هدف اصلی این پژوهش، ارائه بینشی سازه گرا/ واقع گرا درباره ویژگی ها و عناصر ماهوی علم بر مبنای تحول تاریخی دیدگاه های فلسفی درباره علم در راستای بازاندیشی درباره آموزش علوم می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهوم ها و نیز ارزیابی ساختار مفهومی بهره گرفته شد. بر مبنای یافته های حاصل از این پژوهش، مدلی دو بعدی در تبیین عناصر علم و ویژگی های ماهوی مرتبط با آنها به دست آمد که در یک بعد آن عناصر چرخه علم شامل مشاهده و تجربه، نظم و نظریه، و سرانجام پیش بینی و در بعد دیگر، ویژگی هایی برای علم بر شمرده شد که برخی ناظر به ویژگی های سازه ای و برخی دیگر ناظر به ویژگی واقعی علم می باشند. بر این اساس، نکته هایی برای بازاندیشی درباره آموزش علوم با تاکید بر نقش فرهنگ در جهت دهی به مشاهده و تجربه، ماهیت تبیینی- استنباطی- ابداعی نظریه ها و ایده های علمی و در نتیجه موقتی و تحول یابنده علم، ماهیت خلاقانه، هنری و روش آزاد علم و آزمون پذیری ایده ها و نظریه های علمی بر اساس ملاک هایی چون انسجام، دقت، میزان سازگاری با وضعیت های تجربی پسین و تقریب های جسورانه و پیچیده مورد نظر قرار گرفت.