آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

آگاهی در دایره مفاهیم تعریف ناشدنی قرار می گیرد. هیچ چیز به اندازه تلاش فیلسوفان برای تعریف آگاهی، در گستردن ابهام و تیرگی در موضوعی که بدین حد واضح و روشن است، اثر نداشته است. به سبب این دشواری ها اغلب فلاسفه به جای تعریف خود آگاهی، به محتوای آگاهی پرداخته اند . بنابر رای بسیاری از فلاسفه غربی، آگاهی همواره التفاتی است؛ بنابراین از نظر آنان سخن گفتن از آگاهی بدون متعلق بی معنا خواهد بود. اما در عرفان موضوع کاملاً عکس این مطلب است. در تجربه های عرفانی ناب و متعالی، کاربرد ایده حیث التفاتی در خصوص این رخدادها معقول و موجه نیست. زیرا بسیاری از عارفان از تعبیر «آگاهی» برای اشاره به تجربه ای استفاده می کنند که فاقد هر گونه محتوای التفاتی است. لذا برای آنکه مدعیات عرفا را نیز به حساب آوریم، باید در تعریف خود از آگاهی جایی برای این واقعیت نیز باز کنیم که نوع انسان می تواند گاه بدون محتوا در آگاهی خویش پابرجا بماند. مقاله حاضر سعی در روشن ساختن این ادعای عرفا دارد.

تبلیغات