افزایش سریع جمعیت،گسترش شهرنشینی،کمبود فرصتهای شغلی بویژه در کشاورزی،فشار جمعیت بر منابع طبیعی و ناکامی در ایجاد و گسترش صنایع متوسط و بزرگ بویژه در کشورهای در حال توسعه باعث شد که این کشورها راهبرد صنعتی سازی روستاها را از اواسط دهه ی 1970 در برنامه های توسعه خود مد نظر قرار دهند. در این رابطه تاکید بر صنایع روستایی، صنایع کوچک، شهرکهای کوچک صنعتی و تمرکز زدایی از فعالیت های صنعتی مورد توجه قرار گرفت. ایجاد و گسترش شهرک های صنعتی می تواند از طریق ایجاد تنوع و افزایش اشتغال و درآمد،افزایش ارزش افزوده فعالیتهای کشاورزی،گسترش فرهنگ صنعتی،نقش موثری در توازن و تعادل شهر و روستا و توسعه نواحی روستایی داشته باشد. در این پژوهش روش تحقیق بصورت پیمایشی و توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات نیز بصورت کتابخانه ای و میدانی از طریق پرسشنامه در قالب طیف لیکرت طراحی، جامعه آماری نیز مبتنی بر 15 روستای تحت نفوذ با 176 کارگر روستایی شاغل در 22 واحد فعال در شهرک صنعتی بهشهر می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به مقایسه حد متوسط گویه های مورد ارزیابی(کاهش فقر ،کاهش آسیب پذیری تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی،افزایش کارایی و افزایش قابلیت دسترسی به خدمات عمومی و زیر بنایی)، از دیدگاه شاغلین واحدهای صنعتی و شوراهای اسلامی روستاهای تحت نفوذ، شهرک صنعتی بهشهر از بعد اقتصادی روستاهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده که این تاثیرات بیشتر برکاهش فقر و تنوع بخشی فعالیتهای اقتصادی نمود یافته است همچنین با بهره گیری از روش تاپسیس در جهت رتبه بندی گروههای صنعتی متناسب با اثر بخشی هر یک از گروههای صنعتی بر شاغلین روستایی صنایع شیمیایی از بیشترین تاثیر گذاری و صنایع نساجی از کمترین تاثیر گذاری برخوردار بوده است.