هدف این مطالعه بررسی تاثیر عناصر اجتماعی بر امنیت اجتماعی در شهر سنندج است. در این مطالعه از روش¬های کیفی (مصاحبه عمیق) و کمی (پرسشنامه خوداجرا) برای جمع¬آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری کلیه جوانان بالای 18 ساله ساکن شهر سنندج می¬باشد که حجم نمونه آن در روش کیفی بر اساس نمونه¬گیری نظری 60 نفر و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر بود که برای اطمینان بیشتر از 400 نفر اطلاعات جمع¬آوری شد. از روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چندمرحله¬ای برای دسترسی به حجم نمونه¬ها استفاده شده است. چارچوب نظری برای بررسی این مساله ترکیبی از نظریات مکتب کپنهاگ و میتار است. ضریب همبستگی اسپیرمن برای سنجش رابطه بین دو شاخص هنجارهای اجتماعی و امنیت اجتماعی، همبستگی متوسط و مستقیمی (456.) را نشان می-دهد. درباره حاشیه نشینان با خاستگاه روستایی، خانمها مزاحمت¬های خیابانی را مهم¬ترین عامل تهدید دانسته¬اند. بین جنسیت و مزاحمت خیابانی رابطه معنی¬داری در سطح 99% وجود داشته و شدت آن متوسط (520/.) می¬باشد. عناصر موجود در حوزه اجتماعی، تأثیر منفی بر امنیت اجتماعی گروه دوم حاشیه¬نشینان (قاچاقچیان کالا) دارد. زنان و دختران گروه دوم حاشیه یعنی قاچاقچیان منابع تهدید امنیت شان را از سوی حوزه اجتماعی و عوامل آن می دانند. اما مردان قاچاقچی امنیت اجتماعی شان از سوی حوزه اجتماعی مورد تهدید قرار نمی گیرد بلکه منابع تهدیدشان را در حوزه های دیگر (اقتصادی) تشخیص می دهند. گروه اول مرکزنشین (بازاریان) سرقت منزل و مغازه را منبع عمده تهدید امنیت اجتماعی شان می¬دانند. 40% پاسخگویان از اینکه به مدت طولانی خانه را ترک کنند، از دزدی می¬ترسند. گروه رسمی و فرهنگی شهر سنندج (گروه دوم مرکز) بر عکس گروه های دیگر، امنیت اجتماعی شان از سوی حوزه اجتماعی و مؤلفه¬های آن در معرض تهدید واقع نمی شود. بلکه منابع تهدیدشان را در حوزه های دیگر (اقتصادی، فرهنگی و ..) تشخیص می¬دهند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لجستیک نشان می¬دهد که شش متغیر جرایم اجتماعی، جنس، حجم خانواده، تحصیلات، عملکرد قانون و هنجارهای اجتماعی توانسته¬اند تا 82.5% پاسخگویان را به درستی بین دو وجه متغیر وابسته از هم تفکیک کنند.