آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

کانت، حوزة عقل نظری را ناتوان از اثبات خودمختاری و آزادی انسان می­داند، و می­کوشد از طریق عقل عملی یا اخلاق، آن را به عنوان اصل موضوع اثبات ­نماید. وی اعتقاد دارد که اگر آزادی و خودمختاری بخواهد صفت چیزی باشد، باید صفت اراده باشد. او ارادة آزاد را با ارادة خودمختار هم­سان می­داند؛ یعنی اراده هنگامی آزاد است که علت ایجاد آثار و اعمالی باشد، در حالی که خود معلول امر دیگری نباشد. او از معنای سلبی آزادی، به معنای ایجابی آن منتقل می­شود و قانون حاکم بر آن، خودتحمیلی یا خودمختارانه باشد؛ یعنی قانون حاکم بر خود را خود وضع نماید. او همچنین ارادة آزاد را با ارادة تحت قانون اخلاقی یکی می­داند و البته به این معنا نیست که افرادی که غیر اخلاقی عمل می­کنند، آزاد نیستند. کانت تا آنجا پیش می­رود که اخلاق دینی را «دیگر آیین» و در نتیجه منافی با خودمختاری انسان می­داند. این دیدگاه کانت در مقاله حاضر مورد نقد قرار گرفته و اثبات شده است که اخلاق دینی منافاتی با خودمختاری انسان ندارد.

تبلیغات