آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

بدون تردید روایات مسند و صحیح یکی از گنیجینه های ارزشمند در تبیین آیات و رمزگشایی از آنها و تأویل متشابهات است. دستیابی به روایاتی که هم به لحاظ سندی و هم به لحاظ متنی بتواند چنین نقشی را در فهم آیات قرآن کریم ایفا کند، همواره وجهه همّت قرآن پژوهان به ویژه در تفاسیر اثری بوده است؛ امّا مشکل اساسی موجود در نوع تفاسیر اثری یعنی «حذف اسانید روایات» موجب گردیده که احراز نسبت روایات به معصوم دستخوش تردید جدّی گردد؛ توجه به جنبه فقه الحدیثی و متنی روایات هر چه بیشتر ضرورت می یابد. در این راستا از آنجا که در بسیاری از تفاسیر مأثور گردآوری روایات به منظور حفظ آنها از نابودی مورد اهتمام مفسران بوده، روایات صحیح و سقیم با هم آمیخته شده و گاه روایات ضعیف و حتی موضوع و مجعول در تفاسیر اثری جای گرفته است، به گونه ای که برخی از تفاسیر روایی سنّی و شیعی را با آسیب اساسی مواجه ساخته است. از آنجا که بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) یکی از معیارهای اساسی در صحت و سقم روایات، عرضه ی آن به قرآن کریم است، در این پژوهش، روایات تفسیر نورالثقلین حویزی ذیل برخی از آیات با توجه به این معیار فقه الحدیثی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی بیانگر آن است که برخی از این روایات علاوه بر تعارض و عدم مطابقت با مسلّمات عقلی و مسلّمات علمی و مانند آن، با آیات محکم قرآن کریم نیز سازگاری ندارند.

تبلیغات