قسمت اول این مقاله‘ ضمن بازنگری یافته های پژوهشی درباره دستیابی و مشارکت گروههای اجتماعی – اقتصادی در آموزش عالی کشورهای مختلف جهان‘ به توصیف روند این مشارکتها می پردازد‘ در قسمت دوم چگونگی اجرای طرح پژوهشی و یافته های مربوط به توزیع دانشجویان از نظر قشربندی اجتماعی – اقتصادی‘ جنسیت‘ و مناطق جغرافیایی‘ بیان شده است. در این طرح که در دانشگاه تهران در نیمسال اول 73 – 1372 اجرا گردیده‘ داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و از طریق نمونه گیری گردآوری شده است. متغیرهای اصلی مورد مطالعه شامل: رشته تحصیلی ‘ سن‘ جنسیت شغل پدر‘ تحصیلات پدر‘ و تحصیلات مادر بوده. تحلیل داده ها نشان می دهد که در مرتبه اول فرزندان صاحبان مشاغل آزاد و در مرتبه دوم فرزندان متخصصان و کارمندان عالیرتبه در دانشگاه تهران نسبت بیشتری از دانشجویان را شامل می شود. نسبت فرزندان کارگران و کشاورزان در دانشگاه تهران در مقایسه با گذشته تغییر نکرده است. سطح سواد پدر برای اکثریت دانشجویان در حدود تحصیلات ابتدایی است. اما تحصیلات مادر در سطح نسبتاً بالایی است. این نسبت در گروههای دانشجویان دختر و پسر به طور محسوسی تفاوت دارد. ترکیب جغرافیایی دانشجویان نشان می دهد که دانشجویان استانهای تهران‘ سمنان و زنجان دستیابی بیشتری به دانشگاه تهران دارند. در پایان‘ ضمن بحث درباره یافته ها‘ بر ضرورت استفاده از برنامه ریزی استراتژیک تاکید شده است.