متکلمان مسلمان کوشیده اند باورهای مذهبی خود را بر یقینیات استوار سازند. از سوی دیگر ظنی بودن بیشتر گزاره های تاریخی ما را به این پرسش روبرو می سازد که آیا متکلمان نمی توانسته اند هیچ یک از رویدادهای تاریخی را مبنای باورهای خود قرار دهند؟ در حالی که تأثیر پاره ای رویدادهای تاریخی بر شکل گیری یک باور مذهبی بر کسی پوشیده نیست. این مقاله می کوشد با یک رویکرد مقایسه ای روش سه تن از متلکمان جهان اسلامی یعنی شیخ مفید (م413 ق) قاضی عبدالجبار (م415 ق) و ابن حزم اندلسی (م456 ق) را برای دست یافنن به آن دسته از گزاره های یقینی تاریخی که بخشی از باورهای فکری آنها را تشکیل می دهد مورد بررسی قرار دهد. چنین به نظر می رسد که آنان از جهت روش شناسی تاریخی برای دست یابی به تاریخ یقینی به هم نزدیک شده اند اما بر خلاف انتظار، اشکالاتی متوجه هر یک است که راه حل آنان را ناکارآمد می گذارد و این موضوع هم چنان برای گفت وگوی بیشتر و عمیق تر پیش روی تاریخ پژوهان است.