آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

این پژوهش بر آن است که خوشباشی و دم غنیمت شمری حافـظ را در چشم‌اندازی تطبیقی با خوشباشی خیام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. فرضیة اصلی این تحقیق آن است که بین جهان‌بینی حافظ و جهان بینی خیام و نوع دم غنیمت شمری هر یک از آنان رابطة معنی‌داری وجود دارد. در این نوشتار دم غنیمت شمریِ حافـظ براساس اندیشه‌هایی همچون تجلّی ازلی، نظام احسن و عنایت خداوندی تبیین شده‌است و نتیجه گرفته شده‌است که حافظ خود را با مراد و نامرادی سازگار می‌کند و دُرد و صاف را خوش در می‌کشد در حالی که خیام نه از نگاه یک ملحد یا منکر، بلکه از نگاه کسی که حقیقت را قبول دارد، امّا قدرت تحلیل آن را ندارد، و یا تحلیلهای متعارف او را متقاعد نمی‌کند، با طرح سؤالاتی درباره مرگ و زندگی، در نقطه مرگ به بن بست می‌رسد و چاره‌ای جز پناه بردن به خوشباشی و دم غنیمت شمری نمی‌بیند. بنابر‌این خوشباشی حافظ یک کنش فعّال است و خوشباشی خیام یک واکنش منفعل که ناشی از دو نوع منطق ریاضی (خیام) و منطق شهودی (حافظ) و دو نوع مواجهه با زندگی و مرگ است.

تبلیغات