فاعل شناسایی که در نظر بسیاری از فیلسوفان نادیده انگاشته شده در نظر مولانا اهمیّت بسیاری دارد. در نگرش او برای دستیابی به گزاره های مطابق با واقعیت، باید در کنار بهره گیری از علم منطق و روشِ درستِ تحقیق، به تهذیب نفس و خودسازی هم توجه کرد. او عقیده دارد گناه، گذشته از همة خطرات و آسیب هایی که برای حیات معنوی و مادی انسان دارد، واقع بینی او را هم با تهدیدی جدی روبه رو می سازد و مانع دستیابی او به حقیقت می شود. در این مقاله برآنیم با بررسی نظر مولانا درباره گناهانی از قبیل حرص، طمع، غرض ورزی، پندار کمال و نظایر آنها نشان دهیم که این گناهان، چگونه در سامانة معرفتیِ انسان خلل ایجاد می کنند. حاصل اینکه به نظر مولانا: از بین بردنِ حالت تعادل روحی، از بین بردنِ ابزارهای شناخت، از بین بردنِ بی طرفی و انصاف، از بین بردنِ خاصیت آینگیِ دلِ انسان و وارونه کردنِ حقایق، برخی از آفاتی است که گناهان بر سر راهِ معرفت پدید می آورند.