لازمه سلامت روحی و روانی و نتیجتاً جسمی شهروندان و افراد یک جامعه شهری ـ به خصوص کلانشهرهاـ برخوردار بودن آن شهر از فضاهای دل انگیز، جذاب و زیباست. بدون تردید در کلانشهرهایی مانند اصفهان و اهواز که کمبود زمین های شهری مستعد و در دسترس، ایجاد چنین فضاهایی را با محدودیت مواجه کرده، حاشیه رودخانه ها به دلایل مختلف طبیعی و انسانی می تواند به خوبی این نقش را ایفا کرده و به عنوان جایگاه اوقات فراغت، عاملی مهم در ایجاد شور و نشاط و توسعه روابط اجتماعی شهروندان باشد. از طرف دیگر تجهیزات و مبلمان شهری مناسب نیز جزء لاینفکی از چنین فضاهایی بوده که مطالعه و پژوهش در زمینه شناخت مشکلات و کاستی های آن ضروری به نظر می رسد و یکی از مواردی که می تواند دراین زمینه بسیار راهگشا و مثمرثمر باشد انجام مطالعات تطبیقی از نمونه های مشابه و استفاده از تجربیات و دستاوردهای دیگران در زمینه مورد بحث است. در این پژوهش با استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی و به کمک پیمایش میدانی و انجام نظر خواهی از کاربران، مبلمان شهری فضاهای تفریحی حاشیه کارون و زاینده رود مورد مطالعه و تطبیق قرار گرفته و کاستی ها و مزایا و کلاً عملکرد هر کدام از نظر کمی و کیفی، مکانیابی و آرایش فضایی و همچنین جلب رضایت کاربران و... موشکافی شده است. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی و به کمک نرم افزار SPSS صورت گرفته است و در تهیه نقشه ها از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش تراکم انواع مبلمان شهری در 1000متر مربع، در حاشیه کارون 54/1 و در حاشیه زاینده رود 8/8 است که نسبت کارون به زاینده رود تقریبا یک به هشت می باشد. بین تعداد و کیفیت مبلمان شهری در حاشیه رودخانه کارون و زاینده رود رابطه مستقیم وجود دارد. در مجموع نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مبلمان شهری حاشیه کارون بجز در مواردی نادر، از نظر مؤلفه های مورد سنجش (کمی و کیفی، مکان یابی و پراکنش فضایی، تطبیق با نیازهای اقشار مختلف جامعه و جلب رضایت کاربران و...) وضعیت مطلوبی ندارد و در مقابل، مبلمان شهری حاشیه زاینده رود نیز علیرغم امتیازها و برتری هایش نسبت به حاشیه کارون در سطح کاملاً رضایت بخشی نبوده و در هر دو مکان- به خصوص در حاشیه کارون- مشکلات و نواقصی در زمینه مبلمان شهری وجود دارد که توجه جدی و برنامه ریزی خاص خود را می طلبد؛ اگر ما توجه به نیازهای روحی و روانی شهروندان را به عنوان یکی از مقدمات و ارکان پرورش انسان سالم به عنوان محور توسعه پایدار باور داشته باشیم. در آخر نیز بر اساس نتایج مطالعات و تحلیل های انجام شده، پیشنهادات و راهکارهایی جهت بالابردن سطح کیفی هرکدام از فضاهای مذکور ارائه شده است.