آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

ایدة اصلی در مقالة حاضر این است که روستا و شهرهای کنونی نمی­توانند سکونتگاه­های مناسبی برای زندگی با کیفیت فراهم کنند؛ بنابراین، باید به دنبال الگوی جدیدی از سکونتگاه بود تا علاوه­بر داشتن سازگاری لازم با نیازها و خواسته­های جامعة نوین، زمینة توسعة پایدار و کاهش نبود تعادل در سکونتگاه­های شهری و روستایی کنونی را فراهم نماید. این مقاله از نظر روش، مبتنی بر تحلیل مفهومی- نظری و تجربی مسئله با اتکاء به اسناد نظری و آماری و تحلیل کیفی واقع­گرا از وضع موجود و آرمانگرا از وضع مطلوب سکونتگاه در ایران است. پایة نظری تحقیق را تجربة 20 سالة محقق در زمینة مطالعات و تحقیقات نظری و عملی، در عرصة شهرها و روستاها تشکیل می­دهد. بااین­حال، در شکل­گیری این ایده رویکرد اجتماعی-اکولوژیک به مسائل جامعه و دیدگاه و روش­های توسعة پایدار نقش مؤثری داشته است. تحلیل مسئلة سکونت شهری و روستایی نشان می­دهد که در گذار از جامعة سنتی به مدرن یا شبه­مدرن، الگوی سکونت نتوانسته است خود را با الگوی زندگی جدید و خواسته­های اجتماعی و اقتصادی سازگار کند. این فقدان تطابق بین نیازهای درحال دگرگونی جامعه و الگوی سکونت، ابتدا خود را در مهاجرت بی­رویه و شتابان روستایی به شهری و سپس در بروز مسائل و مشکلات شهری نشان می­دهد. یافتة اصلی تحقیق این است که برای حل مسائل و مشکلات جوامع شهری و روستایی که گاه حل­نشدنی به­نظر می­رسد، باید به دنبال راه­حل و الگویی جایگزین بود. به­عبارت­دیگر، در ارتباط با یافتن الگوی مناسب سکونتگاه برای دست­یافتن به معیارهای مناسب زندگی با کیفیت، باید پایان دوگانه­انگاری شهر یا روستا و شهر و روستا را اعلام کنیم و به دنبال شکل سومی از سکونت باشیم؛ باید از نگرش­های قالبی مرسوم در ارتباط با برنامه­ریزی روستایی و شهری فراتر رفت و در راستای بومی­سازی، دانش برنامه­ریزی، دیدگاه­ها و روش­های مرسوم را به چالش کشید. نتیجه اینکه الگوی مناسب سکونت که پاسخ­گوی نیاز امروز و فردای جامعه باشد، نه شهر و نه روستا است؛ بلکه شکل سومی از سکونتگاه است که بار اجتماعی و کیفیت زندگی در آن، محیطی زیست­پذیر و رضایت­بخش برای ساکنان خود فراهم می­کند.

تبلیغات