مقالات
حوزه های تخصصی:
شاه عباس یکم در طی چهل و دو سال سلطنت خود (996-1038ق) دولت صفوی را از حالت تزلزل به اوج اقتدار رسانید. در اوان سلطنت وی، علاوه بر بی ثباتی ناشی از بحران های سیاسی داخلی، بخش هایی از کشور در غرب و جنوب و شرق در اشغال و تهاجم دشمنان خارجی بود. پرتغالیها بر سواحل و جزایر جنوب، و هندیها معمولاً بر قندهار مسلط بودند. او در سایه ی پیروزی های سرنوشت ساز نظامی، ضمن تثبیت اوضاع داخلی، سرزمین های اشغالی را بازپس گرفت و تهدیدهای موجود در مرزهای شرقی را نیز رفع کرد. این همه، ناشی از هدف گذاری و اولویت بندی صحیح وی در استراتژی نظامی و محاسبات دقیق و اعمال مدیریت توانمند و پویا و بهره گیری از ابزارها و ساز و کارهای لازم بود. مقاله ی حاضر بر آن است تا اهداف و مراحل استراتژی نظامی شاه عباس را مشخص کرده و مؤلفه های آن را مشتمل بر تمهید ساختارهای اویماقی، سیاسی و نظامی، بهره گیری از تاکتیک های مناسب و اعمال ملاحظات و محاسبات در عوامل اقلیمی، جغرافیایی، انسانی، سیاسی، اجتماعی ـ فرهنگی، زمانی و مکانی مورد تحلیل قرار دهد.
آموزش و پژوهش میان رشته ای در جغرافیای تاریخی
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی، از مهم ترین حوزه های علمی در بررسی و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با توجه به نیازهای کنونی در زمینه ی تاریخ پژوهشی، ارائه ی طرح ها و راهکارهای نوین از طریق دیدگاه های میان رشته ای، در عرصه ی پژوهش و آموزش جغرافیای تاریخی ضروری است. برخی از مهم ترین آگاهی های تاریخی، برگرفته از منابع دانش جغرافیاست، با این حال، در دهه های اخیر، تلاش بایسته ای برای بهره گیری از این دانش صورت نگرفته است. از دیگر سو، پایان نامه ها و مقاله های بسیاری به این موضوع اختصاص می یابد، بی آنکه بر پایه ی دانش های میان رشته ای در این حوزه و چارچوب های نظری آن باشد. از این رو، بایسته است به این موضوع علمی، با دیدگاهی میان رشته ای توجه شود تا راهکاری علمی و عملی برای بهره گیری بیشتر از جغرافیای تاریخی در نظام آموزشی و پژوهشی به دست آید. برخی از این گونه موضوعات، عبارتند از: جغرافیای اقتصادی، جغرافیای فرهنگی، جغرافیای اجتماعی، جغرافیای سیاسی، جغرافیا و مردم شناسی تاریخی، زبان شناسی تاریخی، مکان پژوهی و شهرپژوهی جغرافیایی و جی آی اس تاریخی.
دشواره ی کاربست فرضیه در پ ژوهش های تاریخی
حوزه های تخصصی:
پژوهش تاریخی، با بهره گیری از اسناد معتبر صورت می گیرد، اما حضور نداشتن در صحنه ی واقعه، باعث می گردد پژوهشگر نتواند به طور زنده، داده های مورد نیاز را جمع آورد. همین امر، سبب می شود پژوهش تاریخی دچار ضعف شود؛ زیرا محقق ناچار می شود گسست میان مدارک به دست آمده را با حدس و تفسیر پر کند. پرسش اساسی آن است که علم تاریخ، چگونه می تواند با فرضیه همنشین شود؟ فرضیه ای که از اساس، موجب جهت دار شدن شیوه ی خوانش متون تاریخی می گردد و تاریخ واقعی یک رویداد را به قرائتی خاص از یک رخداد بدل می کند؟ وضع مسئله انگیز آن است که علم تاریخ از جنبه ی یک انتظام دانشورزانه، بدون تعامل با دیگر شاخه های علوم انسانی، گیرایی کافی ندارد؛ زیرا به زنجیره ای بی پایان از رویدادهای تلنبار شده بدل می گردد. وانگهی، کمک گیری متقابل آکادمیک نیز سبب می گردد اصل واقعه ی تاریخی شناسایی نشود. فرضیه سازی، تیغ دو دم علم تاریخ است، هم ناجی است هم نافی.
آسیب شناسی تأثیر تحولات سیاسی بر محتوای کتاب های درسی تاریخ معاصر ایران (1358ـ1388) با رویکردی تطبیقی به کتاب های درسی ایران پیش از انقلاب
حوزه های تخصصی:
انقلاب ها، جنبش های اجتماعی، جنگ، نحوه ی تراکم یا توزیع قدرت در دست احزاب و جریان های سیاسی از مصادیق بارز تغییرات سیاسی به شمار می آیند که به دگرگونی مبانی ارزشی و نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک کشور می انجامند. بیشترین بازتاب این دگرگونی در نظام آموزشی کشور انعکاس می یابد؛ زیرا حاکمیت، برای تبیین مبانی ارزشی و ایدئولوژیکی خود، می کوشد آن را از طریق مواد آموزشی به ویژه کتاب های درسی به کودکان و نوجوانان منتقل نماید. از میان کتاب های درسی، یکی از مهم ترین کتاب هایی که منعکس کننده ی تحولات جامعه و سیاست گذاری های حاکمیت هاست، کتاب های تاریخ است.
این مقاله با هدف آسیب شناسی تأثیر تحولات سیاسی بر محتوای کتاب های درسی تاریخ معاصر ایران، با رویکردی تطبیقی به بررسی کتاب های تاریخ قبل و بعد از انقلاب پرداخته است. دغدغه ی اصلی آن، پاسخ به این سؤال است که تحولات سیاسی، تاریخ نگاری کتاب های درسی را دچار چه آسیب هایی نموده است؟
این بررسی نشان می دهد کتاب های درسی تاریخ ایران، تحت تأثیر سه تحول مهم انقلاب اسلامی، جنگ عراق علیه ایران و جابه جایی قدرت در میان احزاب، دستخوش تغییر شده است. از جمله ی این تغییرات، می توان به غلبه ی نگرش سیاسی و ایدئولوژیکی بر محتوای کتاب های درسی تاریخ معاصر، کتمان یا تحریف وقایع تاریخی در جهت تبیین دیدگاه های سیاسی و ارزشی جریان سیاسی حاکم، نگرش منفی نسبت به برخی شخصیت ها و حاکمیت ها، داوری های یک سویه درباره ی رخدادهای تاریخی و فقدان نگاهی جامع در بررسی حوادث تاریخی، اشاره کرد.
آسیب شناسی آموزش تاریخ سیاسی (مطالعه ی موردی درس تاریخ تحولات ایران)
حوزه های تخصصی:
مباحث تاریخی، در سطوح مختلف و گرایش های مختلف رشته ی علوم سیاسی، جایگاه برجسته ای دارد و محور شمار قابل توجهی از واحد های درسی این رشته ی به حساب می آید. چنین جایگاه و اهمیتی از آن روست که تصور می شود به دلیل تاریخمندی نسبی هستی ها و پدیده های سیاسی، آموزش تاریخ می تواند به فهم هستی های سیاسی کمک کند. با این حال، یک مطالعه ی موردی که گزارش آن در این نوشتار می آید، نشان می دهد که با وجود نوآوری ها و اصلاحات پراکنده و انفرادی، وجه غالب یا الگوی رایج آموزش تاریخ (معاصر ایران) در رشته ی علوم سیاسی، چندان مناسب نیست. بی توجهی یا کم توجهی به اهمیت تاریخ برای رشته ی علوم سیاسی، سبب شده است که الگوی رایج آموزش تاریخ (معاصر ایران) و روایت ناشی از آن، بی شباهت به نوعی گاهشمار محض نباشد. چنین روایتی، بیشتر کنجکاوی تاریخی خواننده را ارضا می کند و در شناخت زندگی سیاسی، چندان اثرگذار نیست.
تأملی در آموزش دانش تاریخ در ایران با تأکید بر دوره ی پس از انقلاب فرهنگی
حوزه های تخصصی:
کارآمدی گروه های آموزشی دانشگاه ها، افزون بر جذب استادان توانمند، در گرو نقد مستمر برنامه های آموزشی و نوسازی مداوم آنهاست تا به ارتقای علمی کشور و اعتلای نهاد دانشگاه منجر شود. این مقاله می کوشد، برنامه های علمی و آموزشی گروه های تاریخ را ارزیابی کند و به این پرسش اصلی پاسخ گوید که آیا برنامه های آموزشی تاریخ، متناسب با تغییر نسل ها و دوره های تاریخی، از تحول و پویایی لازم برخوردار بوده است؟
این نوشتار، با نگاهی نقادانه به تاریخچه ی فعالیت های آموزشی رشته ی تاریخ و نیز بررسی انتقادی برنامه های درسی آن، به این جمع بندی رسیده است که برنامه های آموزش دانش تاریخ، همچنان از کاستی های متعدد رنج می برد و متناسب با انتظارات و نیازها، متحول نشده است، از این رو، همچنان نیازمند تغییر و نوسازی است. افزون بر این، برخی از راهکارها برای تغییر و توسعه ی این رشته، پیشنهاد شده است.
آموزه های ائمه و تحول ساختاری مذهب شیعه
حوزه های تخصصی:
تحول ساختاری تشیع امامی در طی دو قرن و نیم حضور ائمه و تبدیل جمعیتی پراکنده و غیرمتشکل به سازمانی تشکل یافته و سازماندهی شده، موضوع مهمی است و عوامل ایجاد این تحول، درخور بررسی است. مدیریت و رهبری ائمه، یقیناً اساسیترین عامل تحقق این امر بوده است. در تبیین شاخصه ها و مؤلفه های این رهبری، نوع قرائت ائمه از دین و دین ورزی و نیز محتوای جامعه نگر آموزه های ائمه، نقشی اساسی در شکل دهی اندیشه ی اجتماعی شیعیان و آماده سازی آنان برای ورود و حضور فعال در صحنه های اجتماعی و هماهنگ ساختن ایشان به عنوان تشکلی دینی ـ سیاسی داشته است.
این پژوهش بر مبنای نظریه ی « وبر» در تقسیم بندی ادیان، به ادیان رستگاری و مناسکی و متکی بر این فرضیه که «روح دنیا پذیر و جامعه نگر تشیع امامی، بر تحول ساختاری آن مؤثر بوده است»، به بررسی محتوای آموزه های امامان شیعه پرداخته است.