هدف این پژوهش، بررسی روایت شناختی و سبک شناختی روایت محرم اثر سیدمرتضی آوینی در چارچوب نظریه هوش داستانی رندال (1999) است. گرچه تاکنون مطالب بسیاری در مورد منحصربه فرد بودن روایت های این نویسنده بیان شده، هیچ پژوهش علمی به واکاوی ویژگی های خاص روایت شناختی در آثار او نپرداخته است. بررسی آثار آوینی بر مبنایی علمی و مبتنی بر نظریه های معتبر روایت شناختی، گامی موثر در جهت فهم بهتر ویژگی های این آثار و استفاده از این ویژگی ها در شکل ها و موقعیت های دیگر خواهد بود. در این مطالعه، ساز و کارهایی که در ارتقای هوش داستانی در چارچوب تحلیلی رندال دخیل هستند، و نمود آن ها در متن روایت محرم، با بهره گیری از مدل روایت شناختی لبوف (2001) مورد بررسی و ارزیابی کیفی و کمی قرار می گیرد. همچنین بخشی از ویژگی های روایت شناختی نثر آوینی با ذکر مثال هایی از نثر وی و از دیدگاهی سبک شناختی و در قالب نمودهای زبانی تبیین می شود.