نقد گادامر بر روش گرایی یکی از آموزه های اساسی هرمنوتیک فلسفی اوست. گادامر حقیقت را فراتر از آن می داند که بتوان با اتخاذ روش به تمام آن رسید. وی انحصار حقیقت در فرآیندهای روشمند را نقد می کند اما لزوم کار روشمند را نفی نمی کند. در این مقاله ریشه های روش گرایی در یونان باستان و دوران جدید و تقریر گادامر از اندیشه های فرا روشی فیلسوفان یونان بررسی می شود و نقد پدیدارشناسانه گادامر بر سوبژکتیویسم دکارتی و معرفت شناسی کانتی و روش گرایی هرمنوتیک کلاسیک از جمله جدا انگاری سوژه و ابژه و ناکامی روش گرایی در رسیدن به اهداف علمی و ناتوانی در رسیدن به تمام حقیقت و تناقض درونی آن بیان می گردد.
گادامر تلقی غلط از منطق و عدم شناخت محدودیت ها و مرزهای توانمندی آن را یکی از علل پیدایش پندارهای نادرست درباره روش و انتظارات نا به جا از روش گرایی، از جمله توان حصول حقیقت، می داند و در نقد آن، به سراغ ریشه های یونانی روش گرایی رفته و تفاوت منطق علمی و منطق حِکمی را در تقابل اندیشه های دیونیزیوسی و آپولونی میان فیلسوفان رواقی و پیروان آکادمی قدیم بررسی می نماید تا اثبات کند که توقع دستیابی به حقیقت با توسل به روش گرایی، اندیشه ای نوظهور و دارای ایرادات مبنایی است. گادامر اندیشه فرا روشی و عقلانیت هرمنوتیک را به عنوان جایگزین روش گرایی و عقلانیت متدیک معرفی می کند و توجه به دیالکتیک، حکمت عملی، بلاغت و امتزاج افق ها را راهکار رسیدن به بخش هایی از حقیقت می داند که فراسوی روش گرایی قرار دارد.