مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بازده
حوزه های تخصصی:
بازار سهام عمدتاً تحت تاثیر جریان اخبار و اطلاعات است که با واکنش سرمایه گذاران همراه می شود. چنانچه بازار سهام کارا باشد، واکنش سرمایه گذاران نسبت به اخبار و اطلاعات، واکنشی صحیح و بدون تورش خواهد بود، در غیر آنصورت بازار سهام در وضعیت بیش واکنش و یا کم واکنش قرار می گیرد. در وضعیت بیش واکنش و کم واکنش قیمت ها به درستی تعیین نمی شوند که این موضوع سبب بی اعتمادی سرمایه گذاران به بازار سهام می شود. در مدل سازی با قیمت های روزانه که به چهار قیمت آغازین، حداکثر روز، حداقل روز و پایانی سهام اشاره دارد، نخست ثابت می شود قیمت بازاری سهام فرآیند براونی هندسی دارد، سپس با استخراج توزیع تلاطم استاندارد شده وضعیت بیش واکنش، کم واکنش و یا واکنش صحیح سرمایه گذاران مشخص می شود. در ادامه جهت گسترش مدل با فروض واقعی تر، ناپیوستگی در جریان دریافت اخبار و اطلاعات وارد مدل شده و تشریح می گردد که در این شرایط، تنها بررسی بیش واکنش سرمایه گذاران امکان پذیر است. بدین ترتیب دو فرضیه و دو آماره جهت آزمون بیش-واکنش به اخبار و اطلاعات خوب و بیش واکنش به اخبار و اطلاعات بد تشکیل می شود. در پایان جهت اطمینان از این که نتایج حاصل شده تحت تاثیر ناهمسانی واریانس نباشد، آماره های آزمون اصلاح شده و دو فرضیه بار دیگر آزمون می شوند.
مدل سازی رفتار نوسانات بازده شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران با به کارگیری رهیافت تحلیل عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین پژوهش های بازارهای مالی، تشریح رفتار بازده سهام است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی متغیرهای مالی و حسابداری با بازده سهامِ شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با در نظر گرفتن میزان هم پوشانی متغیرهای گروهی و شناسایی عوامل زیربنایی تبیین کننده ی کوورایانس مشترک متغیرهای مؤثر بر بازده است. به این منظور، 30 متغیرِ مؤثر بر بازده سهام با عنوان «ویژگی های خاص شرکت» انتخاب شدند و آزمون فرضیه ها با استفاده از داده های ترکیبی نامتوازن و با نمونه ای مشتمل بر 113 شرکت در بازه ی زمانی 1388-1380 انجام گردید. براساس یافته های تحقیق، در مدل سازی چندمتغیره، متغیرهای سود هر سهم، نسبت جاری، نسبت فروش به قیمت و ارزش بازاری معامله شده به کل ارزش بازار، روی هم رفته قادرند حدود 60 درصد از تغییرات میانگین بازده سهام را تبیین نمایند. در مدل سازی مرکب در دو صنعت خودروسازی و کانی غیرفلزی، قدرت تبیین کنندگی متغیرها تا حدود 75 درصد افزایش یافت.
پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از مدل های میانگین متحرک (MA) و میانگین متحرک با ورودی های خارجی (MAX)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مدل سازی و پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از مدل های میانگین متحرک و میانگین متحرک با ورودی های خارجی صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر ابتدا به بررسی موضوع بازده و انواع بازده پرداخته و سپس عوامل موثر بر بازده را که منتج از مبانی تئوریک مالی و تحقیقات مرتبط می باشد، شناسایی نموده است. در ادمه موضوع پیش بینی و روش های متداول آن بررسی و انواع مدل های پیش بینی بازده بازار سرمایه به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. در قسمت بعدی روش تحقیق و نحوه تحلیل داده ها بررسی شده است. سپس از مدل رگرسیون خطی کلاسیک برای پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران استفاده گردیده و پس از آنکه نتایج آزمون های تشخیصی دلالت بر تاثیرپذیری متغیر وابسته از میانگین متحرک یک تا ده خود می باشد از مدل های MA و MAX جهت پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران استفاده گردید. پس از تخمین مدل های مذکور و تایید قدرت تصریح آنها از طریق بکارگیری آزمون های تشخیصی ، بازده بورس اوراق بهادار تهران برای 4 دوره آتی پیش بینی گردید. پیش بینی های صورت پذیرفته با استفاده از مدل های تخمینی با داده های واقعی مورد مقایسه قرار گرفته و مدل بهینه با استفاده از معیارهای اطلاعاتی آکائیک، شوارزبیزین و حنان-کوئیک و همچنین معیار MSE,MAE,MAPE انتخاب گردید. نتیجه نهایی موید برتری مدل MAX بر مدل MA می باشد
بررسی رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران (از سال 1387 تا 1392) با استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث بازار سرمایه، آگاهی از میزان ریسک شرکت ها، به ویژه ریسک سیستماتیک است که می تواند بازده سهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار داده و نقش به سزایی در تصمیم گیری ها ایفا کند. در این پژوهش به بررسی رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازدهی سهام بر اساس مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای در بورس اوراق بهادار تهران می پردازیم. نمونه انتخابی پژوهش، 50 شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران است که داده ها را در یک دوره پنج ساله از سال 1387 تا 1392 انتخاب کرده ایم. برای هر شرکت 5 داده در سال و برای 50 شرکت نمونه 250 داده که با توجه به زمان 5 ساله مورد استفاده در مجموع، 1250 داده را برای برآورد گردآوری کرده ایم. برآورد مدل از طریق تکنیک داده های تابلویی بوده و نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها نشان می دهد که بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام آنها از نظر آماری رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان می دهد که رابطه غیر خطی (درجه دوم) بهتر از رابطه خطی قادر است ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را تبیین کند. این بدان معناست که فرض خطی بودن ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران رد می شود و هیچ ارتباط خطی بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام در نمونه انتخابی وجود ندارد.
محافظه کاری حسابداری و ارزش وجه نقد اضافی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی اثر محافظه کاری بر ارزش وجه نقد اضافی شرکت ها صورت پذیرفته است. جهت نیل به هدف فوق، نمونه ای مشتمل بر 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در طی سال های 1392-1388 انتخاب گردید؛ و اطلاعات آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا با بررسی ارتباط بین تغییرات وجه نقد و بازده سهام شرکت، سعی در بیان این مفهوم گردید که ارزش یک ریال موجود در وجوه نقد شرکت، از یک ریال اسمی کمتر می باشد. در ادامه و به منظور تعیین اثر محافظه کاری بر موضوع فوق، با وارد کردن شاخص محافظه کاری در مدل اصلی پژوهش، مشخص شد که محافظه کاری می تواند با کاهش هزینه های نمایندگی، موجب افزایش ارزش وجوه نقد اضافی شرکت ها شود.
بررسی رابطه میان ساختار سرمایه و بازده غیرعادی (شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین نحوه تأمین مالی(ساختارسرمایه) و بازده غیرعادی سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران می باشد. قلمرو زمانی پژوهش ازسال 1389تا1393 می باشد که درمجموع 133 شرکت در قالب 23 صنعت مختلف نمونه پژوهش را تشکیل داده اند. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی و از نظر روش جمع آوری داده ها، پس رویدادی می باشد. برای آزمون مدل ها ابتدا از آزمون چاو استفاده و مشخص شد که باید از روش پانل استفاده کرد و در ادامه از آزمون هاسمن برای استفاده از روش پانل آثار تصادفی یا ثابت استفاده شد. در نهایت برازش مدل ارائه و نتایج حاصل از فروض رگرسیون کلاسیک برای مدل های پژوهش بیان شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان اهرم دفتری و بازده غیرعادی انباشته شرکت ها رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد ولی بین اهرم بازار و بازده غیرعادی انباشته شرکت ها در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنی داری قابل مشاهده نیست.
بررسی ارزشمداری سودهای تجدید ارائه شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صورتهای مالی ابزار مهمی برای سرمایه گذاران به منظور تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت می باشند بنابراین باید بر ارائه صحیح این اطلاعات تأکید نمود و از افشای نادرست و گمراه کننده آنها جلوگیری کرد. تجدید ارائه صورت های مالی طی سال های اخیر بسیار رایج شده است و صورت های مالی همواره مورد تعدیل قرار می گیرند لذا با توجه به فراوانی تجدید ارائه صورت های مالی در ایران، باید دید که آیا بازار سرمایه به اطلاعات تجدید ارائه شده واکنش نشان می دهد یا خیر؟ هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی ارزشمداری سودهای تجدید ارائه شده در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این معنا که آیا رابطه ای میان سودهای تجدید ارائه شده و تغییرات بازده سهام وجود دارد؟ هم چنین طی تحقیق حاضر به بررسی اثر سودهای تجدید ارائه شده بر سودهای آتی خواهیم پرداخت. به منظور دسترسی به اهداف مذکور، آزمون فرضیه تحقیق با استفاده از داده های پولی طبق روش ترکیبی برای 171 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1385 تا 1389 صورت پذیرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که رابطه منفی و معنی داری میان بازده سهام و سود تجدید ارائه شده وجود دارد و بنابراین می توان گفت که سودهای تجدید ارائه شده اثر منفی با اهمیتی بر بازده سهام به هنگام انتشار صورت های مالی تجدید ارائه شده دارند که این امر بیانگر واکنش منفی بازار به تجدید ارائه سود است و دلیل این امر، متأثر شدن نگرش سرمایه گذاران به آیندة شرکت بر اثر تجدید ارائه و افزایش ریسک و عدم قطعیت می باشد. از طرفی دیگر، میان پیش-بینی عملکرد آتی شرکت و تجدید ارائه های شرکت رابطه عکس وجود دارد. در واقع، در پی انتشار اطلاعات تجدید ارائه شده، اصلاحات با اهمیتی در سودهای آتی صورت می گیرد که این اصلاحات رو به پایین و کاهنده هستند زیرا تجدید ارائه ها در خصوص قابلیت اتکا و قابل اعتماد بودن ارائه ها و ادعاهای مدیریت عدم قطعیت بوجود می آورند.
ارائه میزان صحیح متنوع سازی سبد برای صندوق های سرمایه گذاری مشترک با توجه به تاثیر ویژگی بخشی بودن بر بازده و ریسک صندوق های سرمایه گذاری مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه متنوع سازی مناسب در سبد سرمایه گذاری از جمله مهم ترین ویژگی های صندوق های سرمایه گذاری مشترک است اما امروزه با ظهور صندوق هایی روبرو هستیم که با تمرکز بیشتر در یک صنعت و به تبع آن کاهش هزینه ها و افزایش ریسک، بازدهی های بیشتر را به مشتریان خود پیشنهاد می کنند. در ادبیات موضوع تعریف کمی دقیق و مناسبی برای تعیین بخشی بودن صندوق های سرمایه گذاری مشترک و توضیح کارکرد و هدف این نوع خاص از صندوق ها، ارائه نگردیده است. این مقاله ابتدا با تعریف یک درخت تصمیم، صندوق های سرمایه گذاری مشترک موجود در جامعه آماری را به چهار گروه تقسیم و با ساخت سبدی از صندوق های موجود در هر گروه و رسم منحنی کارایی برای هر گروه، افزایش بازده و ریسک در گذار به ویژگی بخشی بودن را نشان می دهد. در آخر با محاسبه بتا و نوسان پذیری به عنوان معیارهایی از ریسک برای نمونه ای از صندوق های موجود در هر گروه، نشان می دهد که ویژگی بخشی بودن باعث افزایش ریسک و به ویژه ریسک غیرسیستماتیک می گردد.
پیش بینی بازده فرصت های سرمایه گذاری در بازارهای مالی ایران با توجه به رفتار متقابل بازارها و تشکیل سبد بهینه سرمایه گذاری به وسیله هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش افزایش بازده سرمایه گذاری با ارائه مدل هایی مبتنی بر هوش مصنوعی است. سرمایه گذاری در بازارهای مالی را می توان در بعدهای کوتاه مدت (روزانه) و میان مدت (ماهانه) بررسی کرد. در بعد کوتاه مدت داده های روزانه بازارهای بورس اوراق بهادار تهران، ارز و سکه بهار آزادی از ابتدای سال 1389 تا پایان شهریور ماه 1391 استخراج شده و به عنوان ورودی به شبکه های عصبی (ANN) و مدل برنامه نویسی ژنی (GP) وارد شدند تا با استفاده از آنها قیمت روز آتی این بازارها پیش بینی شود. همچنین در بعد میان مدت بازده و ریسک ماهانه 20 شرکت فعالتر بورس و ریسک ماهانه بازار ارز و سکه بهار آزادی و سپرده بانکی به وسیله الگوریتم ژنی مورد استفاده قرار گرفت تا سبدهای سرمایه گذاری بهینه به سرمایه گذاران ارائه کند. نتایج حاصل از اجرای مدل ها بیانگر کارایی هر دو روش شبکه های عصبی مصنوعی و برنامه نویسی ژنی در پیش بینی کوتاه مدت بازارهای مالی است، در حالیکه شبکه های عصبی مصنوعی کارایی بهتری از خود بروز می دهند. همچنین کارایی الگوریتم ژنی در بهبود بازده و ریسک سرمایه گذاری از طریق شناسایی سبدهای بهینه سرمایه گذاری نیز به اثبات رسید.
بررسی تاثیر کوچ سهام بر صرف بازده سبد سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر کوچ سهام روی صرف بازده سهام می باشد. در این راستا، بازده پورتفوی های دارای کوچ در دو دوره متوالی مورد بررسی قرار گرفت. این موضوع بخاطر مطالعات کم، نتایج معین و مورد اعتمادی در ایران ندارد. این پژوهش می تواند به نوعی تکمیل کننده مطالعات فاما و فرنچ و خان احمدی و تهرانی باشد. پژوهش از نوع کاربردی و برحسب نحوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی (همبستگی) و مقیاس اندازه گیری داده ها نسبی می باشد. برای آزمون فرضیه ها، داده های حسابداری بین سال های 1382 تا 1394 تهیه و سبد سهام بر اساس آن تشکیل شد. در این پژوهش، روش نمونه گیری حذف سیستماتیک بوده و برای بررسی عملکرد سبد سهام تشکیل شده، آلفای جنسن مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه نخست، دوم و سوم، وجود رابطه معنادار بین کوچ سهام و بازده مورد تایید قرار نگرفت. در ضمن، با معنادار برآورد شدن عرض از مبدا در فرضیه چهارم، می توان نتیجه گرفت که ثروت سهام داران با سرمایه گذاری در سهام شرکت هایی افزایش یافته بود که در دو دوره متوالی از اندازه کوچک به اندازه بزرگتر کوچ داشته اند.
بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری یک شرکت بیمه ای با رویکرد شارپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در بازارهای سرمایه، نااطمینانی، افت وخیزها، و نوسانات بازدهی است. از آنجایی که این نوسانات می تواند منجر به افزایش نااطمینانی و درنهایت ورشکستگی و خروج شرکت از بازارسرمایه شود، بحث انتخاب سبد بهینه سرمایه گذاری، نگرانی نسبت به آینده سرمایه گذاری را کاهش می دهد. در این تحقیق به تعیین ترکیب بهینه پرتفوی سرمایه گذاری یک شرکت بیمه ای در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1388- 1392 پرداخته شده است. برای انتخاب ترکیب بهینه پرتفوی سرمایه گذاری از مدل تک شاخصی شارپ که یکی از کاراترین مدلها برای انتخاب پرتفوی بهینه است، استفاده شده است. این تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی است، و به منظور تدوین مبانی نظری و مفاهیم اساسی موضوع تحقیق از روش کتابخانه ای و مطالعه کتب و مقالات فارسی و لاتین استفاده شده است. همچنین برای برآورد مدل نیز از آمار صورتهای مالی این شرکت بیمه استفاده شد. برای برآورد و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS19 استفاده شده است. نتایج نشان داد که از میان 33 شرکت حاضر در پرتفوی سرمایه گذاری این شرکت، 19 شرکت بیشترین سهم را در ترکیب دارند. در ادامه به منظور تعیین تناوب معنی دار بین ترکیب فعلی و بهینه پرتفوی شرکت از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. بر این اساس 19 فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین ترکیب فعلی و بهینه این شرکت بیمه در شرکتهای مختلف وجود دارد. در نهایت، درصد سهم هر یک از 19 شرکت در ترکیب پرتفوی جدید تعیین شد.
بررسی سرریز تلاطم بازده شاخص قیمت نفت برنت بر بازده شاخص های کل و صنایع مرتبط با قیمت نفت در بازارهای مالی ایران و آمریکا با استفاده از مدل MGARCH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش فرآیند جهانی شدن و ارتباط متقابل بازارهای مالی کشورها بر یکدیگر و همچنین اهمیت تأثیر قیمت نفت به عنوان یک متغیر برون زای قدرتمند بر بازارهای مالی کشورها به ویژه پس از بحران مالی 2008، بررسی سرایت تلاطم متغیرهای مختلف برای فعالین بازارهای مالی کشورها از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. در این تحقیق به بررسی سرریز تلاطم بازده قیمت نقدی نفت برنت بر شاخص های مالی ایران و آمریکا در دوره زمانی1394-1387 با استفاده از داده های هفتگی و مدل های گارچ چندمتغیره پرداخته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که به علت ضرایب معنادار مدل بهینه متغیرهای تحقیق در سطح معناداری 5 ٪ و وزن سنگین صنایع متاثر از قیمت نفت در شاخص مالیS&P500 و شاخص های نفتیGSCI با لحاظ نمودن نوسانات قیمت نفت به ویژه در دوره زمانی موردنظر تلاطم بازده قیمت نفت برنت بر بازده شاخص های بازارهای مالی آمریکا سرریز می شود، از طرف دیگر با توجه به عدم معناداری ضرایب مدل بهینه و تاثیر بسزای متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تورم، نرخ بهره، بیکاری و... بر سودآوری شرکت های تشکیل دهنده شاخص کل و شاخص صنایع مختلف در بازار مالی ایران که به کم اثرشدن نوسانات قیمت نفت بر این شاخص ها می انجامد، تلاطم بازده آن بر شاخص های بازار مالی ایران و همچنین تلاطم بازده بازارهای مالی دو کشور بر یکدیگر با دید کوتاه مدت سرریز نمی شود.
ارزیابی تأثیر منابع ریسک بر بازار سرمایه اسلامی؛ مطالعه موردی بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه رابطه ریسک و بازده در بورس اوراق بهادار و رفتار سهام در مقابل عوامل ریسک، همواره از موضوعات مورد بحث در حوزه مالی بوده و سرمایه گذاران نیز به منظور حفظ ارزش سبد دارایی های خود به دنبال شناسایی عوامل ریسکی و میزان تأثیرپذیری بازدهی سهام از این عوامل هستند، این مقاله با تبیین روش قیمت گذاری دارایی سرمایه ای شرطی پتنگیل و همکاران (1995) و در قالب مدل چندعاملی آربیتراژ، تأثیر شرطی منابع متنوع ریسک شامل ریسک بازار، ریسک تغییرات قیمت نفت، ریسک نرخ ارز، ریسک قیمت طلا، ریسک تورم و چولگی و کشیدگی در وضعیت صعودی و نزولی بازارها را بر بازده سهام ده صنعت برتر فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1386−1392 با استفاده از داده های روزانه بررسی کرده تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که منابع متنوع ریسک چه تأثیری بر بازدهی سهام دارند تا از این طریق به بهینه سازی پورتفوی دارایی سرمایه گذاران تحت شرایط مختلف اقتصادی کمک کند. بررسی روابط یاد شده با استفاده از یک رگرسیون دو مرحله ای انجام می گیرد که با توجه به ماهیت داده ها، مدل سازی در مرحله اول براساس مدل های سری زمانی و در مرحله دوم با تکیه بر الگوهای پانل دیتا و به کارگیری تخمین زن های اثرات ثابت و تصادفی می باشد. نتایج نشان می دهد که یک رابطه شرطی بین عوامل مختلف ریسک و بازده سهام وجود دارد و عوامل ریسک شامل ریسک بازار، نوسانات قیمت نفت، نوسانات نرخ ارز، نوسانات قیمت طلا و در برخی موارد ریسک نوسانات تورم نقش مهم و معنا داری در تعیین بازده سهام در هر دو بازار صعودی و نزولی دارند. از سوی دیگر نتایج احتمال آزمون تقارن ضرایب در مدل های شرطی نشان می دهد که این رابطه در خصوص تمامی عوامل ریسک بالا در بازارهای صعودی و نزولی نامتقارن می باشد. در مقابل، نتایج بیانگر این است که چولگی و کشیدگی تنها در وضعیت صعودی بازار سهام، دارای تأثیری معنا دار و متقارن بر بازدهی سهام است.
ارزیابی مقایسه ای اثربخشی تکنیک های داده کاوی در پیش بینی ریسک و بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریسک و بازده سهام همواره از مهم ترین عوامل در اتخاذ تصمیمات مالی سرمایه گذاران بوده است. از این رو پیش بینی آنها برای سرمایه گذاران و سایر فعالان بازار سرمایه حائز اهمیت بسیار است. هدف پژوهش حاضر به کارگیری تکنیک های داده کاوی در پیش بینی بازده و ریسک سیستماتیک سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این پژوهش با استفاده از چهار الگوریتم تحلیل جداساز خطی، الگوریتم تحلیل جداساز غیرخطی، الگوریتم نزدیکترین K همسایگی و درخت تصمیم و به کمک 16 متغیر مستقل به پیش بینی بازده و ریسک سیستماتیک سهام پرداخته می شود. چهار الگوریتم مذکور یک بار با استفاده از کل متغیرهای مستقل و بار دیگر با استفاده از 4 متغیر مستقل که با استفاده از رویکرد فیلترینگ به عنوان مؤثرترین متغیرها در پیش بینی بازده و ریسک شناخته شده اند، اجرا می شود. سپس صحت پیش بینی چهار الگوریتم در دو حالت (مجموعاً 8 پیش بینی برای بازده و 8 پیش بینی برای ریسک) مقایسه و بهترین الگوریتم انتخاب می گردد. بدین منظور داده های 107 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1380 تا 1392 مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل شده حاکی از این است که در حالت به کارگیری 16 متغیر مستقل الگوریتم تحلیل جداساز خطی بهترین پیش بینی بازده و الگوریتم تحلیل جداساز غیرخطی بهترین پیش بینی ریسک سیستماتیک را به دست می دهد. لیکن در حالت استفاده از متغیرهای مستقل منتخب الگوریتم تحلیل جداساز غیرخطی بهترین پیش بینی بازده و الگوریتم تحلیل جداساز خطی بهترین پیش بینی ریسک سیستماتیک را ارائه می دهد. به طور کلی استفاده از متغیرهای مستقل منتخب (به جای استفاده از کل متغیرهای مستقل) توان الگوریتم ها در پیش بینی بازده و ریسک سیستماتیک را بهبود می بخشد.
بررسی دقت مدل تصحیح خطای برداری (VECM) در پیش بینی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی دقت مدل تصحیح خطای برداری با استفاده از متغیرهای درون زا از قبیل بازدهی، نسبت قیمت به ارزش دفتری هر سهم، بازده حقوق صاحبان سهام، نقدشوندگی، نسبت بازده نقدی، حاشیة سود عملیاتی و فروش به ازای هر سهم و مجموعه ای از متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی، قیمت نفت، قیمت جهانی طلا، شاخص بورس اوراق بهادار تهران و قیمت جهانی محصول نهایی شرکت، انجام شده است. در این تحقیق داده ها به صورت فصلی و برای دورة زمانی 1380 تا 1389 و با استفاده از روش تصحیح خطای برداری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج آزمون هم جمعی نشان دهندة وجود رابطة بلندمدت میان متغیرهاست. درنتیجه امکان استفاده از مدل تصحیح خطای برداری فراهم می گردد. مقدار آمارة F حاصل از تخمین مدل حاکی از معناداری مدل می باشد. سپس نتایج حاصل از بررسی معناداری پیش بینی انجام شده به روش مک کراکن نشان می دهد که در دو سوم از نمونه ها پیش بینی با مدل تصحیح خطای برداری دارای میانگین مجذور خطای کمتری نسبت به میانگین تاریخی می باشد.
ارائه تعریف کمی برای صندوق های بخشی در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده متنوع سازی سبد یکی از مهم ترین ویژگی های صندوق های سرمایه گذاری مشترک [1]است؛ اما امروزه در اقتصاد، صندوق های بخشی [2]با کاهش متنوع سازی و تمرکز در چند صنعت، بازدهی های بیشتر را به مشتریان خود پیشنهاد می کنند. در مبانی نظری، تعریف کمی و دقیقی برای صندوق های سرمایه گذاری بخشی ارائه نشده است. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از یک درخت تصمیم، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ایران از نظر ویژگی بخشی بودن به چهار گروه تقسیم و با ساخت سبدی از صندوق های [3]موجود در هر گروه و رسم منحنی کارایی [4]سبد نهایی هر گروه، تاثیر ویژگی بخشی بودن بر بازده و ریسک صندوق ها تبیین شده است. سپس، با استفاده از تحلیل رگرسیون ویژگی های بخشی بودن، نگهداری وجه نقد کمتر و اندازه صندوق بزرگ تر به عنوان عوامل موثر بر بازده صندوق های سرمایه گذاری مشترک تعیین شده اند. در آخر، با تحلیل ضرایب به دست آمده، گروه دوم از درخت، دارای بیشترین تاثیر بر افزایش بازده بوده و مبنای ارائه تعریف صندوق های بخشی در اقتصاد ایران قرار گرفته است. طبق این تعریف، صندوقی در اقتصاد ایران، صندوق بخشی است که بیش از بیست درصد سرمایه خود را در دو صنعت سرمایه گذاری کند. تاریخ دریافت مقاله: 12/03/1391، تاریخ پذیرش مقاله: 24/04/1392 * دانشیار، دانشگاه صنعتی امیرکبیر. ** دانشجوی دکتری، دانشگاه صنعتی امیرکبیر . E-mail: Shahabshahlaei@gmail.com *** استادیار، دانشگاه صنعتی امیرکبیر. **** دانشیار، دانشگاه صنعتی امیرکبیر. 1. Mutual Funds 2. Sector Funds 3. Fund of Funds 4. Efficient Frontier
محاسبه میزان نقدشوندگی سهام بورس تهران و بررسی عوامل اثرگذار بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل ریسک دارایی های مالی قابلیت نقدشوندگی این دارایی ها است و شناسایی عوامل اثرگذار بر نقدشوندگی، به پیش بینی وضعیت نقدشوندگی سهام و در نتیجه مدیریت ریسک سهام کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی همین عوامل در بورس تهران است. داده های مورد مطالعه، مربوط به 48 شرکت بورسی، طی سال های 1392-1388 هستند. پس از تخمین ضرایب این عوامل در رگرسیون ، به ازای هر یک از سهام، معناداری میانگین مقطعی ضرایب نشان می دهد که نقدشوندگی سهام یک چرخه هفتگی و ماهانه را دنبال می کند. بازده سهم و بازده بازار، حجم معاملات و تلاطم بازده سهم و بازده بازار عوامل اثرگذار بر نقدشوندگی سهام هستند. به علاوه عکس العمل نقدشوندگی سهام به بازده مثبت و منفی سهم متقارن نیست و اثر بازده منفی بر نقدشوندگی، بیشتر از بازده مثبت است. نتایج نشان می دهد که شوک های منفی بازده سهم و بازده بازار بیش از شوک های مثبت بر نقدشوندگی سهام اثرگذارند.
بررسی کارایی بهینه سازی پرتفوی با استفاده از ماکزیمم نسبت شارپ پایدار در مقایسه با بهینه سازی مارکویتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم بهینه سازی پرتفوی و تنوع بخشی اساس گسترش بازارهای مالی و تصمیم گیری مالی است. در این پژوهش عملکرد بهینه سازیمارکویتز (مدرن) پرتفوی و مدل شارپ پایدار بررسی شده است. این پژوهش یک مدل بهینه سازی پایدار پرتفوی بر اساس نسبت شارپ را ارائه کرده که نتایج بهینه سازی پرتفوی با فرمول بندی پایدار متناظر براساس مدل عاملی، با استفاده از داده های شاخص بازار و آزمون پایداری پارامترهای ورودی در مقایسه با نتایج فرمول بندی بهینه سازی مارکویتز (مدرن) نشان داده شده است. برای این منظور، ورودی ها در یک فاصله اطمینان داده شده براساس بدبینانه ترین سناریو، جهت ماکزیمم سازی نسبت شارپ انتخاب می شوند. بدین منظور پرتفوهای ماهانه در 15 سال از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده، سپس ریسک و بازدهی هر پرتفوی براساس دو مدل بهینه سازی شارپ و مارکویتز (مدرن) محاسبه شده و در مرحله بعد با استفاده از آزمون میانگین تفاوت، به بررسی وجود تفاوت معناداری بین ریسک و بازدهی واقعی دو مدل پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که بازده واقعی در مدل شارپ با بازده واقعی در مدل مارکویتز (مدرن) تفاوت معناداری ندارد؛ ولی ریسک واقعی در مدل شارپ در مقایسه با ریسک واقعی در مدل مارکویتز (مدرن) تفاوت معناداری باهم دارند.
طراحی مدل پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از مدل های خودرگرسیون میانگین متحرک (ARMA) و خودرگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی (ARMAX) و ارزیابی عملکرد آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازده بازارهای سرمایه تحت تأثیر عوامل مختلفی هستند. این عوامل دامنه گسترده و وسیعی از عوامل کلان جهانی تا رفتارهای تاریخی متغیر وابسته را شامل می شود. پژوهشگران زیادی، هریک بخش یا بخش هایی از این دامنه گسترده عوامل تأثیرگذار بر بازده بازار سرمایه را در کشورهای مختلف، انتخاب و اقدام به مدل سازی برای پیش بینی بازده بازار سرمایه مربوطه کرده اند. پژوهش حاضر نیز با هدف مدل سازی و پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران، از مدل های خود توضیحی و ترکیبی استفاده کرده است. به گونه ای که از مدل های خودرگرسیون میانگین متحرک و خودرگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی برای مدل سازی و پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران یاری گرفته است. در پژوهش حاضر، برای تبیین هر چه کامل تر مدل و به کارگیری عوامل حداکثری، پس از بررسی موضوع بازده و عوامل مؤثر بر بازده، موضوع پیش بینی و روش های متداول آن و انواع مدل های پیش بینی بازده بازار سرمایه بررسی شده است. سپس از مدل های رگرسیون خطی کلاسیک، خود رگرسیون میانگین متحرک (ARMA) و خود رگرسیون میانگین متحرک با ورودی های خارجی (ARMAX) برای پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران استفاده شد. پس از تخمین مدل های یادشده، با استفاده از داده های 99 دوره ای و تأیید قدرت تصریح آن ها بااستفاده از به کارگیری آزمون های تشخیصی، بازده بورس اوراق بهادار تهران برای 4 دوره آتی پیش بینی شد. پیش بینی های صورت پذیرفته با استفاده از مدل های تخمینی با داده های واقعی مورد مقایسه قرار گرفته و مدل بهینه با استفاده از معیارهای اطلاعاتی آکائیک، شوارزبیزین و حنان کوئیک و همچنین معیار MSE,MAE,MAPE انتخاب شد. نتیجه نهایی مؤید برتری مدل ARMA بر مدل ARMAX است.
رتبه بندی ارزش ویژه برند، مبتنی بر بی مقیاس سازی فازی و راهبرد سرمایه گذاری همزمان و آتی: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال چهارم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
39 - 59
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، رتبه بندی ارزش ویژه برند شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس شاخص های مالی و با استفاده از روش بی مقیاس سازی فازی، به منظور ارایه راهبرد سرمایه گذاری است. بنابراین در این پژوهش پس از حذف سیستماتیک شرکت های فاقد مولفه های لازم ارزش گذاری برند، نمونه ای شامل 268 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1386 تا 1395 انتخاب گردیده و ارزش ویژه برند بر اساس روش داموداران، کیو توبین، هولیهان، ارزش بازار و میانگین سود، محاسبه و بر مبنای مقایسه با استاندارد صنعت به روش بی مقیاس سازی فازی امتیازبندی گردید و سپس عملکرد همزمان و آتی پرتفوی برندهای قوی و ضعیف مورد مقایسه قرار گرفت. نهایتاً با استفاده از رگرسیون داده های تابلویی، به تحلیل روابط بین متغیرها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد برندهای قوی تر، از عملکرد همزمان بالاتری نسبت به برندهای ضعیف تر برخوردارند، درحالی که رابطه قدرت برند و عملکرد آتی معکوس است. همچنین نتایج، وجود رابطه ی مثبت و معنا دار ارزش برند با بازده همزمان و رابطه ای معکوس با بازده آتی را نشان داد.