آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

هدف اصلی این مقاله، بازنمایی مناقشه ای هشتادساله پیرامون دانشگاه ایرانی است که نگارنده ریشه های آن را در ضعف هویتی می داند. ضعف هایی که در دو قلمرو تداوم و تمایز خود را نشان می دهند و سپس منجر به فقدان پیگیری یک الگوی مشخص می شوند. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش اسنادی- تحلیلی جهت معرفی چهار الگوی شناخته شده آموزش عالی یعنی الگوهای ناپلئونی، هومبولتی،آکسبریجی و الگوی بازار(سبک دو) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کشور ما در عین اقتباس عناصری از هر چهار الگوی یادشده، هیچ یک از آن ها به طور کامل تحقق نیافته است. این فقدان الگو ریشه در ضعف مؤلفه های هویت ساز، هم چنین کم توجهی به تدوین فلسفه آموزش عالی دارد.

تبلیغات