برای شناختِ تفاوت های فرهنگی میان جوامع، دستیابی به مشترکات آنها ضروری است. عالمان اجتماعی کوشیده اند تا از طریق استدلال نظری، تجربه میدانی و مطالعات آماری، مسائل مشترک بین جوامع را شناسایی کنند. نتایج این مطالعات، به نظریاتی در باب ابعاد فرهنگ انجامیده است. یکی از مهم ترین مطالعات در این رمینة، الگوی ابعادی هافستد در شناسایی ابعاد فرهنگ ملی است. وی پنج بُعد مشترکِ فاصله قدرت، جمع گرایی ـ فردگرایی، زنیگری ـ مردیگری، اجتناب از ابهام و جهت گیری کوتاه مدت –بلند مدت را بین جوامع شناسایی کرده است. نوع نگاه به این مقولات، میتواند تفاوت های فرهنگی را مشخص کند. با توجه به اهمیت این موضوع در برنامه ریزیهای فرهنگی و وجود خلأ در مطالعات اسلامی در این زمینه، نویسنده در تلاش است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، هر یک از این ابعاد را به جامعه جهانی عصر ظهور، که ظرف تحقق تمامی ارز ش های اسلامی است، عرضه کند تا نتایج آن مبنای مطالعات و برنامه ریزیهای فرهنگی قرار گیرد. در این مقاله، «فاصله قدرت» به عنوان یکی از ابعاد پنج گانه الگوی هافستد، در کانون بررسی قرار گرفته است.