مطالب مرتبط با کلیدواژه

رستم و اسفندیار


۲۱.

تو این چوب را خوارمایه مدار (نظریه ای در باب ایزدان و دیگر نیروهای ماوراییِ یاریگرِ رستم در نبرد با اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حماسه شاهنامه رستم و اسفندیار ایزدان یاریگر نیروهای ماوراءالطبیعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
آنچه اسفندیار را در نخستین روز نبرد بر رستم غلبه می دهد نه زور بازو، که نیروی ماورایی رویین تنی است؛ موهبتی که از سوی اهورامزدا، قوی ترین ایزد آیین زرتشتی به او عطا شده است و رستم برای غلبه بر آن، ناچار است ایزدان و نیروهای ماورایی کوچک تر را به یاری بخواند تا مجموع این نیروها، بر نیروی رویین تنی اسفندیار غلبه کند. چون در حماسه های ملی ایران ایزدان حضور مستقیم ندارند، ناگزیر باید به نشانه ها و شواهد جنبی توجه شود. در شاهنامه، نشانه های متنی متعددی دال بر حضور گسترده نیروهای ماورایی، اعم از ایزد، دیو، پری و ... وجود دارد که رستم از آنها یاری می خواهد و سبب می شود نیروی ماورایی رستم بر نیروی ماورایی رویین تنی اسفندیار غلبه کند و او را از پای درآورد. در این مقاله شواهد متنی و بین متنی حضور این نیروهای ماورایی و یاری خواهی رستم از این نیروها توصیف و تحلیل شده اند؛ و حاصل تحلیل، دریافت و تأیید این نکته است که مجموعه ای از نیروهای ماوراءالطبیعی در نبرد انجامین به یاری رستم آمده اند و این امر سبب تعادل در نیروهای ماوراءالطبیعی دو طرف، و پیروزی رستم بر اسفندیار گردیده است. این پژوهش، از دسته پژوهش های کیفی است و بر اساس «تحلیل متن» صورت گرفته است.
۲۲.

تحلیل شخصیت رستم و اسفندیار بر اساس عنصر کشمکش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کشمکش پیرنگ رستم و اسفندیار گفت وگو کشمکش نمایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۲۶۲
شاهنامه ی فردوسی یکی از برجسته ترین متون کهن در ژانر داستان است که پس از گذشت قرن ها با اسلوب داستان نویسی مدرن مطابقت می کند. داستان رستم و اسفندیار از فنّی ترین داستان ها از حیث پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو است. محبوبیت این داستان به گونه ای است که همه ی فارسی زبانان دو شخصیت اصلی داستان را می شناسد. در این پژوهش تلاش شده است تا دلایل محبوبیت و ماندگاری این دو شخصیت و ویژگی های اخلاقی آنان با تکیه بر گفتگوها و کشمکش هایشان تبیین و تحلیل شود. یکی از دلایل موفقیت فردوسی در شخصیت پردازی رستم و اسفندیار، ظرفیت بالایی است که این داستان از حیث عنصر گفتگو دارد. کثرت گفتگو فرصت بیشتری را برای پرداختن به دغدغه ها، کشمکش ها و روحیات در اختیار داستان پرداز قرار می دهد و به او کمک می کند تا از لایه های پنهان شخصیت ها پرده بر دارد. با مطالعه ی داستان رستم و اسفندیار مشخص می شود که بخش محدودی از داستان به کشمکش جسمانی اختصاص دارد و کشمکش های درونی (عاطفی،ذهنی و اخلاقی) در قالب گفتگو و تک گویی نقش گسترده تری را ایفا می کنند. در تحلیل دو شخصیت اصلی نیز دیده می شود که اسفندیار کشمکش های فراوانی با دوست و دشمن دارد و علاوه بر کشمکش های بیرونی، وی دچار کشمکش درونی است اما تنها کشمکش حقیقی رستم در این داستان، با اسفندیار است. در انتها ویژگی های کشمکش نمایشی به عنوان خلاقانه ترین نوع کشمکش در این مقاله معرفی شده است. بدین گونه که شاعر برای برجسته سازی و عینیت بخشیدن به تقابل و کشمکش میان شخصیت ها، کشمکش زبانی و جسمی (دیالوگ و اکشن) را با یکدیگر همراه می کند. این همراهی و ملازمت میان گفتگو و عمل موجب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب می شود.
۲۳.

نبرد رستم و اسفندیار؛ روایتی حماسی از پدیده ای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رستم و اسفندیار تمرکزگرایی قدرت های محلی قدرت پهلوانی ابن خلدون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۲۹
داستان رستم و اسفندیار به مثابه یکی از فراگیرترین و پرمایه ترین داستان های حماسی ایران، تا کنون موضوع پژوهش های متعدّدی قرار گرفته است و از دیدگاه های گوناگون، بررسی و تفسیر شده است. هر یک از این پژوهش ها، به سهم خود پرتوهایی بر این داستان افکنده اند و گاه هم زمان با آن، ابعاد و زوایایی از فرهنگ و تاریخ ایران را هم روشن نموده اند. پژوهش حاضر نیز که پژوهشی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق تاریخی است می کوشد تا از زاویه ای دیگر و با نگاهی متفاوت، داستان رستم و اسفندیار را بازخوانی کند و این فرضیه را به آزمون بگذارد که این داستان حماسی، میوه و محصولِ تحلیل و تفکّر مورّخِ اندیشمند ایرانی از پدیده ای است که بارها در تاریخ ایران و سایر کشورها روی داده است؛ این پدیده تاریخی، تقابل همیشگی میان قدرت مرکزی و قدرت های محلّی است که سده ها پس از پیدایش و رواج داستان رستم و اسفندیار در ایران، ابن خلدون آن را در قالب نظریه معروف خود درباره چگونگی ظهور و سقوط دولت ها، تنظیم و بیان نموده است. نتیجه پژوهش، ضمن تأیید فرضیه فوق و ارائه فهمی نو از داستان رستم و اسفندیار، همچنین پرتوی است بر ویژگی های تاریخ نگری و تاریخ نگاری ایرانیان در روزگار باستان.
۲۴.

بررسی روایت نقّالان از داستان رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقالی شاهنامه فردوسی رستم و اسفندیار طومار نقالان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
طومارهای نقالی یکی از اجزای مهم ادبیات داستانی عامه هستند. طومار متن مکتوبی است که به دست نقالان استاد تدوین می شده و خود و نیز شاگردانشان براساس آن «داستان می زده اند». از لحاظ محتوا و مضمون، طومار شامل اجزای زیر بوده است: داستان های شاهنامه (معمولاً از آغاز تا پایان داستان بهمن)؛ بخش هایی از منظومه های پهلوانی (ادامه شاهنامه مانند گرشاسپ نامه، سام نامه، بهمن نامه، برزونامه، بانوگشسپ نامه، فرامرزنامه و جز این ها)؛ برخی روایت های شفاهی اصیل از داستان های حماسی و پهلوانی که از دیرباز در کنار روایت های مکتوب میان مردم رایج بوده و به دست پیشینیان مکتوب نشده است و سرانجام داستان هایی که برساخته برخی مؤلفان خوش ذوق طومارها یا اسلاف آنها بوده است. در این مقاله، ضمن مروری کوتاه بر پیشینه هنر نقّالی، به بررسی داستان رستم و اسفندیار از منظر نقّالان و راویان پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک آن را برشمرده ایم. در روایت های نقّالان، برداشت های شخصی و یا جمعی برآمده از آرزوها و آرمان ها نمود می یابد و به هسته اصلی داستان گره می خورد. در نتیجه این گره خوردگی، نقّالان شاهنامه آنچه هست را به آنچه که باید باشد و یا آرزو می کنند که باشد مبدّل می سازند و بر پیکره اصلی داست ان می افزایند.
۲۵.

مقایسه ساختاری و محتوایی مقدمه داستان بیژن و منیژه با مقدمه رستم و اسفندیار در شاهنامه

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی مقدمه داستانی بیژن و منیژه رستم و اسفندیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۲۰۸
در این مقاله به بررسی تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی مقدمه های دو داستان بیژن و منیژه و رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی پرداخته می شود. هدف از این مقاله پی بردن به این نکته است که با وجود تمایزِ داستان رزمی-تراژدی رستم و اسفندیار با داستان عاشقانه بیژن و منیژه؛ چرا فردوسی برخی واژه ها، ترکیبات و مفاهیم در مقدمه این داستان ها را به صورت مشابه و نزدیک به هم به کار برده است. مسأله اتفاقی بودن یا هدف مند بودن این اشتراکات؛ نگاهِ ویژه به سبک و علاقه مندی فردوسی به مضامین و موضوعات به کاربرده در درآمدهای این دو داستان و نیز دستیابی به چند دلیل برجسته درباره ماندگاری ابیات این مقدمه های داستانی از فرضیات مطرح شده در این پژوهش است. در این مقاله به روش تحلیل بنیادی و مقایسه کمی و کیفی به کمک منابع موجود کتابخانه ای سعی شده است تا ابعاد مختلف موضوع، واکاوی شود. پس از مقدمه و کلیات کار و بیان مسأله و پیشینه پژوهش، تحلیل و بررسی مجزای هر مقدمه با شرح و تفسیر مختصری از ابیات آمده است. در ادامه وجوه تمایز و شباهت این دو مقدمه بیان شده است. در پایان بحث نیز ضمن پاسخ به مسائل و فرضیه های طرح شده، درمی یابیم که با وجود تفاوت های چندبُعدی این دو مقدمه؛ فردوسی احتمالاً به دلایلی همچون ایجاد انگیزه و جذب مخاطب، استقلال محتوایی در درآمدهای داستانی و تازگی و دوری از کهنگی سخن در هر برهه از زمان، به سرودن مقدمه های شاهنامه با وجوه اشتراکی قابل تأمل همت گماشته است.