در سال های اخیر، انبوهی از مقالات نقد ادبی در نشریه های پژوهشی کشور منتشر می شود که ساختاری دوپاره دارند؛ در بخش اول به معرفی یک نظریه می پردازند و در بخش دوم نظریه را بر یک متن ادبی اعمال می کنند. برای مثال در پاره نخست نظریه هایی چون فرمالیسم، ساختارگرایی، روایت شناسی، سخن کاوی انتقادی و ... معرفی می شوند و در پاره دوم متنی اغلب بدون توجه به قابلیت ها و تناسب آن با نظریه معرفی شده مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت، آنچه بیش از هرچیز به بیمارگونگی این روش منجر شده.