مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
بی ثباتی عملکردی مچ پا
حوزه های تخصصی:
هدف : با توجه به اهمیت فرآیندهای آگاهانه از جمله فعالیتهای شناختی در تنظیم و ثبات پاسچر و سازگاریهای احتمالی مطرح شده در سیستم عصبی مرکزی بیماران مبتلا به بیثباتی عملکردی مچ پا، این تحقیق با هدف مقایسه الگوهای تداخل دو تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری و ثبات پاسچر بین بیماران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و افراد سالم صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و مورد– شاهدی، 15 بیمار مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا به روش ساده و در دسترس انتخاب و با 15 فرد سالم که با آنها جور شده بودند، با استفاده از الگوی تکلیف دوگانه، تحت بررسی و مقایسه قرار گرفتند. برای هر آزمودنی 6 مرحله ارزیابی، حاصل از دو سطح بی ثباتی دستگاه تعادل بایودکس و سه درجه دشواری تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری انجام و در هر مرحله نمره عملکرد تکلیف پاسچر و تکلیف شناختی محاسبه شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس برای اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشاندهنده تداخل بین تکلیف پاسچر و تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری در بیماران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و افرادسالم بود (۰/۰۵>P)، ولی تداخل در دو گروه اختلاف معناداری نداشت. نتیجهگیری: یافتههای حاصل، اختلال در روند تجزیه و تحلیل اطلاعات را در ضایعه ای عضلانی– اسکلتی– محیطی همچون بیثباتی عملکردی مچ پا تأیید کرد. بهکارگیری برنامه های تمرین درمانی جهت تسهیل روند تجزیه و تحلیل اطلاعات در روند توانبخشی این بیماران و استفاده از الگوهای پیش رونده تکلیف دو گانه، با درجات دشواری متفاوت تکلیف شناختی، مؤثر به نظر میرسد.
مقایسه نیازهای توجهی کنترل راه رفتن در ورزشکاران سالم و مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به میزان شیوع بالای بی ثباتی عملکردی مچ پا در میان ورزشکاران و نیاز این افراد برای انجام چند فعالیت به صورت همزمان در زمین مسابقه، این مطالعه با هدف مقایسه نیازهای توجهی کنترل راه رفتن بین ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و همتایان سالم انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی مورد- شاهدی، 16ورزشکار مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و 16 همتای سالم با نمونه گیری ساده انتخاب شدند. این مطالعه از نوع سه عاملی مختلط و با الگوی تکلیف دو گانه بوده و از سیستم تحلیل حرکت استفاده شد. زمان و طول گام، زمان، طول، فرکانس و پهنای قدم و زمان ایستایش Stance)) و زمان نوسان (Swing) قدم در حالی که داوطلبین 2 دشواری از تکلیف راه رفتن (شامل راه رفتن روی دستگاه تردمیل با دو سرعت 1/2 و 6/3 کیلومتر در ساعت) و 2 تحمیل تکلیف شناختی (شامل تحمیل صفر و شمارش معکوس ) را تجربه می کردند، اندازه گیری و داده های حاصل با استفاده از آزمون های آماری مجذور خی، تحلیل واریانس سه طرفه مختلط و تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: آزمون تحلیل واریانس مختلط 2×2×2 (2 گروه×2دشواری تکلیف راه رفتن×2 دشواری تکلیف شناختی ) اثر متقابل گروه در وضعیت را بر طول گام معنادار نشان داد، به نحوی که در مواجهه با تکلیف شناختی در بیماران افزایش طول گام ولی در گروه سالم کاهش طول گام دیده شد. همچنین فرکانس قدم در گروه بیمار معنادار شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بی ثباتی عملکردی مچ پا با افزایش نیازهای توجهی کنترل راه رفتن همراه است. بنابراین تحمیل تکلیف شناختی ممکن است بتواند به عنوان یک استراتژی مؤثر در برنامه ورزشی و درمانی مبتلایان به بی ثباتی عملکردی مچ پا منظور گردد.
تأثیر شش هفته تمرینات عصبی-عضلانی بر کنترل وضعیتی پویا و عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران پسر مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی ثباتی عملکردی مچ پا از شایع ترین عوارض ناتوان کننده اسپرین حاد مچ پاست که غالباً به دور ماندن ورزشکار از فعالیت ورزشی منجر می شود. هدف از این کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده بررسی اثر شش هفته تمرینات عصبی-عضلانی تحت نظارت با تخته تعادل و تخته لغزان بر کنترل وضعیتی پویا و عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران مبتلا به بی-ثباتی عملکردی مچ پاست. 28 دانشجوی تربیت بدنی ورزشکار پسر مبتلا به بی ثباتی عملکردی که به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (14=n) و کنترل (14=n) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل شش هفته تمرینات عصبی-عضلانی پیش رونده تحت نظارت، با استفاده از تخته تعادل و تخته لغزان بود. عملکرد اندام تحتانی با استفاده از پرسشنامه های اندازه گیری توانایی مچ پا و پا در فعالیت های روزانه و ورزشی و کنترل وضعیتی پویا با استفاده از آزمون تعدیل شده ستاره، اندازه گیری شدند. امتیازات آزمون ستاره تعدیل شده در هر سه جهت قدامی، خلفی داخلی و خلفی خارجی در گروه تمرین، در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنی داری نشان داد (05/0 > P). همچنین آزمودنی های گروه تمرین، در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنی-داری در امتیازات پرسشنامه های اندازه گیری توانایی مچ پا و پا در فعالیت های روزانه و ورزشی نشان دادند (05/0 > P). انجام شش هفته تمرینات پیش رونده تحت نظارت عصبی-عضلانی با استفاده از تخته تعادل و تخته لغزان به طور معنی داری عملکرد اندام تحتانی اندازه گیری شده و کنترل وضعیتی پویا ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا را بهبود می بخشد.
مقایسه زمان شروع فعالیت عضلات کمری لگنی و پرونئال در تکواندوکاران نخبه زن با و بدون بی ثباتی عملکردی مچ پا حین فرود تک پا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
طب ورزشی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
167 - 183
حوزه های تخصصی:
مچ پا اولین اندامی است که در فعالیتهای روزمره با زمین در تماس است. پیچ خوردگی شایع ترین عارضه این مفصل است که علاوه بر مفصل آسیب دیده مفاصل دورتر را نیز درگیر می کند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه زمان شروع فعالیت عضلات کمری لگنی و پرونئال در تکواندوکاران نخبه زن با و بدون بی ثباتی عملکردی مچ پا حین فرود تک پا است. 13 ورزشکار میتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا (سن36/1±23/21 سال، وزن56/3±76/53 کیلوگرم و قد 84/4±46/166 سانتیمتر) و 13 ورزشکار سالم (سن 25/1±92/20 سال، وزن 17/4±69/53 کیلوگرم و قد 00/5±92/166 سانتیمتر) بصورت هدفمند انتخاب شدند. حین اجرای پرش– فرود تک پا از عضلات ارکتوراسپاین، کوادراتوس لومباروم، گلوتوس مدیوس و پرونئوس لانگوس آنها فعالیت الکتریکی ثبت شد. برای مقایسه ی زمان شروع فعالیت عضلات از تحلیل واریانس چند متغیری با 05/0≥p استفاده شد. نتایج نشان داد افراد دارای بی ثباتی عملکردی مچ پا بطور معناداری دچار تاخیر در زمان آغاز فعالیت عضلات ارکتوراسپاین، کوادراتوس لومباروم، گلوتوس مدیوس و پرونئوس لانگوس نسبت به افراد گروه کنترل می باشند. در نتیجه این افراد علاوه بر اختلال در فعالیت عضله پرونئوس لانگوس دچار تاخیر در فعال شدن عضلات کمری-لگنی نیز می باشند که این عامل می تواند دلیلی برای وقوع مجدد آسیب در این افراد باشد.
تأثیر 6 هفته تمرینات پلایومتریک بر کنترل وضعیتی پویا و زمانبندی فعالیت عضلات منتخب در ساق پای زنان دارای بی ثباتی مچ پا(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: تمرینات پلایومتریک احتملاً منجر به افزایش عملکرد و کاهش خطر آسیب در زنان ورزشکار می شود، اما اثرات آن بر روی بی ثباتی عملکردی مچ پا نامشخص است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین پلایومتریک بر عملکرد و زمانبندی فعالیت عضلات منتخب ساق پای زنان فعال مبتلا به بی ثباتی عمکردی مچ پا در فرود تک پا بود. روش تحقیق: الکترومیوگرافی سطحی از عضلات نازک نئی بلند، درشت نئی قدامی و دوقلوی داخلی در 30 زن فعال مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا ثبت شد. جهت ارزیابی کنترل وضعیتی پویا نیز از آزمون تعدیل شده ستاره استفاده شد. در این تحقیق از برنامه ی تمرینات پلایومتریک پی هانگ (2014) به مدت شش هفته و 18 جلسه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های تی مستقل و وابسته در سطح معنی داری 95 درصد در نرم افزار SPSS نسخه 20، استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر افزایش معنی دار در زمان شروع فعالیت عضله نازک نئی بلند (036/0=p)، بهبود کنترل وضعیتی پویا (قدامی (001/0=p)، خلفی داخلی (001/0=p) و خلفی خارجی(021/0=p)) و عدم تغییر در فعالیت عضلات درشت نئی قدامی (831/0=p) و دوقلوی داخلی(618/0=p) پس از شش هفته تمرین پلایومتریک بود. نتیجه گیری: تمرینات پلایومتریک با تسریع زمان واکنش در مرحله پیش از فرود منجر به تغییر در زمانبندی فعالیت عضله نازک نئی بلند و کنترل وضعیتی پویا می شود که احتمالاً می تواند عملکرد اندام تحتانی افراد مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا را بهبود بخشد.
تعامل تمرینات ثبات دهنده مرکزی و عصبی- عضلانی همراه با هاپینگ بر میزان درد و عملکرد زنان مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه ی تأثیر شش هفته تمرینات ترکیبی (ثبات دهنده مرکزی و عصبی- عضلانی) و هاپینگ بر درد و ویژگی-های عملکردی زنان مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا بود. سی زن فعال مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا به طور داوطلبانه و به صورت تصادفی در سه گروه ده نفری تمرینات ترکیبی، هاپینگ و کنترل شرکت نمودند. قبل و پس از اتمام تمرینات از تمام آزمودنی ها به منظور بررسی میزان درد و ویژگی های عملکردی، آزمون به عمل آمد. جهت بررسی میزان درد از پرسشنامه درد واس، برای بررسی ویژگی های عملکردی از آزمون جهش جانبی، جهش هشت لاتین، جهش سه گانه تک پا و پرسشنامه سنجش توانایی پا و مچ پا در فعالیت های روزانه و ورزشی استفاده شد. گروه های تمرینی به مدت شش هفته (سه جلسه 60 دقیقه ای در هفته) تمرینات خود را انجام دادند. انجام شش هفته تمرینات هاپینگ سبب بهبودی بیشتری نسبت به تمرینات ترکیبی (ثبات دهنده مرکزی وعصبی-عضلانی) در عملکرد شد. تمرینات ترکیبی نسبت به هاپینگ تأثیر بیشتری در بهبود درد مچ پای زنان مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا داشت.