«ققنوس» نیما را باید از مهم ترین آثار در سرآغاز سرایش شعر نو دانست. این شعر علاوه بر ویژگی های ادبی، از نظر روایت شناسی نیز تغییر عمده ای در شیوه شاعری نیما به شمار می رود. روایت شناسی اشعار نیما از این جهت حائز اهمیت است که با شروع سرایش شعر نو، نوع روایتگری در شعر فارسی دستخوش دگرگونی شده است.
در تحقیق حاضر با تلفیق شیوه های روایت شناسی و نشانه شناسی، ابتدا نشانه ها و رمزگان در متن انتخابی، از نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته و سپس برمبنای نتایج حاصله، ویژگی های روایی آن تحلیل شده است. براساس این پژوهش، نه نیمای افسانه تا ققنوس را می توان رمانتیک کاملی دانست و نه نیمای ققنوس به بعد را سمبولیست کامل. روایت در اشعار نیما که در ققنوس شکل پخته تر و قابل قبول تری یافته است، در سروده های پایانی عمر او بسیار غنی تر و درونی تر شده است. از این به بعد، اشعار وی کوتاه تر شده و بسیاری توضیحاتِ اضافه از آثار او حذف گردیده است.