مطالب مرتبط با کلیدواژه

شناخت انسان


۱.

جایگاه تعالیم وحیانی در تبیین وجودی انسان نزد ملاصدرا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ماهیت انسان کثرت نوعی انسان شناخت انسان تعالیم وحیانی نگرش وجودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۶ تعداد دانلود : ۵۱۰
اغلب معارف وحیانی در فلسفه به مثابه­ فرع و مؤید لحاظ می­شود، اما در حکمت متعالیه این معارف از آغاز تا انجام به عنوان رکن پژوهش، فیلسوف را همراهی می­کند. حکیمِ حکمت متعالیه گاهی در طرح مسأله­، زمانی در برهان و برخی مواقع در رهیافت خویش وامدار آیات و روایات است و در دوره­ای فلسفه­اش به موقعیتی رهنمون می­شود که فارغ از معارف وحیانی در تبیین پدیده­ها کارآمدی خود را از دست می­دهد. این جستار درصدد آن است که بیان کند ملاصدرا به مثابه فیلسوف مسلمان در مقام معرفت به انسان و در امتداد نگرش وجودی خویش به انسان و طرح انواع انسانی با بهره­گیری از آموزه­های دینی نگاه فلسفی به انسان را تعالی بخشیده است.
۲.

بررسی ابعاد و آثار کرامت انسان از دیدگاه امام رضا (علیه السلام) و مکاتب روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرامت انسانی امام رضا (ع) مکاتب روان شناسی شناخت انسان روان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۵۲۲
شناخت جایگاه انسان و بررسی ابعاد و ویژگی های مختلف او یکی از موضوعات محوری در تعالیم ادیان آسمانی به ویژه اسلام و مکاتب بشری شمرده شده و تلاش ها و راهکارهای فراوانی برای رسیدن او به سعادت نهایی اش که در گروِ کرامت و عزت است، صورت گرفته است؛ کرامت به معنای شرافت، عزت و ارجمندی، که محل بحث و نقطه برخورد دین مبین اسلام با علوم بشری است. هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد و آثار کرامت انسانی در سیره امام رضا (علیه السلام) و روان شناسی بود که تلاش شد با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی، از نوع تحلیل محتوا، کرامت انسانی از منظر هر دو دیدگاه بررسی شود. نتایج پژوهش نشان داد، از دیدگاه امام رضا (علیه السلام) خاستگاه کرامت انسانی، ذاتی و وابسته به روح الهی بوده، جهت گیری معنوی و متعالی داشته و هدفش رسیدن به قرب الهی و خلیفه خدا شدن در زمین است که با تقوا و بندگی با محوریت خدا از قوه به فعل در می آید. اما در روان شناسی، عزت نفس از عوامل درون فردی و بیرونی حاصل شده، خاستگاه آن نیازها (کمبودها) و هدف رفع نیازها در محیط مادی و شکوفایی ظرفیت های انسانی جهت کسب موفقیت و پیشرفت است.
۳.

تحلیل عنصر روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با رویکرد عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آدونیس روشنی و تاریکی جنون وحدت شناخت انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۳ تعداد دانلود : ۴۵۹
بررسی اشعار آدونیس نشان می دهد که امور متضاد در تفکّر و اندیشه های او از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است؛ به حدّی که در انتقال مفاهیم نو و مورد نظر شاعر نقشی اساسی دارد. یکی از مهم ترین این عناصر که با بسامد بالا در اشعار آدونیس دیده می شود، عنصر روشنی و تاریکی است. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به بررسی دو عنصر متضاد و پرکاربرد روشنی و تاریکی در اشعار آدونیس با تکیه بر تحلیل های عرفانی، پرداخته است تا نگاه ویژه آدونیس را به طبیعت و اشیاء بکاود و جنبه هایی از تفکّرات متعالی در اشعار او را آشکار کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مفاهیمی چون خیر و شرّ، جهان ظاهر و جهان باطن، هدایت و ضلالت و... که این دو عنصر در این مفاهیم بازتاب می یابند، مهم ترین کاربرد آدونیس از روشنی و تاریکی، رها شدن از سرشت ذاتی این دو و لزوم همراهی تاریکی با روشنایی برای رسیدن به نقطه ای است که در آن همه عناصر متضاد و کثرات به وحدت بدل می شوند. آدونیس برای رسیدن به این هدف، پرده های ظاهری و مادّی اشیاء را کنار می زند و با تکیه بر مفهومی ویژه به نام «جنون» عریانی حقیقت و شناخت انسان از کنه هستی را موجب می شود.
۴.

امکان شناخت انسان در آراء یاسپرس و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شناخت انسان اگزیستنس فطرت یاسپرس جوادی آملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۹۸
یاسپرس، به عنوان فیلسوفی اگزیستانس، ذات و حقیقت انسان را اگزیستنس می نامد و بر این باور است که شناخت من به عنوان اگزیستنس در فرآیند خودنگری -تأمل در خویش- انسان را به بیرون از خود که همان امر متعالی است می رساند. یاسپرس بر آن است که اگزیستنس در لحظاتی از زندگی انسان به صورت تفسیرشده ظهور پیدا می کند و با فراروی از درونِ مرزهای سوژه به نحوی از بیرون از خود آگاهی می یابد. از سوی دیگر در فلسفه اسلامی شناخت انسان امری ممکن و مقدور است و این شناخت به نوعی در پیوند با امر متعالی تصویر شده است. جوادی آملی، به عنوان فیلسوفی مسلمان، به مسئله انسان شناسی به طور ویژه پرداخته است. دیدگاه اصلی وی در شناخت انسان بر موضوع فطرت مبتنی است. جوادی آملی، با بررسی راه های شناخت انسان، موضوع فطرت را پیش کشیده و، با برجسته کردن آن، ایده انسان محکم و متشابه را طرح می کند. بر خلاف یاسپرس، که معتقد است اگزیستنس هرگز به یک شکل واحد و کلّی ظهور پیدا نمی کند و لذا هیچ نسخه یکسانی برای شناخت انسان راهگشا نیست، جوادی آملی، با ترسیم ایده انسان محکم، مسیر شناخت حقیقی انسان را هموارتر می کند. در رویکرد یاسپرس انسان با فراروی از حدّ خویش و در ارتباط با امر متعالی به درک اگزیستنس به نحو حضوری و وجودی دست می یابد. همچنین در دیدگاه جوادی آملی بر رابطه حضوری خودشناسی و خداشناسی تأکید شده است.