عمر بن عبدالعزیز (م101ق) در شرایطی به حکومت رسید که اوضاع اقتصادی جامعه در اثر بدکنشی های پیشینیانش بسیار آشفته بود. از این رو وی تصمیم گرفت با اصلاحات اقتصادی به نارضایتی شکل گرفته در میان طبقات گوناگون پایان دهد، اما این اصلاحات در عمل با شکست روبه رو شد. این پژوهش پس از مروری بر اصلاحات اقتصادی زمان عمر بن عبدالعزیز، از منظر جامعه شناسی تاریخی و با رویکردی توصیفی تحلیلی و با نگاهی انتقادی به منابع دست اول تاریخ اسلام و بررسی ریزسنجانه اسناد و شواهد تاریخی، چرایی شکست این اصلاحات را برمی رسد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمر بن عبدالعزیز از یک سو با مخالفت خاندان اموی و از سوی دیگر با کارشکنی کارگزاران و فرمان دارانی روبه رو شد که در پی حفظ منافع نابه جای اقتصادی خود بودند. افزون بر این، برخی کنش های خلیفه نیز مانعی برای دست یابی وی به اهدافش بود.