مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کاست
حوزه های تخصصی:
بحث پیرامون تأثیرات فرهنگی اقوام مختلف بر یکدیگر از مهمترین بخشهای تحقیقات مردم شناسی در جهان امروز است. در این مقاله ‘ تحقیقات میدانی براساس تأثیر فرهنگ هندوییزم بر مسلمانان هند که بیش از هزار سال در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و توانسته اند تأثیرات متقابلی بر یکدیگر بگذارند در شهر پتنا و رانچی در ایالت بیهار این کشور صورت گرفته است. این تأثیرات را می توان در کلیه بخشهای مختلف زندگی مسلمانان‘ نه تنها در این ایالت بلکه در کلیه ایالتهای مختلف این کشور‘ مشاهده کرد. در این تحقیق تنها بخش تأثیرات قابل مشاهده همانند ازدواج‘ لباس‘ غذا‘ نظام طبقاتی‘ زیورآلات‘ آداب و رسوم و غیره که توانسته است همنوایی و همانندی خاصی را با جامعه هندو به جود آورند‘ مورد مطالعه قرار گرفته‘ که در واقع شکل واقعی جامعه کنونی هند است.
بررسی انسان شناختی نظام طبقاتی آریا ورنا و داسا ورنا در کتاب دینی ریگ ودا
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی انسان شناختی آریا ورنا و داسا ورنا به معنای نظام طبقاتی کاست در جامعه هند است. مطالعه حاضر با استفاده از روش اسنادی انجام شده است. نتایج نشان « ریگ ودا » از نگاه کتاب دینی می دهد اگرچه آریایی هایی که به هند مهاجرت کردند مردمانی صحرانشین بودند، ولی تصور اینکه بین آنها هیچ گونه طبقه اجتماعی وجود نداشت مشکل به نظر می رسد، چون سرودهای ریگ ودا به طور مشخص و مختصر به سه طبقه مختلف آریا ورنایی اشاره دارد. این طبقات در ریگ ودا به نام های برهمن (روحانیان)، راجانیه (پادشاهان و اشراف)، وایزیه (کشاورزان، صنعتگران) که اساس توسعه طبقات بالاتر در جامعه آریا ورناست نام برده شده اند. این نظام طبقاتی به خوبی توانست ساختار اجتماعی ورنایی خاصی را در جامعه هند به صورت آریا ورنا و داسا ورنا ایجاد کند. تقسیمات ورنایی کاست ریگ ودایی توانست خط موازی بسیار نزدیکی را با نظام طبقاتی اوستایی ایرانیان تشکیل دهد. البته توجیح های فراوانی وجود دارد که نشان می دهد هر دو نظام، منشأ مشترکی داشته اند و ثابت می شود که مهاجرت آریایی ها به هند، یک مهاجرت تدریجی از ایران به هند بوده است.
تحلیلی بر قشربندی اجتماعی در ادیان
حوزه های تخصصی:
نابرابری اجتماعی و استمرار فاصله طبقاتی یکی از معضلات جوامع بشری است. این نابرابریها از گذشته های دور به صور گوناگون ادامه یافت و از دیرباز یکی از مهمترین مباحث، در بین اقوام و ملل بو ده است و برمبنای فلسفه، مذهب و قوانینی که داشته اند این سؤال را مطرح می کردند که آیا افراد انسانی همه برابر و مساوی اند و یا برحسب نژاد، رنگ، زبان، مذهب و … دارای حقوق و مزایای گوناگونی می باشند؟ در حقیقت این مقاله با رویکرد ادیان متعدد سعی می کند تا به آن سؤال پاسخ دهد و از این طریق به تشریح دیدگاه مذاهب متعدد درخصوص قشربندی اجتماعی بپردازد. بطوری که کنکاش درباره مباحث فوق چنین می نمایاند که در دین هندو به دلیل وجود مقررات شدید مذهبی نابرابری امری اجتناب ناپذیر است همچنانکه این مقوله در دین زرتشت نیز دیده می شود و به نظر می رسد تحرک یک فرد از طبقه ای به طبقه دیگر درعمل غیرممکن است. از منظر یهود هم به دلیل اعتقاد آنها به شاخصه نژاد برتر نابرابری برون طبقاتی امری شایع و متداول بوده اما دین مسیح با رویکرد متساوی به همه ابنای بشری می نگرد و خداوند را به عنوان پدر و همه آدمیان را فرزندان آن می انگارد. این مهم در جهان بینی اسلامی نیز امری ضروری است اما آن به خاطر وجود تفاوتهای انسانها به لحاظ استعداد و قابلیتهای مختلف است. بطوری که مطابق با استدلال دین اسلام جایگاههای متفاوتی در جامعه برای رفع نیازهای متعدد وجود دارد و هرکس براساس صلاحیت خود میتواند به آن وارد شود.
جنبش های نوین دینی هند: برهمو سماج و آریا سماج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سرزمین پهناور هند، سنن اجتماعی و عرفی مردم کاملاً آمیخته با اعتقادات دینی آنان است و حقیقتاً نمی توان تمایزی میان دین و عرف در زندگی فردی و اجتماعی افراد قائل شد. بـه همیـن دلیل تمـامی اصلاحات اجتماعی بـا دغدغه هـای دینی مردم درگیر می شوند و از سوی دیگر، گرایشات دینی نیز تعیین کننده ی بسیاری از قوانین و تعاملات اجتماعی هستند. از این رو، برای دست یافتن به شناختی دقیق از جامعه ی هند، به طور قطع می بایست اعتقادات و باورهای مردم این سرزمین را نیز تبیین کرد. سرزمین هند به خصوص از قرن نوزدهم به بعد دستخوش فراز و نشیب های بسیاری شده است؛ زیرا فرهنگ این سرزمین در محک ترازوی مغرب زمین گذاشته شد و عقلانیّت، ترازِ ارزش گذاری آداب و باورهای مردم قرار گرفت. این امر دینداران این سرزمین را بر آن داشت تا جهت حفظ این میراث کهن تدبیر نویی اندیشه کنند. این نوشتار به شرح و تبیین دیدگاه ها و فعالیت های دو جریان مهم اصلاح طلب دینی- اجتماعی آن دوره به نام های آریا سماج و برهما سماج پرداخته است که هر دو با حفظ اصالت دینی خود، نقش تعیین کننده ای در جریانات اجتماعی و تحوّلات روزگار خود داشته اند و به تفسیر مجدّد برخی باید و نبایدهایی پرداخته اند که توانست چهره جامعه هندو را درقرن نوزدهم جهانی تر و مقبول تر به تصویر کشد. در این نوشتار با بهره گیری از روش تاریخی و پدیدارشناسانه، به بازخوانی و تحلیل محتوایی این دو جنبش پرداخته شده است.
خودآگاهی کاستی در جامعه ی معاصر هند
منبع:
خردنامه سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
79-88
حوزه های تخصصی:
در گذشته نظام کاست در هند بر حوزه هایی نظیر آموزش، اقتصاد، سیاست، مذهب و خانواده تأثیر داشت، زیرا مشخصه ی ویژه ی نظام کاستی ازدواج درون همسری بود. در حال حاضر هم مردم آمادگی کنار گذاشتن این رسم را ندارند. از هنگام تولد تا مرگ، کاست تأثیر مهمی بر زندگی آن ها دارد. مردم بیشتر از اینکه تحت تأثیر قانون اساسی هند باشند، پیرو احکام منوسمریتی هستند. حتی امروزه دالیت ها چه در هنگام رونق کاروبار و چه در هنگام بدبختی و بیچارگی مراسمی که بر اساس منوسمریتی است را برگزار می کنند. این مقاله بر چگونگی خودآگاهی مردم از کاست در جامعه ی معاصر هند تمرکز کرده است. همچنین تأثیر خودآگاهی کاستی در این جامعه را بیان می کند.
کندوکاوی انسان شناختی در نظام تاریخی طبقات اجتماعی جامعه ایران و هند و تحولات آن از دیدگاه اوستا، شاهنامه و ریگ ودا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
201 - 210
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بررسی مقایسه ای انسان شناختی نظام تاریخی طبقات اجتماعی در دو جامعه ایران و هند از دیدگاه سه کتاب تاریخی ریگ ودا، اوستا و شاهنامه فردوسی می پردازد. در این پژوهش، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده و گردآوری اطّلاعات تحقیق به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. برای این منظور، کتب اوستا، شاهنامه و ریگ ودا به صورت مقایسه ای بررسی شده است. پژوهش نشان می دهد اگرچه آریایی های مردمانی صحرانشین و گله دار و گله پرور بودند؛ ولی تصوّر این که بین آن ها هیچ گونه طبقه اجتماعی وجود نداشته است، تصوری نادرست و به دور از واقعیت به نظر می رسد. در سرودهای ریگ ودا به عنوان قدیمی ترین کتاب مقدّس دینی هندوها و همچنین در کتاب مقدّس اوستای زرتشتیان و در نهایت شاهنامه فردوسی نیز از طبقات اجتماعی با عناوین مختلف یاد شده است. مطالعه حاضر نشان می دهد هر دو نظام طبقاتی (هند-ایران) منشأ مشترکی داشته اند. مهاجران آریایی تازه وارد به این دو کشور، توانسته اند ساختارهای اجتماعی مشابه را در این دو تمدّن باستانی و کهن به وجود آورند.
مقایسه نظام طبقاتی (کاست) از دیدگاه ریگفت ودا و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم پاییز ۱۳۸۸ شماره ۴۶
161 - 186
هاتف از این مقاله، مقایسه نظام طبقاتی کاست در ریگ ودا و شاهنامه فردوسی است که دو ساختار اجتماعی که در دو جامعه هند - و ایران را به وجود آورده است. اگر چه آریایی هایی که به هند مهاجرت کرد نام مردمانی صحرانشینی بودند؛ ولی تصور این که بین آنها هیچ گونه طبقات اجتماعی وجود نداشت، مشکلی به نظر میرسید ؛ چون سروده های ریگ ودا به طور مشخص و مختصر به سه طبقه مختلف اشاره دارد. این طبقات در ریگ ودا با عنوان های برهمنی (روحانیان)، راجانیه (پادشاهان و اشراف)، وایزیه ( وایسیاها، کشاورزان و صنعتگران) که اساس توسعه طبقات بالاتر را تشکیل می دادند از آن ها نام برده شده است. همچنین شاهنامه فردوسی این تقسیم بندی را با نامهای کارتوریان (روحانیان)، نیساریان (ارتشیان)، پسودی (کشاورزان و گله پرور) و اهتو خوشسی (صنعتکاران) بیان کرده است. تقسیمات کاست ریگ ودایی توانست خط موازی بسیار نزدیکی را با نظام طبقاتی ایران تشکیل دهد. البته توجیه های فراوانی وجود دارد، که نشان می دهد. هر دو نظام، منشا مشترکی داشته اند و ثابت می شود که مهاجرت آریایی ما به هند، مهاجرتی تدریجی از ایران به هند بوده است.