آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

خداوند هستی را با نظمی بی نظیر و وحدتی حیرت آور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان می باشد. به گواهی آموزه های ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیح گوی خالق خویش می باشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک است که نوعی حقوق و تکالیف را متوجه آن می گرداند. خداوند طبیعت و همه مواهب آن را در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند با بهره مندی از آن به کمال نهایی که همانا قرب الهی است نائل گردد. این رابطة تعاملی، رابطة بین دو موجود زنده با یکدیگر است نه رابطه ای که بخشی از هستی (انسان) به بهره کشی از بخشی دیگر (طبیعت) بپردازد. حلقة اتصال بین انسان و طبیعت پرداختن به مسئلة بنیادین هدف غایی خلقت انسان است. در این مقاله ضمن تحلیل آموزه های موجود در ادیان توحیدی در حوزة مرتبط با موضوع این پژوهش، به این سؤال که نقش انسان در ایجاد فساد و شر اعم از طبیعی یا مابعد الطبیعی تا چه میزان است پاسخ داده شده است. روش تحقیق در این پژوهش نگرش تحلیلی و فلسفی به پدیده های عالم با استفاده از پردازش آموزه های ادیان توحیدی می باشد. از جمله نتایج این پژوهش می توان پرداختن به مسئله بحران زیست محیطی با نگاهی نو و دین محور و ارائه راه حل های مبنایی دینی در این خصوص و نیز وجود شر در هستی در صورت تقابل انسان با محیط زیست را نام برد.

تبلیغات