"هدف: با توجه به اینکه بومی کردن مدل های توانبخشی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این مطالعه ضمن معرفی توانبخشی روانی ژاپنی، میزان اثر بخشی آن بر کودکان دارای معلولیت جسمی و ذهنی سنجیده می شود.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی از نوع قبل و بعد، با انتخاب 120 نفر کودک 5 تا 10 ساله دارای معلولیت های فلج مغزی (CP) و کم توان ذهنی (MR) بصورت نمونه های در دسترس از کلینیکهای توانبخشی تهران، با انجام تکنیک های توانبخشی روانی به روش ژاپنی (دوسا) به مدت سه ماه شامل 24 جلسه یکساعته درمانی برای هر کودک و جمعاً 2880 جلسه درمانی، وضعیت قبل و بعد از مداخله کودکان مورد مقایسه قرار گرفت. کودکان مبتلا به فلج مغزی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت ستون فقرات و متغیرهای قابل سنجش قوس گردن، پشت، کمر و وضعیت لگن و کودکان کم توان ذهنی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت بدن و حرکت و چکونگی تعامل اجتماعی آنها، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل کیت سنجش، پرسشنامه تعامل اجتماعی و ابزارتصویری ترسیمی بود. داده های حاصل با انجام آزمونهای آماری ویلکاکسون و آنووا مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تکنیکهای درمانی دوسا بطور معناداری بر بهبود وضعیت ستون فقرات و قوسهای گردن، پشت و کمر کود کان مبتلا به فلج مغزی مؤثر بوده است. همچنین در مورد کودکان کم توان ذهنی، وضعیت بدن و حرکت آنان بعد از مداخله با توجه به نتیجه آزمون آنووا نسبت به قبل از مداخله اختلاف معناداری نشان نداد (237/0 = P). تعامل اجتماعی آنان بخصوص تعامل با خانواده بعد از تمرینات پیشرفت چشمگیری داشت .
نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به شواهد آماری، تصویری و بالینی این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرینات برنامه توانبخشی روانی دوسا بر بهبود وضعیت بدنی و روانی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کم توان ذهنی مؤثربوده است و می توان از آن بعنوان یک روش تکمیلی در درمان استفاده کرد.
"