آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

راهبردهای توسعه ای متفاوت و گاه متضادی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی طراحی و اجرا شده است که پیامدهای فراوانی در جامعه ایجاد کردند. عکس العمل ها و استدلال های زیادی در مقابل این راهبردها شکل گرفت که برخی از استدلال های مخالف، نفوذ بیشتری یافتند و راهبردهای توسعه را به حاشیه راندند. هدف اصلی مقاله عبارت است از تشریح عکس العمل ها و استدلال های مخالف با راهبردهای اجرا شده پس از انقلاب اسلامی. به عبارتی در این مقاله تلاش شده است استدلال ها، طرح ها و شگردهای مخالفین راهبرد های توسعه پس از انقلاب اسلامی (تعدیل ساختاری، جامعه مدنی) تحلیل شوند. در این مقاله بر اساس نظریه آلبرت هیرشمن: خطابه ارتجاع: انحراف، بیهودگی، مخاطره و با روش تحلیلی – اسنادی، شگردها و استدلال های مخالفین راهبردهای توسعه واکاوی شده اند. یافته ها نشان می دهد استدلالِ بیهودگی بیش از سایر استدلال ها راهبرد تعدیل ساختاری را به حاشیه راند، استدلال مخاطره، بانفوذ ترین استدلالی بود که سرانجام راهبرد جامعه مدنی را به انزوا کشاند.

تبلیغات