مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مصطلح الحدیث
حوزه های تخصصی:
ضرورت به کارگیری اصطلاحات و ادبیات یکسان در عرصه علوم اسلامی و به ویژه در حدیث-شناسی، یکی از موضوعاتی است که دانشمندان مسلمان از آن غفلت کرده اند. در این میان، علم درایه الحدیث با نام های گوناگونی نظیر «اصول الحدیث»، «مصطلح الحدیث» و «قواعد الحدیث» شناخته شده است. این عناوین بیشتر در میان کتاب های عامّه رواج داشته، و منابع شیعی بیشتر اصطلاح درایه الحدیث را به کار گرفته اند. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته، به طور عمده پیرامون این محورهاست: نخست اینکه موضوع علم درایه الحدیث با توجه به آثار نگاشته شده در این علم چیست؟ کدام عنوان برای معرفی این علم مناسب تر است؟ آیا واضع اصطلاح درایه الحدیث، شهید ثانی است یا وی این اصطلاح را از دیگران وام گرفته است؟ مقاله حاضر با هدف پاسخ به پرسش های فوق سامان یافته است و در نتیجه معلوم می شود که موضوع این علم سند حدیث است؛ شهید ثانی برخلاف آنچه مشهور است، واضع این عنوان نیست و در نهایت عنوان مناسب برای این علم را «مصطلح الحدیث» معرفی می کند.
روش شناسی و جایگاه امام شافعی در علوم حدیث در مذاهب اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده : در این پژوهش، روش شناسی امام شافعی در حدیث بر اساس منابع کتابخانه ای واکاوی خواهد شد. ره یافت جدید معرفتی و روشی شافعی در علوم حدیث، برآیند شرایط زمانی و مکانی بود. او با ارائه ی خوانشی جدید از اجتهاد مبتنی بر نقل صحیح و عقل سلیم و در پیش گرفتن روشی متفاوت از معاصرانش در حدیث متأثر از بوم های مختلف و عُرف آن ها، دو رویکرد فقهی رایج اهل حدیث و اهل رأی را جمع کرد.
شافعی در دامان مکتب حدیث پرورش یافت و اصول حدیث را آموخت. از دیدگاه شافعی، حدیث از اهمیّتی هم سطح قرآن برخوردار بود و این اعتبار، اطاعت و پیروی از آن را الزامی می نمود. وی دایره ی کاربست حدیث را در فقه توسعه داد و همان طور که ابوحنیفه با به کارگیری رأی در اجتهاد، مردم را به فهم عقلانی رهنمون بود، شافعی هم با اعتباربخشی به حدیث بر میزان قرآن، اهل حدیث را از دایره ی تنگ و بسته ی فهم ظاهری از حدیث و عمل به آن رهانید.
مبانی روایی اندیشه های امام شافعی به میزان وسعت منابع روایی آن، استوار و مستحکم بود؛ از لحاظ منابع، اندیشه ی او در حدّ یک بوم و شهر متوقّف نماند و شافعی در اخذ روایات افرادی غیر از اهالی مدینه، نه تنها هیچ محدودیّتی قائل نشد، بلکه چه در عراق و چه در مصر، در تلاش بود تا روایات را از راه های مختلف وارد شده بشنود. وی با در پیش گرفتن راه میانه و اعتدال، توانست تا حدّ مطلوب از افراط اهل حدیث و تفریط اهل رأی در به کارگیری حدیث برای استنباط فقهی بکاهد.
گزارش تقیّه در منابع روایی، تفسیری و تاریخی اهل سنّت
حوزه های تخصصی:
«تقیّه» با قیود و شرایطش حُکمی قرآنی است. یکی از اختلافات شیعه و اهل سنّت، گستره و شرایط همین حُکم است. منابع کهن و معتبر اهل سنّت، روایات بسیاری درباره «تقیّه» دارد که مجموع آن می تواند گستره و شرایط این حکم را از دیدگاه قدمای سنّی، روشن سازد. پژوهش حاضر تلاش کرده با استخراج روایات تقیّه از منابع روایی، تفسیری و تاریخی اهل سنّت، مجموعه ای کامل تر از گذشته درباره این موضوع را ارائه کند. نگاشته کنونی، می تواند منبعی برای پردازش های آینده در پاسخ به شبهات تقیّه باشد. تقیّه در سیره پیامبر صلّی الله علیه و آله و تقیه در کلام و کردار صحابه و تابعان، بخش های این نوشتار را شکل می دهد.
سیر تطور و مبانی قاعده کلام الاقران در دانش مصطلح الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
191-218
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی علم مصطلح الحدیث، ضوابط جرح و تعدیل راویان است هتب بترای ایترای میراث حدیث از اهاذیب و مجعولات وضع شده اس . جرح و تعدیل روات حدیث، بر اایه تضعیفات یا توثیقات محدثان دوره نخستین اسلام شکل گرفتب و بیانگر شرح حال، نقتا ضتعو و تّورت راویتان اس . اما زمانی مشکل آغاز شد هب هسانی هب مسئول معرفی اشخاص غیر اّبل اعتماد در نقل حتدیث بودند، خود دچار اختلافات شخصی و مذهبی شدند و شروع بب انتقاد و تضعیو یکدیگر هردنتد هتب در شهرت دارد؛ یعنی سخنانی هب علمای هم عصر و هم رتبب، علیب » هلام الا رّان « علم مصطلح الحدیث بب هم ابراز هرده اند. اما بب مرور زمان و با توجب بب فزونی این اختلافات و تضعیفات، هب می توانس ستبب بی اعتمادی مسلمانان بب احادیث یا محدثان گردد، حدیث شناسان با استناد بب دلایل شرعی و عرفی و سخنان علمای سلو، بب تأسیس اّعده ای مهم در علم مصطلح الحتدیث ا تّدام هردنتد هتب در میتان عالمان متأخر، همواره مورد بحث و نظر بوده اس . بنا بب مفاد این اّعده، نسل هتای بعتدی نبایتد بتب سخنان تند و غیرمنصفانه علمایی هب در یک عصر زندگی می هردند، اعتنا هنند. با ملاحظه آرای علمای ایشین و متأخر، می توان سب مرحله اصلی برای این اّعده ترسیم هرد؛ ایشینه اّعتده هتب برگرفتتب از هلام محدثان دوره سلو اس ، تدوین اّعده هب توسط ابن عبدالبر و ذهبی صورت اذیرف و اصتلاح هاستی های اّعده توسط علمای متأخر. مبانی نظری اّعده هلام الا رّان بر چهار محور اصتلی استتوار اس : بی اعتبار ساختن بستر هلام الا رّان، گوشزد نمودن تبعات منفی اعتنا بب هتلام الا تّران، اعتبتار بخشیدن بب اجتهادات علمای سلو، و در نهای ، رویکرد اخلا یّ بب هلام الا رّان. در این مقالب تتلا شده تا علاوه بر ایگیری سیر تطور این اّعده، مبانی چهارگانه اّعده نیز مورد بحث رّار گیرد.
واکاوی چرایی تأخیر تدوین کتب درایه در شیعه با تأکید بر اصطلاحات حدیثی موجود در کتب روایی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
229-256
حوزه های تخصصی:
درایه الحدیث علمی است که از گذشته تابه حال مورد توجه علمای علم حدیث بوده است. با توجه به پژوهش های انجام شده در تاریخ علم مصطلح الحدیث در بین اهل سنت و شیعه مشخص می شود سابقه این دانش در میان اهل سنت بیشتر و زودتر بوده است؛ ولی این بدان معنا نیست که شکل گیری مباحث درایه ای در شیعه به زمان شهید ثانی و پس از ایشان برگردد. از بررسی مباحث مصطلح الحدیث موجود در احادیث و کتب حدیثی متقدمان شیعه، مشخص می شود وجود این دانش در شیعه از همان دوران معصومانk است و بعد از آن بزرگواران، اهتمام به حدیث و درایه الحدیث از سوی بزرگان شیعه بوده و حتی تألیفات مستقل درایی قبل از شهید ثانی از سوی علمای شیعه مشاهده شده است. از آنجا که شهید ثانی سه کتاب مستقل درایی تألیف نمودند و با توجه به اشراف علمی شهید ثانی بر حوزه های علمی شیعه، کتب تألیفی قبل کمرنگ جلوه داده شد و کم کم در اذهان عموم این مطلب القا شد که مصطلح الحدیث در اهل سنت از تقدم زمانی بیشتری برخوردار است ولی فقط با بررسی کتب حدیثی متقدمان شیعه و روایات ائمهk، سابقه دانش درایه الحدیث و وجود مصطلحات درایه ای را در میان شیعه قبل از اهل سنت اثبات می کند.
تحلیل آماری کاربست الفاظ مبهم در تحمل حدیث در الکافی و مقایسه آن با سیره محدثان متقدم فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در ارزیابی اسناد احادیث، طریق تحمل و شیوه انتقال حدیث است و عالمان و محدثان، به ویژه در دوره های متأخر، بر این امر تأکید داشته اند؛ به گونه ای که وضوح شیوه انتقال حدیث را یکی از امارات اصالت و صحت حدیث در شمار آوردهاند. پژوهش حاضر، اسناد روایات کتاب الکافی را از این منظر مورد بررسی قرار داده و ضمن ارزیابیِ آماریِ بسامدِ کاربست طرق مختلف تحمل حدیث در الکافی، شبهات وارده پیرامون ابهامات موجود در طرق تحمل حدیث در این کتاب، به ویژه شبهه وجود «عنعنه» در اسناد الکافی را، به روش تحلیل آماری بررسی میکند. یافتهها حکایت از آن دارد که مسئله تصریح به کیفیت و طریق تحمل حدیث نزد محدثان نخستین، به ویژه در مکتب امامیه، چندان مورد توجه نبوده و بیشتر بر اتصال سند، روایت از ثقه و سایر قرائن و شواهد سندی و متنی تأکید می کردند.