفت که تا نزدیک بمبئى در مکانى به نام «تانه» رسیده و تا مصب رودخانه سند پیش رفت. (11) همچنین، والى دیگر بحرین، علاءبن حضرمى، از طریق دریا به ایران حمله نمود و در سال 17ه به شهر اصطخر رسید.در سال 20، خلیفه عمربن خطاب به علقمةبن مجزر براى حملهاى دریایى به سوى حبشه از طریق دریاى سرخ فرمان داد تا به این شکل از مسلمانان در قبال تهاجمات دریایى حبشیان بر سواحل مرزهاى اسلام دفاع کنند این حمله اگر چه عقیم ماند، اما با این وجود، مسلمانان توانستند تا شهر «اودلس» در حبشه پیشروى نمایند. (12) فتح قبرس در سال 27 یا 28ه نخستین تجربه موفق بود و چون مسلمانان از این نبرد پیروز بیرون آمدند، در این نوع جنگ نیز بیشتر فعال شدند.اگر روایت نه چندان صحیح طبرى در مورد جنگ اندلس در عصر عثمان - به سال 27- را بپذیریم، (13) باید گفت مسلمانان یک سال قبل از فتح قبرس و پس از فتح افریقیه، از طریق دریا براى فتح اندلس اقدام کردهاند. طبرى گزارش مىکند که خلیفه به عبداللهبن نافع دستور داد تا از طریق دریا به سوى اندلس تهاجم برند.او به فرمانده سپاهش چنین نوشت:
«اما بعد، جز این نیست که قسطنطنیه از طریق اندلس فتح خواهد شد و شما اگر آن را گشودید در اجر و پاداش کسى که قسطنطنیه را فتح کرده شریک هستید» . (14) عثمان در فتح اندلس، قصد داشتیک استراتژى پیشرفته را به نمایش بگذارد و آن اینکه فتح قسطنطنیه جز از طریق اروپا و آن هم از طریق دریا و فتح اندلس میسر نیست. مسلمانان ابتدا رودس و سیسیل را فتح کردند و در سال 34ه مهمترین نبردهاى دریایى در تاریخ فتوح اسلام را علیه روم به راه انداختند.در آن نبرد که به فرماندهى عبداللهبن سعدبن ابىسرح، حاکم مصر، صورت گرفت و نبرد «ذات الصوارى» نامیده شد، به یک پیروزى درخشان دستیافتند. (15) از سال 28ه کشتىهاى مسلمانان در دریاها بر کشتىهاى بیزانس تفوق یافته و سیادت خود را بر دریاها محرز نموده و حملات متعددى را علیه سواحل تحتسلطه بیزانس انجام دادند. (16) به هنگام رسیدن مروانبن محمد به مصر، که عباسیان در تعقیب او بودند، وى بخشى از نیروهاى خود را به سوى دریا فرستاد تا تمامى کشتىها را در سواحل دریاى مدیترانه به ویژه در اسکندریه به آتش کشند.او همچنین کشتىهاى موجود در فسطاط را که در رود نیل مستقر بودند به آتش کشید. (17)
ج.نیروى دریایى در عصر عباسیان
عباسیان براى نخستین بار در مقاصد نظامى و به هنگام محاصره شهر واسط از کشتى استفاده کردند.آنها کشتىها را پر از هیزم کرده در داخل آنها آتش انداختند و سپس به سوى واسط روان ساختند تا هر چه سر راه آنها قرار دارد سوزانیده شود; اما ابنهبیره حاکم اموى این شهر قلابهایى آماده کرده بود که به وسیله آن کشتىهاى مهاجم را مىکشید و غرق مىساخت. (18) خلیفه منصور نیز به نیروى دریایى و ساخت کشتىهاى جنگى اهمیت مىداد و بدینمنظور کارخانههایى براى ساختن کشتى به ویژه در مصر احداث نموده و مردم را به کار کردن در آن تشویق مىکرد; او حتى ذمىها را تا زمان کار در کارخانههاى ساخت کشتى از پرداخت جزیه معاف کرد. (19) منصور به بازگردانیدن اندلس به حاکمیت دولت عباسى مىاندیشید، از اینرو در سال 146ه به فرمانده سپاه خود علاءبن مغیث الحیصبى دستور داد تا با یک نیروى دریایى عظیم به سوى اندلس حرکت کند.او در مرزهاى باجه فرود آمد و دشمنان عبدالرحمان الداخل، به ویژه فهریان و یمانیان، نیز به او پیوستند; انقلاب گسترش پیدا کرد تا اینکه عبدالرحمان توانست این شورش و انقلاب را سرکوب نماید. (20) منصور در سال 146ه به دلیل اینکه مردم تونس بیزانسیان را در تهاجمات ایشان علیه لاذقیه و طرابلس در سال 140ه یارى رسانیده بودند، از طریق دریا مورد حمله قرار داد.فرماندهى این تهاجم دریایى را امیر البحر شامى، عباسبن سفیان خثعمى برعهده داشت و این نخستین لشکرى بود که از زمان تشکیل دولت عباسیان، به سوى قبرس عازم شد.منصور یک ناوگان دریایى براى مقابله با تهاجمات دریایى تدارک دیده بود.در سال 153ه حبشیان با ناوگانهاى خود جده را مورد تهاجم قرار دادند و منصور ناوگان دریایى خود را علیه آنان به کار گرفت و توانست تجاوزات آنان را دفع نماید. (21) همچنین منصور پس از بازگشت از حجبعد از آنکه خبر تهاجمات و یورشهاى راهزنان ساکن در مناطق سند به کشتىها و شهرهاى ساحلى و تخریب سواحل حجاز را دریافت کرد، براى از بین بردن این تهاجمات، یک حمله دریایى از طریق بصره تدارک دید. (22) در دوران او نیروى دریایى چند جنگ دیگر انجام داد; از جمله تهاجم به قبرس (156ه) و سواحل آسیاى صغیر (157ه) که البته بیزانس توانست ارتباط بین نیروى دریایى و زمینى مسلمانان را قطع کرده و عملیات ثمامةبن وقاص را در تهاجم به آسیاى صغیر ناکام گذارد. (23) دولت عباسى در این دوران (منصور) کوشید تا سیطره خود را بر دریاهاى هند برقرار سازد و با راهزنان دریایى که این دریاها را دستخوش تجاوز و غارت خود مىکردند برخورد نماید.او این کار را به منظور تامین راه تجارت با هند و چین انجام مىداد، از ین رو عمربن جمیل را با کشتىهاى جنگى به این ماموریت فرستاد.عمر به «تماران» و سپس به قندهار رفت و آنجا را فتح کرد. در دوران مهدى نیز، المعمربن عباس خثعمى در سال 160ه دستبه یک جنگ دریایى زد. (24) عباسیان در این عصر به خاطر مرزهاى مشترک دریایى ناچار به درگیرى با ناوگانهاى بیزانس بودند و ناوگانهاى خود را براى تحت نظر گرفتن تحرکات دریایى ناوگانهاى بیزانس وارد عمل مىکردند. (25) علاوه بر آن، به تهاجمات و جنگهاى دریایى و یا مقابله با تهاجمات بیزانس نیز مىپرداختند.اما در حقیقت، فعالیت دریایى عباسیان در این عصر چندان پویا نبود; زیرا این دولت در برخوردهاى دریایى به ویژه در دریاى مدیترانه با یک فترت روبرو شده بود. دولتهاى اروپایى به خاطر مشکلات داخلى ، از این دریا غافل شده و در حدود نیم قرن راه را براى سیطره بىرقیب بیزانس باز گذاشته بودند که البته بیزانس نیز گاهى به خاطر درگیرى با بلغارها در اروپا از مسائل این دریا غافل مىماند. (26) با این حال، مسلمانان در سالهاى 148 و 149ه سلسله حملاتى را به قبرس و سیسیل تدارک دیدند و تا سال 156ه تا حدودى فعالیتها و نبردهاى دریایى فعال شد و زمینه براى افزایش حملات نظامى دریایى در دوران خلیفه مهدى فراهم گردید. (27) خلیفه در این دوران، عبدالملک بن شهاب مسمعى را به فرماندهى یک ناوگان دریایى منصوب نموده و او را به سوى سرزمینهاى هند اعزام داشت.وى در سال 160ه شهر «باربد» را تسخیر کرد.عباسیان در این حمله از منجنیق نیز بهره بردند. (28) در این دوران فعالیتهاى دریایى گسترش بیشترى یافت.
در دوران هارون نیز تهاجمات و درگیرىهاى دریایى افزایش یافت و از سال 170 تا 174ه چند درگیرى عمده به وقوع پیوست.در سال 174ه مجددا تحرکات دریایى لشکر عباسى براى تهاجم به قبرس شروع شد.در این سال بعضى از راههاى دریایى عباسیان که مصر را به شام مرتبط مىساخت از سوى ناوگان رومى مورد تهاجم قرار گرفت. (29) هارون با ناوگان عباسى شام در همان جزیره قبرس به مقابله با این تهاجم پرداخت.ناوگان او به خلیج ایتالیا در سواحل جنوبى آسیاى صغیر رسید (30) و با ناوگان رومى درگیر شده و آن را شکست داد و حتى فرمانده نیروى دریایى روم را به اسارت گرفت. (31) عباسیان، پایگاههایى را جهت مقاله با تهاجمات بیزانس در سواحل شمال افریقیه برپا کردند; از جمله پایگاه «المنسیتر» که هرثمةبن اعین در سال 180ه ایجاد نمود.اغالبه هم این پایگاهها را که «قصور» یا «پاسگاه» نامیده مىشد، گسترش داد.ناوگان عباسى در سال 190 و 191ه به فرماندهى اغالبه، سواحل یونان و رودس را مورد تهاجم قرار دادند.در دوران امین نیز این فعالیتهاى دریایى همچنان در دریاى مدیترانه برقرار بود. (32) در دوران مامون، عبداللهبن طاهر تعدادى کشتى جنگى از طرسوس به راه انداخت و تا «تنیس» (33) پیش رفت.مامون در سال 210ه او را براى سرکوبى شورشهاى داخلى مصر بدان جا اعزام داشته بود.وى توانست اندلسىها را در اسکندریه به محاصره خود درآورد. (34) در دوران معتصم نیز فعالیتهاى دریایى در دریاى مدیترانه همچنان قابل ملاحظه بود و تسلط بر آن دریا از شرق تا غرب کامل گردید. (35) در مجموع باید گفت: در دوران عباسیان توجه به دریا و نیروى دریایى به اندازهاى گسترش یافت که دیوانى به نام «دیوان الاسطول» براى آن پدید آمد.در این دیوان، اسامى کسانى که مىبایست در آن ناوگانها خدمت کنند به همراه میزان مواجب و عطایا و غنیمتها ثبت مىشد. حضور در نیروى دریایى از روى اختیار و داوطلبانه بود. (36) نیروهاى نظامى که مىخواستند در دریا و نیروى دریایى خدمت کنند مىبایستبه اندازه لازم داراى مهارت، تجربه و شجاعتبوده و بتوانند در صورت نیاز، به تعمیر و اصلاح کشتى هم بپردازند و یا تیراندازى و دریانوردى نمایند.خلفا بعضى افراد را به سوى مناطق سرحدى و سواحل مىفرستادند تا در آنجا مقیم شده و مرزهاى دریایى و سواحل را به عنوان مناطق پشتیبان به وسیله ساختن دیوار و حصار مستحکم نمایند. (37) براى جذب نیرو در نبردهاى دریایى، مسلمانان به جهاد فراخوانده مىشدند و در آن حال بسیارى افراد داوطلبانه در پایگاهها و سواحل مستقر مىشدند تا در فریضه جهاد شرکت کنند.در یک نمونه، اسدبن فرات، قاضى قیروان، فرماندهى یک ناوگان دریایى را بر عهده گرفت که در آن یک صد کشتى با ده هزار نیروى نظامى براى فتح سیسیل حضور داشتند. (38) در بسیارى از سرحدات و سواحل شام، پایگاههایى ساخته شده بود تا مجاهدان در آنجا به استقبال دشمنانى که از طریق دریا تهاجم مىکنند بشتابند.این مجاهدان از شهرهاى شام و مصر مىآمدند. (39) یکى از مجاهدان معروف که نام او در دیوان ساحل شام براى جهاد ثبتشده بود «عبدالرحمنبن عمر اوزاعى» فقیه بزرگ عصر منصور بود.او در سال 140ه در یکى از جنگهاى با روم در این منطقه حضور یافت. (40) یکى دیگر از مجاهدان به نام این عصر «ابراهیمبن ادهم» عارف و صوفى مشهور بود که در چندین درگیرى در دریاى شام حضور یافت (41) و در یکى از جنگها به شهادت رسید.
عباسیان با ایجاد کارخانههایى در بصره، بغداد و مصر به ساخت کشتىهاى مخصوص عبور در رودخانه پرداختند و آنها را در رود دجله و فرات و نیل به حرکت در آوردند. هارون به ساخت کشتىهایى پرداخت که قبل از او سابقه نداشت.در دوران معتصم پس از سرکوب شورش زطها، 27 هزار نفر از آنان را به وسیله کشتى از بصره به بغداد منتقل نمودند. (42)
تجهیزات و تسلیحات کشتىهاى جنگى
الف.تجهیزات
کشتىهایى که در گذشته در جنگهاى دریایى شرکت مىکردند معمولا داراى سه طبقه بودند که در هر یک از آن طبقات، تمامى تجهیزات و امکانات مورد نظر آنان از قبیل آبانبار جهت ذخیره کردن آب آشامیدنى ریسمانها، بادبانها، تبر، کارد و سایر وسایل مورد احتیاج جمع مىشد.هر دریانوردى ملزم به فراهم ساختن ابزارها و تجهیزات کشتى خود و نیز وسایلى براى پرتاب آتش بود که معمولا بر بالاى برج و دکل کشتى نصب مىشد.جنگجویان براى پرتاب آن پرتابهها بر بالاى این برج که اطراف آن با صفحاتى پوشیده شده بود مستقر مىشدند و آتش یا سنگ و تکه پارههاى تیز آهن را به سوى دشمن پرتاب مىکردند تا آنان را به قتل برسانند و کشتى آنها را سوزانده یا غرق نمایند.در طبقه اول و دوم هر یک از این کشتىها حدود 50 روزنه یا پنجره تعبیه شده بود تا جنگجویان و تیراندازان براى پرتاب تیر و پرتابههاى دیگر در کنار آن موضع بگیرند و به سوى دشمن نشانه روند.رئیس و ناخدا نیز در اتاقک جلوى کشتى مستقر مىشد.هر کشتى حدود 200 نفر را در خود جاى مىداد; 50 نفر آنان وظیفه پرتاب پرتابهها و بقیه وظیفه جنگیدن داشتند.در بعضى از این کشتىها منجنیقهایى نصب مىشد و کف کشتى از سنگهاى تیزى که به جاى سلاح از آن براى پرتاب استفاده مىکردند، پر مىشد. (43)
ب.تسلیحات
سلاح کشتىهاى جنگى را مىتوان به دو بخش تقسیم کرد:
1- سلاح سربازان و جنگجویان.
2- سلاح مخصوص کشتىها.
1- سلاح سربازان
سلاح سربازان عبارت بود از: کمان، نیزه، شمشیر، خنجر، سنگ و تبر.از وسایل نظامى نیز مىتوان از سپر، زره و کلاهخود نام برد. (44) آنها معمولا سه خنجر همراه داشتند; یکى در داخل سپر، یکى بر پهلو و دیگرى در داخل لباس.شمشیر مىبایستبه گردن انداخته شود، نه اینکه به کمر بسته شود; زیرا براى جنگجویان در دریا بر خلاف خشکى، حمل به گردن راحتتر بود.دبوس یا گرز نیز مىبایستبه وسط کمربند آنان بسته شود. (45) هر ناو جنگى قبل از جنگ هر آنچه که مورد نیاز سربازان بود، از جمله سلاح و تجهیزات و تدارکات، را در خود جاى مىداد. (46)
2- سلاح مخصوص کشتىها
2- 1- کلالیب (47) قلابها
وسیلهاى آهنین با نوک هلالى و خم شده بود که همراه با حلقههایى به کشتىها متصل مىشد.هنگامى که کشتى خودى به دشمن نزدیک مىشد آن را به سوى کشتى دشمن پرتاب مىکرد و بر روى آن صفحاتى مىانداختند تا مانند یک پل، از روى آن عبور کرده و براى جنگ با سرنشینان کشتى دشمن داخل آن شوند. (48)
2- 2- باسلیق
پرتابههایى از آهن بوده که به وسیله حلقههایى به کشتى وصل مىشد.از این وسیله براى سرنگون کردن و شکستن کشتىهاى دشمن از طریق زدن ضربههاى پىدرپى استفاده مىشده است. (49)
2- 3- توابیب
صندوقهایى بوده که بالاى آن باز بوده و بر فراز کشتى نصب مىشده است.لشکریان در داخل آن مىنشسته و از آنجا سنگ و یا پارههاى آتش و مواد آتشزا به سوى دشمن پرتاب مىکردند و کشتى آنها را سوزانده و یا سرنشینان آن را کور مىکردند.گاهى از آنجا مار و عقرب به داخل کشتىها مىانداختند. (50)
2- 4- لجام لگام
از سلاحهاى مهم دریایى بوده است.ابزارى مثل تبر و نوک تیز در جلو کشتى قرار مىدادند و با آن به شدت به کشتىهاى دشمن کوبیده و آن را واژگون مىکردند. (51)
2- 5- ماءالزرق آب آهک
از سلاحهاى مورد استفاده در نبردهاى دریایى بوده است.این ماده مخلوطى از نمک جوشیده و زرنیخ سفید همراه با آب، یا از مادهاى به نام زاج بوده است.این ماده را در داخل ظرفى ریخته آن را به سوى دشمن پرتاب مىکردند تا چشمان آنان را کور سازد. (52)
2- 6- برج کشتى
براى مراقبت و حفاظت از کشتى و سرنشینان آن ساخته مىشد.گروهى بر این برج مىایستادند تا دشمن را از فراز آن با پرتاب سنگهاى نوک تیز مورد هدف قرار دهند. (53)
2- 7- منجنیق و عراده
عراده منجنیق کوچکى بوده که ابتدا در کشتىها مورد استفاده قرار مىگرفته و به وسیله آن سنگهاى نسبتا بزرگ را به سوى دشمن پرتاب مىکردند.در اواخر عمر اموى و در عصر عباسى، منجنیق وقتى مورد استفاده قرار گرفت که وسیلهاى خاص جهتحمل و نقل آن ساخته شد. (54)
2- 8- آتش یونانى
این آتش که از مخلوط کبریت و مقدارى روغن مایع و روان درست مىشده، از اسطوانهاى که در جلوى کشتى قرار داشت، به صورت گلولهاى مشتعل به سوى دشمن پرتاب مىگردیده، و یا اینکه این آتش از کتان آغشته به نفت که در آب خاموش نمىشده، به وجود مىآمده است.همچنین، نفتخام و مواد غیرروان که کتان را به آن آغشته مىکردند نیز در آن به کار مىرفته است. (55)
2- 9- آینههاى آتش افکن المرایا المحرقه
آینه در نیروى دریایى اسلامى مورد استفاده قرار مىگرفته است.این آینهها از کرهاى توخالى تشکیل شده بوده که اشعه انعکاس یافته از خورشید را در یک نقطه جمع کرده و سپس این اشعه را بر کشتىهاى دشمن متمرکز نموده و آن را به آتش مىکشیده است.این عمل مستلزم آن بوده که موقعیت کشتىهاى دشمن مناسب و برابر انعکاس اشعه قرار داشته باشد. (56)
سازماندهى و آرایش ناوگان به هنگام جنگ
سازماندهى و آرایش کشتى و ناوگانهاى جنگى در دو مرحله «درونى» و «بیرونى» انجام مىشد.منظور از سازماندهى و آرایش درونى، ترتیب و استقرار نیروهاى جنگى در داخل کشتى بر اساس جایگاه خود و نیز تقسیم وظایف آن است.بر اساس گفته ابن منکلى، نیروهاى غیر شجاع و ضعیف باید در طبقه پایین کشتى استقرار یابند و کسانى که از طبقه اول دچار جراحت و زخم شدهاند باید به طبقه پایین منتقل شوند و جاى آنان با کسانى که در طبقه پایین هستند عوض شود.البته بر حسب ضرورت و بر اساس تدبیر، در هر کشتى باید چهار نفر مجرب و آگاه به مداواى مجروحان حضور داشته باشند تا سلاحهاى آنان را گرفته و آنها را سیراب نموده و زخمهایشان را مداوا نمایند. (57) منظور از سازماندهى بیرونى، نحوه آرایش و استقرار کشتىها در داخل آب و در منطقه عملیات دریایى است.آرایش کشتىها در جنگهاى دریایى همانند آرایش لشکریان در خشکى بوده است و کشتىها به قلب، جناحین و مقدمه و ساقه تقسیم مىشدند و براى محاصره دشمن به صورت نیمدایره هلالى آرایش مىیافتند.گاهى نیز کشتىها براى مقابله و برخورد با کشتىهاى دشمن و غرق کردن آنها به صورت خط مستقیم آرایش مىگرفتند در بعضى مواقع نیز به صورت هلال وارونه آرایش مىیافتند. (58) به گفته ابن منکلى، اگر نزدیک سرزمین دشمن یا داخل آن بوده و یا دشمن به سوى ما مىآمد، باید همواره براى نبرد آماده بوده و در هنگام درگیرى، به حدى که مکان و نیز میدان تیر اجازه مىدهد، کشتى را با شکلهاى مختلف و بر اساس صفوف سازماندهى کرد.باید میمنه و میسره و قلب تشکیل داد و به طور مستقیم بر این آرایش نظارت داشت و نقاط ضعف آن را برطرف کرد.در هنگام محاصره دشمن باید به صورت نیمدایره او را به محاصره درآورد و بر او آتش افکند.جنگجویان بر حسب تعداد کشتى در دو یا سه جهت تقسیم شوند و یک گروه ابتدا بر دشمن وارد گردد و او را به خود مشغول سازد، آنگاه گروهى دیگر از پشت وى و از پهلوها وارد شوند و سپس کشتىهاى دیگرى غافلگیرانه بر دشمن بتازند و آنها را تیرباران کنند. (59) ناوگان اعراب به ویژه عباسیان، روشهاى متعددى براى سازماندهى در جنگهاى دریایى داشتند که بر اساس انواع کشتى و امکانات آنان صورت مىگرفت.اگر جنگ بین کشتىهاى بزرگ و عظیم بود، با کشتىهاى کوچک نزدیک آنها نمىرفتند و پشتیا جلو و یا اطراف آنان قرار نمىگرفتند، زیرا ممکن بود توسط آنان غرق شوند; بلکه از دور با نظام و آرایش خود مىجنگیدند تا کشتىهاى دشمن را غرق کنند.اما اگر جنگ بین کشتىهاى کوچک و هم سطح آنان بود، به کشتىهاى دشمن نزدیک مىشدند و نردبانها را مىانداختند و سربازان با سلاح داخل کشتى دشمن شده و مىجنگیدند. (60) رومیان از نزدیک شدن به کشتىهاى مسلمانان مىترسیدند و اقدام به جدا کردن آنها از یکدیگر مىکردند. (61) نبردهاى دریایى کمتر در عمق دریا اتفاق مىافتاد و بیشتر نزدیک سواحل و جزیرهها رخ مىداد. (62) ناوگانهاى دریایى مسلمانان به هنگام اعیاد و مراسم رسمى و یا در هنگام وداع براى حرکتبه سوى جنگ و یا بازگشت از آن، در مقابل خلفا به انجام مانور و سان مىپرداختند. (63)
انواع کشتىهاى جنگى
کشتىهاى جنگى در اعصار مورد نظر داراى انواع مختلفى بوده است; بعضى کشتىها کوچک اما سریع بوده و براى انجام مانور و شناسایى به کار گرفته مىشده; اما بعضى دیگر که به آن قلاع (کشتى بادبانى) مىگفتند; بزرگ بوده و براى انتقال سربازان و تدارکات و ساز و برگ جنگى مورد استفاده قرار مىگرفته است.بعضى از این کشتىها هم داراى حجمى متوسط بوده که براى پرتاب نفت و مواد آتشزا استفاده مىشده است که آنها را آتشافکنها مىنامیدند.
مهمترین کشتىهاى آن دوره عبارت بودند از:
1- سفینه: نامى عام براى کشتىهاى دریایى بوده است. (64)
2- اشونه: بزرگترین نوع کشتى و کاربردىترین آنها و داراى برج و قلعه براى دفاع و تهاجم بوده است.این کشتى به طور متوسط 150 سرباز را حمل مىکرده است. (65)
3- البارجه: کشتى جنگىاى بوده که اعراب ساخت آن را از هندىها فرا گرفته بودند و دزدان دریایى از آن در تهاجم به کشتىهاى تجارى استفاده مىکردند. (66) در سال 251ه ده فروند از این نوع کشتى از بصره وارد بغداد شد.در هر کشتى 39 جنگجو و دریانورد و چند نجار و نفتانداز حضور داشتند و هر یک از این کشتىها 45 نفر ظرفیت داشت. (67)
4- القرقور: کشتى بزرگى بوده که همراه کشتىهاى جنگى براى حمل تدارکات، سلاح و لوازم کشتىها حرکت مىکرده است. (68)
5- السمیریه: کشتى جنگىاى بوده که عباسیان در جنگها از آن براى حمل آلات و ادوات جنگى و تیراندازان و دریانوردان استفاده مىکردند. (69)
6- الحراقه: یک نوع کشتى جنگى بوده که در آن مواد آتشزا و وسایل مخصوص پرتاب آتش یونانى حمل مىشده است. (70) همچنین، منجنیق نیز در آن حمل مىشده است.در این نوع کشتى، قلابهایى براى کشیدن و غرق کردن کشتىهاى دشمن وجود داشته است. (71) این آتش افکنها براى سوارى هم استفاده مىشده است.
7- صندل: از کشتىهاى جنگى بزرگ و مسطح بوده که براى حمل سربازان و نیز ساز و برگ جنگى و تدارکات استفاده مىشده است. (72)
8- الحربیة: از کشتىهاى جنگى بوده که در زمان هارون مورد استفاده قرار مىگرفته است.
9- الطرائد: از این کشتى براى انتقال اسبان استفاده مىشده و گنجایش حمل 40 اسب به اضافه لوازم آنها و سایر آلات و ادوات جنگ و سلاح و تجهیزات را داشته است. (73)
10- البطس: از کشتىهاى بزرگ جنگى بوده که تعداد بادبانهاى آن به 40 عدد مىرسیده و در آن علاوه بر جنگجویان، منجنیق و سلاح نیز حمل مىشده است.هر یک از این کشتىها گنجایش صدها جنگجو را داشته و گاهى 700 جنگجو در آن جاى مىگرفتهاند.این کشتى داراى چند طبقه بوده که در هر طبقه، گروهى خاص از لشکریان استقرار مىیافتهاند. (74)
11- المسطح: از کشتىهاى جنگى در ناوگان دریایى بوده که وظیفه آن حمل سلاح ناوها بوده است و آن را «حماله» نیز مىخواندهاند. (75) در این کشتىها علاوه بر خدمه اسبها و سازندگان کشتى که براى حفاظت و یا باز سازى کشتىها حضور داشتند، ساز و برگ و غله و حبوبات نیز حمل مىشده است.
12- الاغربه: از کشتىهاى بزرگ که جلو آن شبیه منقار کلاغ بوده و ظرفیتحمل بیش از 180 دریانورد را داشته است.دشمنان از این کشتى به وحشت مىافتادهاند و اروپاییان آن را «کروته» (76) مىخواندند. (77)
13- الفلوکه: یک کشتى کوچک براى حمل و نقل سربازان و اسبها بوده است.
14- الشیطى: این کشتى که از سرعتبسیار زیادى برخوردار بوده و توسط 80 دریانورد به حرکت در مىآمده، براى کسب اطلاعات از کشتىهاى دشمن مورد استفاده قرار مىگرفته است.
15- العشیرى: قایقهایى بوده که با 20 دریانورد حرکت مىکرده و براى انتقال سربازان و ساز و برگ جنگى استفاده مىشده است.
16- الشموط: کشتى کوچکى بوده که براى پوشش و حفاظت از کشتىهاى بزرگ استفاده مىشده است. (78)
17- القارب: کشتى کوچک بوده که همراه کشتىهاى ناوگان حرکت مىکرده و براى انتقال مواد مورد نیاز سرنشینان کشتىها کاربرد داشته است و در امور شناسایى نیز مورد استفاده قرار مىگرفته است. (79)
18- الطیاره: از کشتىهاى مخصوص حرکت در رودخانهها بوده که به سبکى و سرعت ممتاز بوده و در رودخانه دجله و فرات مورد استفاده قرار مىگرفته است. (80)
19- الزنبریه: از کشتىهاى مخصوص حرکت در رودخانه بوده که در رود فرات براى انتقال سربازان و لوازم آنها استفاده مىشده است. (81)
20- لوسرى: این کشتى نیز در جنگهایى که در رودخانهها رخ مىداد، از جمله در دجله و فرات، استفاده مىشده است. (82)
21- الشباره: قایق مخصوص رودخانه بوده که در دجله مورد استفاده قرار مىگرفته است.مامون به غیر از کشتىهاى جنگى، چهار هزار از این نوع قایق کوچک و بزرگ را در اختیار داشت. (83)
22- العلابیات: از کشتىهاى جنگى است که جزء ناوگان مصر در عصر اموى و عباسى بوده است. (84)
23- ملقوطه: کشتى جنگى بزرگى بوده که معمولا پس از ناو حرکت مىکرده تا سربازان و نیز سلاح و تدارکات را منتقل نماید. (85)
پىنوشتها:
1.ر.ک: جوادعلى، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام (بیروت، دارالعلم للملائین، 1968م) ; چاپ سوم: مصر، مطبعه الهلال، 1922م) ج 1، ص 205.
2.اسراء/66- 67; اعراف/162; انعام/97، 63، 59; یونس/22.
3.عنکبوت/15; کهف/71، 79; و نیز در آیهاى خداوند ستارگان را به عنوان راهنمایى تاریکىهاى خشکى و دریا قرار داده «و هو الذى جعل لکم النجوم لتهتدوا بهافى ظلمات البر و البحر» (انعام/97) .که این کار جز با قطبنما دستیافتنى نبود و مىتوان گفت علم نجوم نیز به راهیابى مسلمانان در دریا کمک کرد.
4.محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى و دار المعارف، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم 1966)، 3/316- 315.
5.منابع به چند نبرد دریایى در دوران خلافت عمر اشاره داشتهاند (بنگرید به صفحات بعد) .
6.محمدبن عیصبى ترمذى، سنن الترمذى، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ط 3، 1928)، 7/148; سلیمان اثلث ابى داود، سنن ابى داود، بیروت، دارالفکر 1398ه 1/389.
7.ابى داود، همان جا.
8.محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح، (باب الجهاد) بیروت، داراحیاء التراث العربى، ط 2، 1301ه، 3/201.
9.ابن داود، همانجا; بخارى، صحیح، (باب الجهاد و السیر) 3/201.
10.ابوعبداللهبن ماجه، سنن، ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقى، بیروت، المکتبة العلمیه [بىتا]، 2/178.
11.سعاد ماهر، البحریه فى مصر الاسلامیه و آثار الباقیه، مصر دارالمعارف [بىتا]، 62- 63.
12.همان، 64.
13.فتوح نویسان و مورخانىکه فتح اندلس را ثبت کردهاند چنین گزارشى در این سال ندادهاند و سال فتح، 92 هجرى در دوران خلافت ولیدبن عبدالملک است.
14.طبرى، پیشین، 3/314.
15.همان، 3/338.
16.عبدالعزیز الدورى، العصر العباسى الاول، بیروت، دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1945م، 41; عبدالعزیز السالم، احمد مختار العبادى، تاریخ البحریة الاسلامیه فى مصر و الشام، بیروت، دارالماحد 1972م.14; خدورى، الحرب و السلم، فى شرعة الاسلام، بیروت، دارالمتحدة للنشر 1973م، 154- 151.
17.فاروق عمر، فوزى، تاریخ العراق فى عصور الخلافة العربیة الاسلامیه، بغداد [بىتا]، 195.
18.عبدالعزیز الدورى، العصر العباسى الاول، 48.
19.فاروق عمر فوزى، همانجا.
20.عبدالعزیز الدورى، پیشین، 48; همچنین بنگرید به عبدالله عنان، تاریخ الدولة الاسلامى فى اندلس.
21.طبرى، پیشین، 8/42.
22.همان، 8/33- 42.
23.فاروق عمر فوزى، پیشین، 195.
24.طبرى، پیشین، 8/129- 140; عمادالدین ابوالفداء، ابن کثیر، البدایة و النهایة، فى التاریخ، بیروت دارالفکر، 1966م، 65/47
25.فاروق عمر فوزى، پیشین، 196.
26.همانجا.
27.همان، 204.
28.طبرى، پیشین، 8/116; عزالدین احمد، ابن اثیر، الکامل فى التاریخ بیروت، دارصادر 1965م، 6/47.
29. Theophanes, Chronographia,col, 936.
30. Finaly, History of the Byzantine Empire. Oxford, 1871,P:83.
31.عبدالعزیز الدورى، پیشین، 114.
32.سعاد ماهر، پیشین، 89.
33.شهرى است در شمال مصر.
34.عبدالعزیز سالم، پیشین، 1/41.
35. Roben, Levey, The social structure of Islam.p:454.
36.سعاد ماهر، پیشین، 300.
37.غرة غولى، العقلیة العربیة فى التنظیمات الماداریة و العسکریة فى العراق و الشام خلال العصر العباسى الاول، بغداد آفاق العربیة 1986م، 197.
38.عبدالعزیز سالم، پیشین، 38.
39.کردعلى، خطط الشام، بیروت، دارالنفائس 1981م 5/40.
40.عبدالعزیز السالم، پیشین، 43.
41.ابن کثیر، البدایة و النهایة، 10/144.
42.عبدالمنعم ماجد، العصر العباسى الاول، قاهره، مکتبة الآنجلو المصریة، ط 3، 1984م، 286.
43.محمدبن محمود ابنمنکلى، الادلة الرسمیة فى التعابى الحربى، تحقیق محمود یتخطاب، بغداد، مطبعه الجمع العلمى العراقى 1409ه ، 241- 244.
44.جرجى زیدان، تاریخ التمدن الاسلامى، 1/2311.
45.ابنمنکلى، پیشین، 350- 251.
46.سعاد ماهر، پیشین، 303.
47.کلالیب، جمع کلاب، در فارسى قلاب (راعد، 769) .
48.حسنبن عبدالله عباسى، آثار الاول فى ترتیب الدول، قاهره، مطبقه برلاق، 1295م، 197.
49.حسنبن عبدالله، پیشین، 196; سعاد ماهر، پیشین، 203.
50.حسنبن عبدالله، همانجا; سعاد ماهر، همانجا.
51.حسنبن عبدالله، همانجا.
52.یکى از گروههاى موجود در نیروى دریایى، «زراقین» بودند که مخلوطى را که شرح آن گذشت، به سوى سرنشینان کشتى دشمن پرتاب مىکردند.
53.ابن تغرى بردى، النجوم الزاهره فى اخبار ملوک المصر و القاهره، 4/51.
54.سعاد ماهر، پیشین، 74.
55.محمود عواد، الجیش و الاسطول، 522- 525.
56.همان، 529.
57.ابنمنکلى، پیشین، 244.
58.حسنبن عبدالله، پیشین، 195.
59.الادلة الرسمیة فى التعالبى الحربیة، 248- 249.
60.محمدیاسین الحموى، تاریخ اسطول العربى، 108- 109.
61.جهادیة القرة غولى، العقلیة العربیة، 246.
62.همان، 247.
63.نعمان ثابت، الجندیة فى الدولة العباسیة، بغداد، مطبعة اسد، ط 2، ص 1956م.
64.انور رفاعى، النظم الاسلامیه، 161
65.همانجا.
66.ابوالحسن على ابن سیده، المخصص فى اللغة و الادب، بیروت، دارالفکر، 1398ه ، 10/26; علىبن حسین مسعودى، التنبیه و الاشراف، بیروت، [بىتا]، 207.
67.طبرى، پیشین، 9/306.
68.انور رفاعى، پیشین، 161.
69.جهادیة قرة غولى، پیشین، 248.
70.محمد عواد، پیشین، 412.
71.نعمان ثابت، پیشین، 143.
72.انور رفاعى، پیشین، 161
73.ابنمنکلى، الادلة الرسمیة فى التعابى الحربیة، 243.
74.شهابالدین نویرى، نهایة الارب فى فنون الارب، قاهره، دارالکتب المصریه، 1345ه، 9/123; مقدسى، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، 32.
75.انور رفاعى، پیشین، 161.
76. Corrette.
77.عبدالمنعم ماجد، تاریخ الحضارة الاسلامیة، 75.
78.مقدسى، احسن التقاسیم، 32.
79.عبدالمنعم ماجد، پیشین، 75; محمود عواد، پیشین، 415.
80.عبدالمنعم ماجد، همانجا.
81.طبرى، پیشین، 7/149.
82.جهادیة القرة غولى، العقلیة العربیة، 249.
83.همانجا.
84.همان، 250.
85.مقدسى، پیشین، 31.
منابع:
- ابناثیر، عزالدین احمدبن ابىالمکارم: الکامل فى التاریخ (بیروت، دارالصادر، 1965م) .
- ابن سیره، ابوالحسن علىبن اسماعیل: المحضص فى اللغة و الادب (بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- ابن کثیر، عمادالدین ابىالفداء اسماعیل: البدایة و النهایة فى التاریخ (بیروت، دارالفکر، 1966م) .
- ابنماجه، ابوعبدالله: سننابن ماجه، تحقیق محمدفؤاد عبدالباقى (بیروت، المکتبة العلمیه، بىتا) .
- ابنمنکلى، محمدبن محمود: الادلة الرسمیة فى التعابى الحربیة، تحقیق محمود یتخطاب (بغداد، مطبعة المجمع العلمى العراقى، 1409ه) .
- ابو داود، سلیمانبن اشعث: سننابى داود (بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- ترمذى، محمدبن عیسى: سنن الترمذى، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف (چاپ سوم: بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- عباسى، حسنبن عبدالله: آثار الادل فى ترتیب الدول (قاهره، بولاق، 1295ه) .
- طبرى، محمدبن جریر: تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم (بیروت، دارالمعارف، 1966م) .
- مسعودى، علىبن الحسین: التنبیه و الاشراف (بیروت، المؤسسة الاعلمى للمطبوعات بىتا) .
- نویرى، شهابالدین احمد: نهایة الارب فى فنون الارب (قاهره، دارالکتب المصریه، 1345ه) .
- جواد على: المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام (بیروت، دارالعلم للملایین، 1968م) .
- خدورى، مجید: الحرب و السلم فى شرعة الاسلام (بیروت، الدار المتحدة للنشر، 1972م) .
- دورى، عبدالعزیز: العصر العباسى الاول، دراسة فى التاریخ السیاس و الادارى و المالى (بیروت، دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1945م) .
- زیدان، جرجى: تاریخ التمدن الاسلامى (چاپ سوم، مصر، مطبعة الهلال، 1932م) .
- سالم، سیدعبدالعزیز، و عبادى، احمد مختار: تاریخ البحریة الاسلامیه فى مصر و الشام (بیروت، دارالاحد، 1972م) .
- همو، تاریخ البحریة الاسلامیة فى المغرب و الاندلس (بیروت، دارالنهضة العربیه، 1969م) .
- غولى، جهادیة القرة: العقلیة العربیة فى التنظیمات الاداریة و العسکریة فى العراق و الشام خلال العصر العباسى الاول (بغداد، آفاق العربیة، 1986م) .
- کردعلى، محمد: خطط الشام (بیروت، دارالنفایس، 1981م) .
- ماجد، عبدالمنعم: العصر العباسى الاول (قاهره، مکتبة الآنجلو المصریه، 1984م) .
- نعمان ثابت، الجندیة فى الدولة العباسیة (بغداد، مطبعة اسعد، 1956م) .
- Finaly, history of the byzantine empire, oxforcl,1977.
- Roben, levey, the social structure of Islam.
- Theophanes ,chronographia,col, 1977.
الف. آشنایى عرب با دریا و دریا نوردى و اهمیت آن از دیدگاه پیامبر
(ص)
اعراب از دیرباز به ویژه قرنها قبل از اسلام، با دریا و دریانوردى آشنایى داشتند و چون اکثر آنها از طریق تجارت روزگار مىگذرانیدند، از اینرو کشتىهاى تجارى آنان همواره در حال فعالیتبود در این مورد مىتوان به حمیریان و قوم سبا اشاره داشت. (1) عرب جزیرةالعرب، در منطقهاى سکونت داشته که به سبب محاصره دریا از سه طرف، همواره با دریا و ارتباطات دریایى آشنا بوده است و بارها در تجارت زمستانى به سوى حبشه، از دریاى سرخ عبور کرده است. مىتوان گفت نخستین بار که در میان مسلمانان یک سفر دریایى پدید آمد، زمان مهاجرت به حبشه بود و به دلیل مسافرت با کشتى، آن مهاجران را «اصحاب سفینه» لقب دادند.به علت آشنایى عرب جزیرةالعرب با دریا و نیز اهمیت آن است که در قرآن کریم سىوهشتبار از بحر و بحیره و بحرین (2) و چهار بار نیز از کشتى یا سفینه نام برده شده است. (3) اما با این وصف، جاى تعجب است که چگونه طبرى از عدم آشنایى خلیفه دوم نسبتبه دریا سخن گفته است.او روایت مىکند که: معاویه مترصد کسب اجازه از خلیفه براى یک نبرد دریایى بود، اما خلیفه پس از آنکه از عمروبن عاص خواست دریا را براى او توصیف کند و مطمئن شد که دریا براى جان مسلمانان خطر دارد، چنین اجازهاى را نداد و خطاب به معاویه گفت: «به خدا سوگند هرگز مسلمانان را به این راه وادار نمىکنم» . (4) این در حالى است (5) که قبل از آن، رسول خدا (ص) بارها مسلمانان را به جهاد از طریق دریا تشویق فرموده بود: «لاترکب البرح الاحاجا، او معتمرا او غازیا فى سبیل الله» ; (6) (در دریا حرکت نکنید جز براى حج و عمره و جهاد در راه خدا) ; و نیز آن حضرت مىفرمود: «من غزا فى البحر غزوة فى سبیل الله...» ; (7) (کسى که در راه خدا به نبرد در دریا بپردازد، خداوند از احوال کسى که در راه او [در دریا] جهاد مىکند آگاهتر است، پس او در اطاعتخود به خداوند پناه برده، بهشت او را به خود مىخواند و آتش او را از خود مىگریزاند) .از ام حرام نقل شده است که روزى رسول خدا (ص) در خانه او فرمود: «ناس من امتى عرضوا على غزاة فى سبیل الله یرکبون...» ; (8) (گروهى از امت من به عنوان مجاهد در راه خدا همچون پادشاهان و ملوک در دریا برکشتىها سوار خواهند شد) .ام حرام مىگوید: از او خواستم که از خدا بخواهد من هم جزء آنان باشم.پس آن حضرت فرمود: تو اولین آنان خواهى بود.این گفته پیامبر (ص) بعدها محقق شد; ام حرام به همراه همسرش عبادةبن صامت در سپاهى که براى فتح قبرس حرکت کرده بود حضور یافت و در آن نبرد دریایى از پشت استر خویش به زمین افتاد و از دنیا رفت و در همانجا مدفون گشت. (9) همچنین از آن حضرت، روایتشده است: «شهید دریا مثل شهید خشکى است و سرگردان شده در دریا چون کسى است که خون او در خشکى ریخته شده باشد» ; و نیز مىفرمود: «یک جنگ در دریا برابر با ده جنگ در خشکى است و کسى که در دریا گرمازده یا سرگردان شود چون کسى است که خون او در راه خداوند سبحان در خشکى ریخته شود» . (10)
ب.نیروى دریایى در عصر خلفاى راشدین و اموى
در دوران پیامبر (ص) و پس از او، ابوبکر موقعیتبراى نبرد دریایى پیش نیامد.به رغم آن روایتى که قبلا ذکر شد، چند عملیات دریایى در دوران خلافت عمر گزارش شده است; از جمله اینکه: اولین تهاجم دریایى از سوى والى بحرین، عثمانبن عاص ثقفى، به سواحل هند صورت گرفت که تا نزدیک بمبئى در مکانى به نام «تانه» رسیده و تا مصب رودخانه سند پیش رفت. (11) همچنین، والى دیگر بحرین، علاءبن حضرمى، از طریق دریا به ایران حمله نمود و در سال 17ه به شهر اصطخر رسید.در سال 20، خلیفه عمربن خطاب به علقمةبن مجزر براى حملهاى دریایى به سوى حبشه از طریق دریاى سرخ فرمان داد تا به این شکل از مسلمانان در قبال تهاجمات دریایى حبشیان بر سواحل مرزهاى اسلام دفاع کنند این حمله اگر چه عقیم ماند، اما با این وجود، مسلمانان توانستند تا شهر «اودلس» در حبشه پیشروى نمایند. (12) فتح قبرس در سال 27 یا 28ه نخستین تجربه موفق بود و چون مسلمانان از این نبرد پیروز بیرون آمدند، در این نوع جنگ نیز بیشتر فعال شدند.اگر روایت نه چندان صحیح طبرى در مورد جنگ اندلس در عصر عثمان - به سال 27- را بپذیریم، (13) باید گفت مسلمانان یک سال قبل از فتح قبرس و پس از فتح افریقیه، از طریق دریا براى فتح اندلس اقدام کردهاند. طبرى گزارش مىکند که خلیفه به عبداللهبن نافع دستور داد تا از طریق دریا به سوى اندلس تهاجم برند.او به فرمانده سپاهش چنین نوشت:
«اما بعد، جز این نیست که قسطنطنیه از طریق اندلس فتح خواهد شد و شما اگر آن را گشودید در اجر و پاداش کسى که قسطنطنیه را فتح کرده شریک هستید» . (14) عثمان در فتح اندلس، قصد داشتیک استراتژى پیشرفته را به نمایش بگذارد و آن اینکه فتح قسطنطنیه جز از طریق اروپا و آن هم از طریق دریا و فتح اندلس میسر نیست. مسلمانان ابتدا رودس و سیسیل را فتح کردند و در سال 34ه مهمترین نبردهاى دریایى در تاریخ فتوح اسلام را علیه روم به راه انداختند.در آن نبرد که به فرماندهى عبداللهبن سعدبن ابىسرح، حاکم مصر، صورت گرفت و نبرد «ذات الصوارى» نامیده شد، به یک پیروزى درخشان دستیافتند. (15) از سال 28ه کشتىهاى مسلمانان در دریاها بر کشتىهاى بیزانس تفوق یافته و سیادت خود را بر دریاها محرز نموده و حملات متعددى را علیه سواحل تحتسلطه بیزانس انجام دادند. (16) به هنگام رسیدن مروانبن محمد به مصر، که عباسیان در تعقیب او بودند، وى بخشى از نیروهاى خود را به سوى دریا فرستاد تا تمامى کشتىها را در سواحل دریاى مدیترانه به ویژه در اسکندریه به آتش کشند.او همچنین کشتىهاى موجود در فسطاط را که در رود نیل مستقر بودند به آتش کشید. (17)
ج.نیروى دریایى در عصر عباسیان
عباسیان براى نخستین بار در مقاصد نظامى و به هنگام محاصره شهر واسط از کشتى استفاده کردند.آنها کشتىها را پر از هیزم کرده در داخل آنها آتش انداختند و سپس به سوى واسط روان ساختند تا هر چه سر راه آنها قرار دارد سوزانیده شود; اما ابنهبیره حاکم اموى این شهر قلابهایى آماده کرده بود که به وسیله آن کشتىهاى مهاجم را مىکشید و غرق مىساخت. (18) خلیفه منصور نیز به نیروى دریایى و ساخت کشتىهاى جنگى اهمیت مىداد و بدینمنظور کارخانههایى براى ساختن کشتى به ویژه در مصر احداث نموده و مردم را به کار کردن در آن تشویق مىکرد; او حتى ذمىها را تا زمان کار در کارخانههاى ساخت کشتى از پرداخت جزیه معاف کرد. (19) منصور به بازگردانیدن اندلس به حاکمیت دولت عباسى مىاندیشید، از اینرو در سال 146ه به فرمانده سپاه خود علاءبن مغیث الحیصبى دستور داد تا با یک نیروى دریایى عظیم به سوى اندلس حرکت کند.او در مرزهاى باجه فرود آمد و دشمنان عبدالرحمان الداخل، به ویژه فهریان و یمانیان، نیز به او پیوستند; انقلاب گسترش پیدا کرد تا اینکه عبدالرحمان توانست این شورش و انقلاب را سرکوب نماید. (20) منصور در سال 146ه به دلیل اینکه مردم تونس بیزانسیان را در تهاجمات ایشان علیه لاذقیه و طرابلس در سال 140ه یارى رسانیده بودند، از طریق دریا مورد حمله قرار داد.فرماندهى این تهاجم دریایى را امیر البحر شامى، عباسبن سفیان خثعمى برعهده داشت و این نخستین لشکرى بود که از زمان تشکیل دولت عباسیان، به سوى قبرس عازم شد.منصور یک ناوگان دریایى براى مقابله با تهاجمات دریایى تدارک دیده بود.در سال 153ه حبشیان با ناوگانهاى خود جده را مورد تهاجم قرار دادند و منصور ناوگان دریایى خود را علیه آنان به کار گرفت و توانست تجاوزات آنان را دفع نماید. (21) همچنین منصور پس از بازگشت از حجبعد از آنکه خبر تهاجمات و یورشهاى راهزنان ساکن در مناطق سند به کشتىها و شهرهاى ساحلى و تخریب سواحل حجاز را دریافت کرد، براى از بین بردن این تهاجمات، یک حمله دریایى از طریق بصره تدارک دید. (22) در دوران او نیروى دریایى چند جنگ دیگر انجام داد; از جمله تهاجم به قبرس (156ه) و سواحل آسیاى صغیر (157ه) که البته بیزانس توانست ارتباط بین نیروى دریایى و زمینى مسلمانان را قطع کرده و عملیات ثمامةبن وقاص را در تهاجم به آسیاى صغیر ناکام گذارد. (23) دولت عباسى در این دوران (منصور) کوشید تا سیطره خود را بر دریاهاى هند برقرار سازد و با راهزنان دریایى که این دریاها را دستخوش تجاوز و غارت خود مىکردند برخورد نماید.او این کار را به منظور تامین راه تجارت با هند و چین انجام مىداد، از ین رو عمربن جمیل را با کشتىهاى جنگى به این ماموریت فرستاد.عمر به «تماران» و سپس به قندهار رفت و آنجا را فتح کرد. در دوران مهدى نیز، المعمربن عباس خثعمى در سال 160ه دستبه یک جنگ دریایى زد. (24) عباسیان در این عصر به خاطر مرزهاى مشترک دریایى ناچار به درگیرى با ناوگانهاى بیزانس بودند و ناوگانهاى خود را براى تحت نظر گرفتن تحرکات دریایى ناوگانهاى بیزانس وارد عمل مىکردند. (25) علاوه بر آن، به تهاجمات و جنگهاى دریایى و یا مقابله با تهاجمات بیزانس نیز مىپرداختند.اما در حقیقت، فعالیت دریایى عباسیان در این عصر چندان پویا نبود; زیرا این دولت در برخوردهاى دریایى به ویژه در دریاى مدیترانه با یک فترت روبرو شده بود. دولتهاى اروپایى به خاطر مشکلات داخلى ، از این دریا غافل شده و در حدود نیم قرن راه را براى سیطره بىرقیب بیزانس باز گذاشته بودند که البته بیزانس نیز گاهى به خاطر درگیرى با بلغارها در اروپا از مسائل این دریا غافل مىماند. (26) با این حال، مسلمانان در سالهاى 148 و 149ه سلسله حملاتى را به قبرس و سیسیل تدارک دیدند و تا سال 156ه تا حدودى فعالیتها و نبردهاى دریایى فعال شد و زمینه براى افزایش حملات نظامى دریایى در دوران خلیفه مهدى فراهم گردید. (27) خلیفه در این دوران، عبدالملک بن شهاب مسمعى را به فرماندهى یک ناوگان دریایى منصوب نموده و او را به سوى سرزمینهاى هند اعزام داشت.وى در سال 160ه شهر «باربد» را تسخیر کرد.عباسیان در این حمله از منجنیق نیز بهره بردند. (28) در این دوران فعالیتهاى دریایى گسترش بیشترى یافت.
در دوران هارون نیز تهاجمات و درگیرىهاى دریایى افزایش یافت و از سال 170 تا 174ه چند درگیرى عمده به وقوع پیوست.در سال 174ه مجددا تحرکات دریایى لشکر عباسى براى تهاجم به قبرس شروع شد.در این سال بعضى از راههاى دریایى عباسیان که مصر را به شام مرتبط مىساخت از سوى ناوگان رومى مورد تهاجم قرار گرفت. (29) هارون با ناوگان عباسى شام در همان جزیره قبرس به مقابله با این تهاجم پرداخت.ناوگان او به خلیج ایتالیا در سواحل جنوبى آسیاى صغیر رسید (30) و با ناوگان رومى درگیر شده و آن را شکست داد و حتى فرمانده نیروى دریایى روم را به اسارت گرفت. (31) عباسیان، پایگاههایى را جهت مقاله با تهاجمات بیزانس در سواحل شمال افریقیه برپا کردند; از جمله پایگاه «المنسیتر» که هرثمةبن اعین در سال 180ه ایجاد نمود.اغالبه هم این پایگاهها را که «قصور» یا «پاسگاه» نامیده مىشد، گسترش داد.ناوگان عباسى در سال 190 و 191ه به فرماندهى اغالبه، سواحل یونان و رودس را مورد تهاجم قرار دادند.در دوران امین نیز این فعالیتهاى دریایى همچنان در دریاى مدیترانه برقرار بود. (32) در دوران مامون، عبداللهبن طاهر تعدادى کشتى جنگى از طرسوس به راه انداخت و تا «تنیس» (33) پیش رفت.مامون در سال 210ه او را براى سرکوبى شورشهاى داخلى مصر بدان جا اعزام داشته بود.وى توانست اندلسىها را در اسکندریه به محاصره خود درآورد. (34) در دوران معتصم نیز فعالیتهاى دریایى در دریاى مدیترانه همچنان قابل ملاحظه بود و تسلط بر آن دریا از شرق تا غرب کامل گردید. (35) در مجموع باید گفت: در دوران عباسیان توجه به دریا و نیروى دریایى به اندازهاى گسترش یافت که دیوانى به نام «دیوان الاسطول» براى آن پدید آمد.در این دیوان، اسامى کسانى که مىبایست در آن ناوگانها خدمت کنند به همراه میزان مواجب و عطایا و غنیمتها ثبت مىشد. حضور در نیروى دریایى از روى اختیار و داوطلبانه بود. (36) نیروهاى نظامى که مىخواستند در دریا و نیروى دریایى خدمت کنند مىبایستبه اندازه لازم داراى مهارت، تجربه و شجاعتبوده و بتوانند در صورت نیاز، به تعمیر و اصلاح کشتى هم بپردازند و یا تیراندازى و دریانوردى نمایند.خلفا بعضى افراد را به سوى مناطق سرحدى و سواحل مىفرستادند تا در آنجا مقیم شده و مرزهاى دریایى و سواحل را به عنوان مناطق پشتیبان به وسیله ساختن دیوار و حصار مستحکم نمایند. (37) براى جذب نیرو در نبردهاى دریایى، مسلمانان به جهاد فراخوانده مىشدند و در آن حال بسیارى افراد داوطلبانه در پایگاهها و سواحل مستقر مىشدند تا در فریضه جهاد شرکت کنند.در یک نمونه، اسدبن فرات، قاضى قیروان، فرماندهى یک ناوگان دریایى را بر عهده گرفت که در آن یک صد کشتى با ده هزار نیروى نظامى براى فتح سیسیل حضور داشتند. (38) در بسیارى از سرحدات و سواحل شام، پایگاههایى ساخته شده بود تا مجاهدان در آنجا به استقبال دشمنانى که از طریق دریا تهاجم مىکنند بشتابند.این مجاهدان از شهرهاى شام و مصر مىآمدند. (39) یکى از مجاهدان معروف که نام او در دیوان ساحل شام براى جهاد ثبتشده بود «عبدالرحمنبن عمر اوزاعى» فقیه بزرگ عصر منصور بود.او در سال 140ه در یکى از جنگهاى با روم در این منطقه حضور یافت. (40) یکى دیگر از مجاهدان به نام این عصر «ابراهیمبن ادهم» عارف و صوفى مشهور بود که در چندین درگیرى در دریاى شام حضور یافت (41) و در یکى از جنگها به شهادت رسید.
عباسیان با ایجاد کارخانههایى در بصره، بغداد و مصر به ساخت کشتىهاى مخصوص عبور در رودخانه پرداختند و آنها را در رود دجله و فرات و نیل به حرکت در آوردند. هارون به ساخت کشتىهایى پرداخت که قبل از او سابقه نداشت.در دوران معتصم پس از سرکوب شورش زطها، 27 هزار نفر از آنان را به وسیله کشتى از بصره به بغداد منتقل نمودند. (42)
تجهیزات و تسلیحات کشتىهاى جنگى
الف.تجهیزات
کشتىهایى که در گذشته در جنگهاى دریایى شرکت مىکردند معمولا داراى سه طبقه بودند که در هر یک از آن طبقات، تمامى تجهیزات و امکانات مورد نظر آنان از قبیل آبانبار جهت ذخیره کردن آب آشامیدنى ریسمانها، بادبانها، تبر، کارد و سایر وسایل مورد احتیاج جمع مىشد.هر دریانوردى ملزم به فراهم ساختن ابزارها و تجهیزات کشتى خود و نیز وسایلى براى پرتاب آتش بود که معمولا بر بالاى برج و دکل کشتى نصب مىشد.جنگجویان براى پرتاب آن پرتابهها بر بالاى این برج که اطراف آن با صفحاتى پوشیده شده بود مستقر مىشدند و آتش یا سنگ و تکه پارههاى تیز آهن را به سوى دشمن پرتاب مىکردند تا آنان را به قتل برسانند و کشتى آنها را سوزانده یا غرق نمایند.در طبقه اول و دوم هر یک از این کشتىها حدود 50 روزنه یا پنجره تعبیه شده بود تا جنگجویان و تیراندازان براى پرتاب تیر و پرتابههاى دیگر در کنار آن موضع بگیرند و به سوى دشمن نشانه روند.رئیس و ناخدا نیز در اتاقک جلوى کشتى مستقر مىشد.هر کشتى حدود 200 نفر را در خود جاى مىداد; 50 نفر آنان وظیفه پرتاب پرتابهها و بقیه وظیفه جنگیدن داشتند.در بعضى از این کشتىها منجنیقهایى نصب مىشد و کف کشتى از سنگهاى تیزى که به جاى سلاح از آن براى پرتاب استفاده مىکردند، پر مىشد. (43)
ب.تسلیحات
سلاح کشتىهاى جنگى را مىتوان به دو بخش تقسیم کرد:
1- سلاح سربازان و جنگجویان.
2- سلاح مخصوص کشتىها.
1- سلاح سربازان
سلاح سربازان عبارت بود از: کمان، نیزه، شمشیر، خنجر، سنگ و تبر.از وسایل نظامى نیز مىتوان از سپر، زره و کلاهخود نام برد. (44) آنها معمولا سه خنجر همراه داشتند; یکى در داخل سپر، یکى بر پهلو و دیگرى در داخل لباس.شمشیر مىبایستبه گردن انداخته شود، نه اینکه به کمر بسته شود; زیرا براى جنگجویان در دریا بر خلاف خشکى، حمل به گردن راحتتر بود.دبوس یا گرز نیز مىبایستبه وسط کمربند آنان بسته شود. (45) هر ناو جنگى قبل از جنگ هر آنچه که مورد نیاز سربازان بود، از جمله سلاح و تجهیزات و تدارکات، را در خود جاى مىداد. (46)
2- سلاح مخصوص کشتىها
2- 1- کلالیب (47) قلابها
وسیلهاى آهنین با نوک هلالى و خم شده بود که همراه با حلقههایى به کشتىها متصل مىشد.هنگامى که کشتى خودى به دشمن نزدیک مىشد آن را به سوى کشتى دشمن پرتاب مىکرد و بر روى آن صفحاتى مىانداختند تا مانند یک پل، از روى آن عبور کرده و براى جنگ با سرنشینان کشتى دشمن داخل آن شوند. (48)
2- 2- باسلیق
پرتابههایى از آهن بوده که به وسیله حلقههایى به کشتى وصل مىشد.از این وسیله براى سرنگون کردن و شکستن کشتىهاى دشمن از طریق زدن ضربههاى پىدرپى استفاده مىشده است. (49)
2- 3- توابیب
صندوقهایى بوده که بالاى آن باز بوده و بر فراز کشتى نصب مىشده است.لشکریان در داخل آن مىنشسته و از آنجا سنگ و یا پارههاى آتش و مواد آتشزا به سوى دشمن پرتاب مىکردند و کشتى آنها را سوزانده و یا سرنشینان آن را کور مىکردند.گاهى از آنجا مار و عقرب به داخل کشتىها مىانداختند. (50)
2- 4- لجام لگام
از سلاحهاى مهم دریایى بوده است.ابزارى مثل تبر و نوک تیز در جلو کشتى قرار مىدادند و با آن به شدت به کشتىهاى دشمن کوبیده و آن را واژگون مىکردند. (51)
2- 5- ماءالزرق آب آهک
از سلاحهاى مورد استفاده در نبردهاى دریایى بوده است.این ماده مخلوطى از نمک جوشیده و زرنیخ سفید همراه با آب، یا از مادهاى به نام زاج بوده است.این ماده را در داخل ظرفى ریخته آن را به سوى دشمن پرتاب مىکردند تا چشمان آنان را کور سازد. (52)
2- 6- برج کشتى
براى مراقبت و حفاظت از کشتى و سرنشینان آن ساخته مىشد.گروهى بر این برج مىایستادند تا دشمن را از فراز آن با پرتاب سنگهاى نوک تیز مورد هدف قرار دهند. (53)
2- 7- منجنیق و عراده
عراده منجنیق کوچکى بوده که ابتدا در کشتىها مورد استفاده قرار مىگرفته و به وسیله آن سنگهاى نسبتا بزرگ را به سوى دشمن پرتاب مىکردند.در اواخر عمر اموى و در عصر عباسى، منجنیق وقتى مورد استفاده قرار گرفت که وسیلهاى خاص جهتحمل و نقل آن ساخته شد. (54)
2- 8- آتش یونانى
این آتش که از مخلوط کبریت و مقدارى روغن مایع و روان درست مىشده، از اسطوانهاى که در جلوى کشتى قرار داشت، به صورت گلولهاى مشتعل به سوى دشمن پرتاب مىگردیده، و یا اینکه این آتش از کتان آغشته به نفت که در آب خاموش نمىشده، به وجود مىآمده است.همچنین، نفتخام و مواد غیرروان که کتان را به آن آغشته مىکردند نیز در آن به کار مىرفته است. (55)
2- 9- آینههاى آتش افکن المرایا المحرقه
آینه در نیروى دریایى اسلامى مورد استفاده قرار مىگرفته است.این آینهها از کرهاى توخالى تشکیل شده بوده که اشعه انعکاس یافته از خورشید را در یک نقطه جمع کرده و سپس این اشعه را بر کشتىهاى دشمن متمرکز نموده و آن را به آتش مىکشیده است.این عمل مستلزم آن بوده که موقعیت کشتىهاى دشمن مناسب و برابر انعکاس اشعه قرار داشته باشد. (56)
سازماندهى و آرایش ناوگان به هنگام جنگ
سازماندهى و آرایش کشتى و ناوگانهاى جنگى در دو مرحله «درونى» و «بیرونى» انجام مىشد.منظور از سازماندهى و آرایش درونى، ترتیب و استقرار نیروهاى جنگى در داخل کشتى بر اساس جایگاه خود و نیز تقسیم وظایف آن است.بر اساس گفته ابن منکلى، نیروهاى غیر شجاع و ضعیف باید در طبقه پایین کشتى استقرار یابند و کسانى که از طبقه اول دچار جراحت و زخم شدهاند باید به طبقه پایین منتقل شوند و جاى آنان با کسانى که در طبقه پایین هستند عوض شود.البته بر حسب ضرورت و بر اساس تدبیر، در هر کشتى باید چهار نفر مجرب و آگاه به مداواى مجروحان حضور داشته باشند تا سلاحهاى آنان را گرفته و آنها را سیراب نموده و زخمهایشان را مداوا نمایند. (57) منظور از سازماندهى بیرونى، نحوه آرایش و استقرار کشتىها در داخل آب و در منطقه عملیات دریایى است.آرایش کشتىها در جنگهاى دریایى همانند آرایش لشکریان در خشکى بوده است و کشتىها به قلب، جناحین و مقدمه و ساقه تقسیم مىشدند و براى محاصره دشمن به صورت نیمدایره هلالى آرایش مىیافتند.گاهى نیز کشتىها براى مقابله و برخورد با کشتىهاى دشمن و غرق کردن آنها به صورت خط مستقیم آرایش مىگرفتند در بعضى مواقع نیز به صورت هلال وارونه آرایش مىیافتند. (58) به گفته ابن منکلى، اگر نزدیک سرزمین دشمن یا داخل آن بوده و یا دشمن به سوى ما مىآمد، باید همواره براى نبرد آماده بوده و در هنگام درگیرى، به حدى که مکان و نیز میدان تیر اجازه مىدهد، کشتى را با شکلهاى مختلف و بر اساس صفوف سازماندهى کرد.باید میمنه و میسره و قلب تشکیل داد و به طور مستقیم بر این آرایش نظارت داشت و نقاط ضعف آن را برطرف کرد.در هنگام محاصره دشمن باید به صورت نیمدایره او را به محاصره درآورد و بر او آتش افکند.جنگجویان بر حسب تعداد کشتى در دو یا سه جهت تقسیم شوند و یک گروه ابتدا بر دشمن وارد گردد و او را به خود مشغول سازد، آنگاه گروهى دیگر از پشت وى و از پهلوها وارد شوند و سپس کشتىهاى دیگرى غافلگیرانه بر دشمن بتازند و آنها را تیرباران کنند. (59) ناوگان اعراب به ویژه عباسیان، روشهاى متعددى براى سازماندهى در جنگهاى دریایى داشتند که بر اساس انواع کشتى و امکانات آنان صورت مىگرفت.اگر جنگ بین کشتىهاى بزرگ و عظیم بود، با کشتىهاى کوچک نزدیک آنها نمىرفتند و پشتیا جلو و یا اطراف آنان قرار نمىگرفتند، زیرا ممکن بود توسط آنان غرق شوند; بلکه از دور با نظام و آرایش خود مىجنگیدند تا کشتىهاى دشمن را غرق کنند.اما اگر جنگ بین کشتىهاى کوچک و هم سطح آنان بود، به کشتىهاى دشمن نزدیک مىشدند و نردبانها را مىانداختند و سربازان با سلاح داخل کشتى دشمن شده و مىجنگیدند. (60) رومیان از نزدیک شدن به کشتىهاى مسلمانان مىترسیدند و اقدام به جدا کردن آنها از یکدیگر مىکردند. (61) نبردهاى دریایى کمتر در عمق دریا اتفاق مىافتاد و بیشتر نزدیک سواحل و جزیرهها رخ مىداد. (62) ناوگانهاى دریایى مسلمانان به هنگام اعیاد و مراسم رسمى و یا در هنگام وداع براى حرکتبه سوى جنگ و یا بازگشت از آن، در مقابل خلفا به انجام مانور و سان مىپرداختند. (63)
انواع کشتىهاى جنگى
کشتىهاى جنگى در اعصار مورد نظر داراى انواع مختلفى بوده است; بعضى کشتىها کوچک اما سریع بوده و براى انجام مانور و شناسایى به کار گرفته مىشده; اما بعضى دیگر که به آن قلاع (کشتى بادبانى) مىگفتند; بزرگ بوده و براى انتقال سربازان و تدارکات و ساز و برگ جنگى مورد استفاده قرار مىگرفته است.بعضى از این کشتىها هم داراى حجمى متوسط بوده که براى پرتاب نفت و مواد آتشزا استفاده مىشده است که آنها را آتشافکنها مىنامیدند.
مهمترین کشتىهاى آن دوره عبارت بودند از:
1- سفینه: نامى عام براى کشتىهاى دریایى بوده است. (64)
2- اشونه: بزرگترین نوع کشتى و کاربردىترین آنها و داراى برج و قلعه براى دفاع و تهاجم بوده است.این کشتى به طور متوسط 150 سرباز را حمل مىکرده است. (65)
3- البارجه: کشتى جنگىاى بوده که اعراب ساخت آن را از هندىها فرا گرفته بودند و دزدان دریایى از آن در تهاجم به کشتىهاى تجارى استفاده مىکردند. (66) در سال 251ه ده فروند از این نوع کشتى از بصره وارد بغداد شد.در هر کشتى 39 جنگجو و دریانورد و چند نجار و نفتانداز حضور داشتند و هر یک از این کشتىها 45 نفر ظرفیت داشت. (67)
4- القرقور: کشتى بزرگى بوده که همراه کشتىهاى جنگى براى حمل تدارکات، سلاح و لوازم کشتىها حرکت مىکرده است. (68)
5- السمیریه: کشتى جنگىاى بوده که عباسیان در جنگها از آن براى حمل آلات و ادوات جنگى و تیراندازان و دریانوردان استفاده مىکردند. (69)
6- الحراقه: یک نوع کشتى جنگى بوده که در آن مواد آتشزا و وسایل مخصوص پرتاب آتش یونانى حمل مىشده است. (70) همچنین، منجنیق نیز در آن حمل مىشده است.در این نوع کشتى، قلابهایى براى کشیدن و غرق کردن کشتىهاى دشمن وجود داشته است. (71) این آتش افکنها براى سوارى هم استفاده مىشده است.
7- صندل: از کشتىهاى جنگى بزرگ و مسطح بوده که براى حمل سربازان و نیز ساز و برگ جنگى و تدارکات استفاده مىشده است. (72)
8- الحربیة: از کشتىهاى جنگى بوده که در زمان هارون مورد استفاده قرار مىگرفته است.
9- الطرائد: از این کشتى براى انتقال اسبان استفاده مىشده و گنجایش حمل 40 اسب به اضافه لوازم آنها و سایر آلات و ادوات جنگ و سلاح و تجهیزات را داشته است. (73)
10- البطس: از کشتىهاى بزرگ جنگى بوده که تعداد بادبانهاى آن به 40 عدد مىرسیده و در آن علاوه بر جنگجویان، منجنیق و سلاح نیز حمل مىشده است.هر یک از این کشتىها گنجایش صدها جنگجو را داشته و گاهى 700 جنگجو در آن جاى مىگرفتهاند.این کشتى داراى چند طبقه بوده که در هر طبقه، گروهى خاص از لشکریان استقرار مىیافتهاند. (74)
11- المسطح: از کشتىهاى جنگى در ناوگان دریایى بوده که وظیفه آن حمل سلاح ناوها بوده است و آن را «حماله» نیز مىخواندهاند. (75) در این کشتىها علاوه بر خدمه اسبها و سازندگان کشتى که براى حفاظت و یا باز سازى کشتىها حضور داشتند، ساز و برگ و غله و حبوبات نیز حمل مىشده است.
12- الاغربه: از کشتىهاى بزرگ که جلو آن شبیه منقار کلاغ بوده و ظرفیتحمل بیش از 180 دریانورد را داشته است.دشمنان از این کشتى به وحشت مىافتادهاند و اروپاییان آن را «کروته» (76) مىخواندند. (77)
13- الفلوکه: یک کشتى کوچک براى حمل و نقل سربازان و اسبها بوده است.
14- الشیطى: این کشتى که از سرعتبسیار زیادى برخوردار بوده و توسط 80 دریانورد به حرکت در مىآمده، براى کسب اطلاعات از کشتىهاى دشمن مورد استفاده قرار مىگرفته است.
15- العشیرى: قایقهایى بوده که با 20 دریانورد حرکت مىکرده و براى انتقال سربازان و ساز و برگ جنگى استفاده مىشده است.
16- الشموط: کشتى کوچکى بوده که براى پوشش و حفاظت از کشتىهاى بزرگ استفاده مىشده است. (78)
17- القارب: کشتى کوچک بوده که همراه کشتىهاى ناوگان حرکت مىکرده و براى انتقال مواد مورد نیاز سرنشینان کشتىها کاربرد داشته است و در امور شناسایى نیز مورد استفاده قرار مىگرفته است. (79)
18- الطیاره: از کشتىهاى مخصوص حرکت در رودخانهها بوده که به سبکى و سرعت ممتاز بوده و در رودخانه دجله و فرات مورد استفاده قرار مىگرفته است. (80)
19- الزنبریه: از کشتىهاى مخصوص حرکت در رودخانه بوده که در رود فرات براى انتقال سربازان و لوازم آنها استفاده مىشده است. (81)
20- لوسرى: این کشتى نیز در جنگهایى که در رودخانهها رخ مىداد، از جمله در دجله و فرات، استفاده مىشده است. (82)
21- الشباره: قایق مخصوص رودخانه بوده که در دجله مورد استفاده قرار مىگرفته است.مامون به غیر از کشتىهاى جنگى، چهار هزار از این نوع قایق کوچک و بزرگ را در اختیار داشت. (83)
22- العلابیات: از کشتىهاى جنگى است که جزء ناوگان مصر در عصر اموى و عباسى بوده است. (84)
23- ملقوطه: کشتى جنگى بزرگى بوده که معمولا پس از ناو حرکت مىکرده تا سربازان و نیز سلاح و تدارکات را منتقل نماید. (85)
پىنوشتها:
1.ر.ک: جوادعلى، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام (بیروت، دارالعلم للملائین، 1968م) ; چاپ سوم: مصر، مطبعه الهلال، 1922م) ج 1، ص 205.
2.اسراء/66- 67; اعراف/162; انعام/97، 63، 59; یونس/22.
3.عنکبوت/15; کهف/71، 79; و نیز در آیهاى خداوند ستارگان را به عنوان راهنمایى تاریکىهاى خشکى و دریا قرار داده «و هو الذى جعل لکم النجوم لتهتدوا بهافى ظلمات البر و البحر» (انعام/97) .که این کار جز با قطبنما دستیافتنى نبود و مىتوان گفت علم نجوم نیز به راهیابى مسلمانان در دریا کمک کرد.
4.محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى و دار المعارف، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم 1966)، 3/316- 315.
5.منابع به چند نبرد دریایى در دوران خلافت عمر اشاره داشتهاند (بنگرید به صفحات بعد) .
6.محمدبن عیصبى ترمذى، سنن الترمذى، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ط 3، 1928)، 7/148; سلیمان اثلث ابى داود، سنن ابى داود، بیروت، دارالفکر 1398ه 1/389.
7.ابى داود، همان جا.
8.محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح، (باب الجهاد) بیروت، داراحیاء التراث العربى، ط 2، 1301ه، 3/201.
9.ابن داود، همانجا; بخارى، صحیح، (باب الجهاد و السیر) 3/201.
10.ابوعبداللهبن ماجه، سنن، ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقى، بیروت، المکتبة العلمیه [بىتا]، 2/178.
11.سعاد ماهر، البحریه فى مصر الاسلامیه و آثار الباقیه، مصر دارالمعارف [بىتا]، 62- 63.
12.همان، 64.
13.فتوح نویسان و مورخانىکه فتح اندلس را ثبت کردهاند چنین گزارشى در این سال ندادهاند و سال فتح، 92 هجرى در دوران خلافت ولیدبن عبدالملک است.
14.طبرى، پیشین، 3/314.
15.همان، 3/338.
16.عبدالعزیز الدورى، العصر العباسى الاول، بیروت، دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1945م، 41; عبدالعزیز السالم، احمد مختار العبادى، تاریخ البحریة الاسلامیه فى مصر و الشام، بیروت، دارالماحد 1972م.14; خدورى، الحرب و السلم، فى شرعة الاسلام، بیروت، دارالمتحدة للنشر 1973م، 154- 151.
17.فاروق عمر، فوزى، تاریخ العراق فى عصور الخلافة العربیة الاسلامیه، بغداد [بىتا]، 195.
18.عبدالعزیز الدورى، العصر العباسى الاول، 48.
19.فاروق عمر فوزى، همانجا.
20.عبدالعزیز الدورى، پیشین، 48; همچنین بنگرید به عبدالله عنان، تاریخ الدولة الاسلامى فى اندلس.
21.طبرى، پیشین، 8/42.
22.همان، 8/33- 42.
23.فاروق عمر فوزى، پیشین، 195.
24.طبرى، پیشین، 8/129- 140; عمادالدین ابوالفداء، ابن کثیر، البدایة و النهایة، فى التاریخ، بیروت دارالفکر، 1966م، 65/47
25.فاروق عمر فوزى، پیشین، 196.
26.همانجا.
27.همان، 204.
28.طبرى، پیشین، 8/116; عزالدین احمد، ابن اثیر، الکامل فى التاریخ بیروت، دارصادر 1965م، 6/47.
29. Theophanes, Chronographia,col, 936.
30. Finaly, History of the Byzantine Empire. Oxford, 1871,P:83.
31.عبدالعزیز الدورى، پیشین، 114.
32.سعاد ماهر، پیشین، 89.
33.شهرى است در شمال مصر.
34.عبدالعزیز سالم، پیشین، 1/41.
35. Roben, Levey, The social structure of Islam.p:454.
36.سعاد ماهر، پیشین، 300.
37.غرة غولى، العقلیة العربیة فى التنظیمات الماداریة و العسکریة فى العراق و الشام خلال العصر العباسى الاول، بغداد آفاق العربیة 1986م، 197.
38.عبدالعزیز سالم، پیشین، 38.
39.کردعلى، خطط الشام، بیروت، دارالنفائس 1981م 5/40.
40.عبدالعزیز السالم، پیشین، 43.
41.ابن کثیر، البدایة و النهایة، 10/144.
42.عبدالمنعم ماجد، العصر العباسى الاول، قاهره، مکتبة الآنجلو المصریة، ط 3، 1984م، 286.
43.محمدبن محمود ابنمنکلى، الادلة الرسمیة فى التعابى الحربى، تحقیق محمود یتخطاب، بغداد، مطبعه الجمع العلمى العراقى 1409ه ، 241- 244.
44.جرجى زیدان، تاریخ التمدن الاسلامى، 1/2311.
45.ابنمنکلى، پیشین، 350- 251.
46.سعاد ماهر، پیشین، 303.
47.کلالیب، جمع کلاب، در فارسى قلاب (راعد، 769) .
48.حسنبن عبدالله عباسى، آثار الاول فى ترتیب الدول، قاهره، مطبقه برلاق، 1295م، 197.
49.حسنبن عبدالله، پیشین، 196; سعاد ماهر، پیشین، 203.
50.حسنبن عبدالله، همانجا; سعاد ماهر، همانجا.
51.حسنبن عبدالله، همانجا.
52.یکى از گروههاى موجود در نیروى دریایى، «زراقین» بودند که مخلوطى را که شرح آن گذشت، به سوى سرنشینان کشتى دشمن پرتاب مىکردند.
53.ابن تغرى بردى، النجوم الزاهره فى اخبار ملوک المصر و القاهره، 4/51.
54.سعاد ماهر، پیشین، 74.
55.محمود عواد، الجیش و الاسطول، 522- 525.
56.همان، 529.
57.ابنمنکلى، پیشین، 244.
58.حسنبن عبدالله، پیشین، 195.
59.الادلة الرسمیة فى التعالبى الحربیة، 248- 249.
60.محمدیاسین الحموى، تاریخ اسطول العربى، 108- 109.
61.جهادیة القرة غولى، العقلیة العربیة، 246.
62.همان، 247.
63.نعمان ثابت، الجندیة فى الدولة العباسیة، بغداد، مطبعة اسد، ط 2، ص 1956م.
64.انور رفاعى، النظم الاسلامیه، 161
65.همانجا.
66.ابوالحسن على ابن سیده، المخصص فى اللغة و الادب، بیروت، دارالفکر، 1398ه ، 10/26; علىبن حسین مسعودى، التنبیه و الاشراف، بیروت، [بىتا]، 207.
67.طبرى، پیشین، 9/306.
68.انور رفاعى، پیشین، 161.
69.جهادیة قرة غولى، پیشین، 248.
70.محمد عواد، پیشین، 412.
71.نعمان ثابت، پیشین، 143.
72.انور رفاعى، پیشین، 161
73.ابنمنکلى، الادلة الرسمیة فى التعابى الحربیة، 243.
74.شهابالدین نویرى، نهایة الارب فى فنون الارب، قاهره، دارالکتب المصریه، 1345ه، 9/123; مقدسى، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، 32.
75.انور رفاعى، پیشین، 161.
76. Corrette.
77.عبدالمنعم ماجد، تاریخ الحضارة الاسلامیة، 75.
78.مقدسى، احسن التقاسیم، 32.
79.عبدالمنعم ماجد، پیشین، 75; محمود عواد، پیشین، 415.
80.عبدالمنعم ماجد، همانجا.
81.طبرى، پیشین، 7/149.
82.جهادیة القرة غولى، العقلیة العربیة، 249.
83.همانجا.
84.همان، 250.
85.مقدسى، پیشین، 31.
منابع:
- ابناثیر، عزالدین احمدبن ابىالمکارم: الکامل فى التاریخ (بیروت، دارالصادر، 1965م) .
- ابن سیره، ابوالحسن علىبن اسماعیل: المحضص فى اللغة و الادب (بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- ابن کثیر، عمادالدین ابىالفداء اسماعیل: البدایة و النهایة فى التاریخ (بیروت، دارالفکر، 1966م) .
- ابنماجه، ابوعبدالله: سننابن ماجه، تحقیق محمدفؤاد عبدالباقى (بیروت، المکتبة العلمیه، بىتا) .
- ابنمنکلى، محمدبن محمود: الادلة الرسمیة فى التعابى الحربیة، تحقیق محمود یتخطاب (بغداد، مطبعة المجمع العلمى العراقى، 1409ه) .
- ابو داود، سلیمانبن اشعث: سننابى داود (بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- ترمذى، محمدبن عیسى: سنن الترمذى، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف (چاپ سوم: بیروت، دارالفکر، 1398ه) .
- عباسى، حسنبن عبدالله: آثار الادل فى ترتیب الدول (قاهره، بولاق، 1295ه) .
- طبرى، محمدبن جریر: تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم (بیروت، دارالمعارف، 1966م) .
- مسعودى، علىبن الحسین: التنبیه و الاشراف (بیروت، المؤسسة الاعلمى للمطبوعات بىتا) .
- نویرى، شهابالدین احمد: نهایة الارب فى فنون الارب (قاهره، دارالکتب المصریه، 1345ه) .
- جواد على: المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام (بیروت، دارالعلم للملایین، 1968م) .
- خدورى، مجید: الحرب و السلم فى شرعة الاسلام (بیروت، الدار المتحدة للنشر، 1972م) .
- دورى، عبدالعزیز: العصر العباسى الاول، دراسة فى التاریخ السیاس و الادارى و المالى (بیروت، دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1945م) .
- زیدان، جرجى: تاریخ التمدن الاسلامى (چاپ سوم، مصر، مطبعة الهلال، 1932م) .
- سالم، سیدعبدالعزیز، و عبادى، احمد مختار: تاریخ البحریة الاسلامیه فى مصر و الشام (بیروت، دارالاحد، 1972م) .
- همو، تاریخ البحریة الاسلامیة فى المغرب و الاندلس (بیروت، دارالنهضة العربیه، 1969م) .
- غولى، جهادیة القرة: العقلیة العربیة فى التنظیمات الاداریة و العسکریة فى العراق و الشام خلال العصر العباسى الاول (بغداد، آفاق العربیة، 1986م) .
- کردعلى، محمد: خطط الشام (بیروت، دارالنفایس، 1981م) .
- ماجد، عبدالمنعم: العصر العباسى الاول (قاهره، مکتبة الآنجلو المصریه، 1984م) .
- نعمان ثابت، الجندیة فى الدولة العباسیة (بغداد، مطبعة اسعد، 1956م) .
- Finaly, history of the byzantine empire, oxforcl,1977.
- Roben, levey, the social structure of Islam.
- Theophanes ,chronographia,col, 1977.