مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختار خانه های فرهنگ روستایی در ایران دوره پهلوی (1347 1357) جعفرآقازاده[1]، محسن پرویش[2] چکیده حکومت پهلوی دوم به منظور تحقق برنامه های اصلاحات ارضی، برنامه هایی را برای رسیدن به اهداف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در چند مرحله به اجرا درآورد. یکی از تحولات مرحله سوم اصلاحات ارضی که از سال 1346 آغاز شده بود، تأسیس خانه های فرهنگ روستایی در 23 شهریور 1347 بود. به گفته متولیان فرهنگی ایران، خانه های فرهنگ، روستاییان سراسر کشور را برای خدمت به انقلاب سفید آماده می کرد. مسئله اصلی مقاله، بررسی ساختار خانه های فرهنگ روستایی در ایران دوره پهلوی (1347 1357) با روش توصیفی و تحلیلی است. پرسش مقاله این است که هدف از تشکیل خانه های فرهنگ روستایی و فلسفه وجودی آن چه بود؟ اندیشه تأسیس خانه های فرهنگ روستایی بر پایه چه الگو و چه تجربه ای شکل گرفته بود؟ یافته هایِ این نوشتار نشان می دهد که هر چند خانه های فرهنگ روستایی در حل برخی از مشکلات روستاییان مؤثر واقع شد، اما به دلیل سیاست های اعمال شده حکومت پهلوی دوم کارکرد واقعی خود را از دست داد. واژه های کلیدی: خانه های فرهنگ، اصلاحات ارضی، آموزش، روستاییان، پهلوی دوم [1]. دانشیار گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران (نویسنده مسئول) j.agazadeh@uma.ac.ir [2]. مدرس گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران Mohsen.parvish@yahoo.com تاریخ دریافت : 13/2/1401- تاریخ تأیید: 10/3/1401
تحلیل جامعه شناختی گسست هویت اجتماعی جنبش ابن طباطبا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی گسست هویت اجتماعی جنبش ابن طباطبا با تکیه بر نقش زید بن موسی کاظم محمدرضا بارانی[1]، زینب میرزایی مهرآبادی [2] چکیده عباسیان در نخستین دهه های فرمانروایی، با جنبش های شیعیِ پیروِ اندیشه سیاسی زید مواجه شدند. یکی از این جنبش ها که در زمان مأمون و به سال 199هجری قمری رخ داد، جنبش ابن طباطبا است. با آنکه گستره جغرافیایی این جنبش در مدت زمان کوتاهی، از کوفه تا حجاز و از شرق تا اهواز را در برگرفت، به دلیل گسست از هویت اجتماعی خاندانی خود به پیروزی نرسید. تحلیل هویت اجتماعی جنبش ابن طباطبا با تکیه بر نقش زید، مسئله بنیادی این پژوهش است که بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و با روش تحلیلی انجام شد. بررسی جامعه شناختی گسست هویت اجتماعی جنبش ابن طباطبا، بر اساس چهار محور هویت ساز اجتماعی یعنی، ساختار، فرایند، باورهای جنبش و نیروهای کنش زا صورتبندی شد تا محورهای بنیادین هویت اجتماعی جنبش و نقش زید در دگرگونی این هویت بررسی و هویت شیعی آن روشن شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیدبن موسی به همراه دیگر علویان، با بهره گیری از ابزار و رفتارهای ناپسند، در پی گسترش جنبش در میان تمامی مردم منطقه و دیگر سرزمین ها بود. رفتار خشونت بار در اداره شهرها و در برابر رقیبان، مانع از آن شد که آنها باورهای جنبش را نهادینه و مردم را با خود همراه کنند. به سخن دیگر، هویت شیعیِ جنبش، توان نهادینه سازی اندیشه خود را در میان پیروانش نداشت و در نتیجه، با از دست دادن پایگاه اجتماعی شکست خورده و از پیروزی بازماند. واژه های کلیدی: جنبش، زیدبن موسی، ابن طباطبا، ساختار، فرآیند، باور، نیروهای کنش زا [1] . استادیار گروه تاریخ دانشگاه الزهراء (س)، تهران، ایران m.barani@alzahra.ac.ir [2] . دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه الزهراء (س)، تهران، ایران Z.mirzaei@alzahra.ac.ir تاریخ دریافت : 17/11/1400- تاریخ تأیید: 30/1/1401
ریشه یابی و خاستگاه تاریخی، موقعیت و نوع پوشش شاطران درمراسم تعزیه عاشورا در روستای جَزَن دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه یابی و خاستگاه تاریخی موقعیت و نوع پوشش شاطران در مراسم تعزیه عاشورا در روستای جَزَن دامغان معصومه طوسی[1] چکیده در روستای جَزَن، در روز عاشورا، شاطرانی با پوشش خاص در نماد فرشته جلوی اسب امام حسین و یارانش می دوند و راه را باز می کنند. بررسی پوشش شاطرانِ فرشته نما و سیر تغییراتِ آن و جایگاه شاطران در بستر تاریخی، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی تاریخی، سیر تطور نوع پوشش و جایگاه شاطران را در روستای جزن از دوره باستان تا دوره معاصر بررسی می کند. در این پژوهش، علاوه بر اسناد تاریخی، از شواهد تصویریِ سفرنامه ها، نگاره ها و تحقیقات میدانی نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در دوره باستان و اوایل دوره اسلامی، شاطران از نظر نوع پوشش و جایگاه، به عیاران و پهلوانان شباهت داشته اند. در دوران صفویه، قاجاریه و پهلوی، شاطران در خدمت اقشار بالای جامعه بوده اند و طرح و رنگ پوشش آنها، با عوامل اجتماعی و ورود فرهنگ بیگانه ارتباط داشته است. در دوره معاصر، شاطران در فرهنگ مردمی بازتاب داشته اند و در عزاداری عاشورا با پوشش سیاه و سبز، نمایان شده اند. پوشش نمادین آنها گویای اعتقادات مذهبی و سنن فرهنگی است. پوشش های مشترک نمادین و دویدن در رکاب بزرگان در دوره های تاریخی، نشان از موروثی بودن و اهمیت نقش شاطران در مراسم تعزیه است که تاکنون برجای مانده است. واژه های کلیدی: شاطر، دوره های تاریخی، پوشش شاطران، تعزیه، روستای جَزَن [1]. عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه سمنان samira.toosi@semnan.ac.ir تاریخ دریافت : 4/11/1400- تاریخ تأیید: 20/2/1401
طبقه بندی خط در سکه های آل بویه، ضرب شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی خط در سکه های آل بویه، ضرب شیراز سمیه خزاعی مسک[1]، مهدی کاظم پور[2]، مهدی صحراگرد[3]، محمدخزایی[4] چکیده سکه ها از مهم ترین آثار به دست آمده از دوره آل بویه (320 448 ه.ق) هستند. سکه ها علاوه بر ارائه اطلاعات تاریخی همانند محل و سال ضرب و نام پادشاه به سبب دارا بودن کتیبه، معرّف بخشی از خطوط روزگار خود هستند که با مطالعه و دقت نظر در آنها می توان به فرم های نوشتاری آن دوره پی برد.به علت جایگاه ویژه آل بویه در شکل گیری و تحول کتیبه نگاری در قرون چهارم و پنجم هجری قمری، شناسایی فرم نوشتارسکه ها این دوره، امری ضروری و مهم و راهگشای شناسایی خطوط این دوره است. شیراز یکی از مهم ترین شهرهای دوره آل بویه است که ضرابخانه داشت. هدف این پژوهش بررسی خط در سکه های ضرب شیراز و طبقه بندی فرم نوشتار کتیبه های این سکه هاست. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در پی پاسخ به دو پرسش است؛ در طبقه بندی سکه ها به چه ویژگی های ساختار بصری حروف می بایست توجه کرد؟ مهم ترین ویژگی های ساختاری سکه های ضرب شیراز کدامند؟ از نتایج این پژوهش شناسایی چهار طبقه اصلی نوشتار در سکه ها است. در گروه اول سکه های آل بویه حروف کشیده و در گروه دوم حروف همراه با فرم های تزئینی است که نمونه های مشابه آن در دیگر ضرابخانه های آل بویه نیز مشاهده شد. در گروه سوم، حروف با الف های کشیده و فشردگی حروف روی خط کرسی همراه است. این گروه را می توان گروه اختصاصی ضرابخانه شیراز معرفی کرد. گروه چهارم شامل خطوط ثلث و نسخ کهن است. واژه های کلیدی: سکه، ضرابخانه شیراز، آل بویه، طبقه بندی، خط [1]. دانشجوی دکتری هنرهای اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران، مسئول مکاتبات s.khazaei@tabriziau.ac.ir [2]. استادیار گروه باستان شناسی، دانشکده حفاظت آثار فرهنگی (کاربردی)، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران (نویسنده مسئول) M.kazempour@tabriziau.ac.ir [3]. استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، ایران m.sahragard@mshdiau.ac.ir [4]. استاد گروه گرافیک، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران khazaiem@modares.ac.ir تاریخ دریافت : 13/1/1401-تاریخ تأیید: 10/3/1401
نمود مطربان، آلات و عناصر طرب در شعر حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمود مطربان، آلات و عناصر طرب در شعر حافظ شیرازی محمد کشاورز (بیضایی)[1] چکیده در تاریخ ایران باستان، مطربان با نام هایی همچون گوسان، خنیاگر و رامشگر، جایگاه اجتماعی و فرهنگی قابل ذکری داشته اند. با آمدن اسلام، دامنه حضور و نفوذ آنان به تاریخ ایران بعد از اسلام و متون ادبی و تاریخی این دوره کشانده شد. دیوان حافظ از نمودهای بارز تجلی این صنف و عناصر و آلات طرب آنان به شمار می رود. چرایی و چگونگی نمود مطربان در دیوان حافظ، موضوع تازه و در خور بررسی ای است که تبیین ابعاد و زوایای آن، پژوهشی مستقل می طلبد. این جستار با روشی توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این سؤال هاست که مطربان و آلات و عناصر طرب، چگونه در شعر حافظ متجلی شده اند و علل و چرایی نمود آنان در شعر وی چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که در شعر حافظ مطربان با نام هایی همچون مغنی و مطرب نمود یافته اند و آلات و عناصر طرب همانند صراحی، دف، چنگ، رباب، می و... با بسامد بالا و به منظور ارائه و خلق تصاویر و مضامین عاشقانه، عارفانه و تعلیمی، بازتولید و تکثیر شده اند. زمینه های مساعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیراز عصر حافظ، نقش مثبت و اثرگذار مطربان در تزریق شادی به مردمان، ارتباط تنگاتنگ شعر با موسیقی و آواز، علاقه حافظ به آواز و شاید تبحر وی در این رشته، ناپایداری حال جهان و غنیمت دانستن فرصت و نیز شناخت بالای حافظ از صنف مطربان و ادوات موسیقی، از عوامل و چرایی نمود مطربان در دیوان وی به گونه ای بسیط و گسترده بوده است. واژه های کلیدی: مطربان، آلات و عناصر طرب، موسیقی، آواز، دیوان حافظ شیرازی. [1]. استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر mkeshavarz_59@yahoo.com تاریخ دریافت : 26/8/1400- تاریخ تأیید : 30/1/1401
انحطاط اندیشی تمدن ایرانی- اسلامی در تاریخ پژوهی زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحطاط اندیشی تمدن ایرانی اسلامی در تاریخ پژوهی زرین کوب منوچهر محمدیوسفی[1]، صالح پرگاری[2]، اسماعیل چنگیزی اردهائی[3] ، فوآد پورآرین[4] چکیده عبدالحسین زرین کوب از جمله ادیبان و تاریخ پژوهان ایرانی است که آثار گوناگونی در زمینه های مختلف به رشته تحریر درآورد. اندیشه انحطاط شناسانه از جنبه های پُرمحتوای نوشته های اوست. او متأثر از میراث فکری تاریخ نگاران عصر ناصری و متجددان نظریه پرداز دوره رضاشاه، به عوامل مؤثر بر انحطاط تمدن ایرانی اسلامی پرداخت. زرین کوب در لابه لای آثارش با مقایسه ادوار تاریخ ایران، نه فقط تبیین های پیشینیان را بازتولید کرد، بلکه عناصری دیگر بر آن افزود. بر این اساس، یکی از مهم ترین تلاش های وی برای خروج از این وضعیت منحط، طرح دوباره مسئله انحطاط بود. او با طرح این مسئله، با رویکردی تاریخی به انحطاط مزمن تاریخی ایران و تمدن اسلامی پرداخت. یافته های این تحقیق، بر اساس روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که زرین کوب راز و رمز چرایی انحطاط را به مؤلفه هایی همچون بی تسامحی، یونانی مآبی، جبرگرایی و خردستیزی نسبت می دهد. وی توجه به مُدارای دینی، بیگانه دوستی، آزادی فکر و خردورزی را برای سیاست مداران امروزی جامعه ایران آموزنده و انحراف از این ویژگی ها را مصیبت بار می داند. از این حیث، کانون اندیشگی وی برای حلِ مسئله انحطاط در ایرانِ پیشامدرن و معاصر، بازآفرینی و استمرار عناصر فرهنگی و قومی ِبرجای مانده از گذشته تاریخی است. واژه های کلیدی: اسلام، انحطاط، ایران، بی تسامحی، خردستیزی، جبرگرایی، یونانی مآبی [1]. دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه خوارزمی تهران (نویسنده مسئول) manochehryosefi44@gmail.com [2]. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی pargari@khu.ac.ir [3]. استادیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی changizi@khu.ac. ir [4]. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی f.pourarian@khu.ac.ir تاریخ دریافت : 27/11/1400- تاریخ تأیید : 20/2/1401