مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
درایه الحدیث
حوزه های تخصصی:
حدیث پژوهان برای شناخت روایات سره از ناسره که در گذر زمان به مجموعه های حدیثی راه یافته اند. معیارهایی عنوان کرده اند. این معیارها از یک سو ناظر به سند حدیث و از سوی دیگر ناظر به متن احادیث هستند. از آنجا که بررسی سند حدیث با محدودیتهایی مواجه است، بررسی متن مهمترین راه ارزیابی حدیث است که حتی در صورت صحت سند آن، حکم بطلان حدیث را امضا میکند. قرآن، سنت، شأن معصوم، علم، واقع، عقل و تاریخ اموری هستند که روایت در صورت تعارض با آن قابل نقد است. به این همه، جانبداری از جریانهای سیاسی، کلامی و فقهی را هم باید افزود که روی هم هشت معیار اصلی در ارزیابی متن هستند که در این مقاله عرضه گشته و نمونه هایی برای آن، از منابع حدیثی اهل سنت و شیعه ارائه شده است.
بررسی نسبت فقه الحدیث با درایه الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کاربرد دو اصطلاح «درایه الحدیث» و «فقه الحدیث» در مباحث و علوم مربوط به حوزة حدیث، و مشاهدة خلطهایی که در کاربرد این دو اصطلاح بین دانشمندان این فن واقع شده است، این مقاله درصدد ایضاح این دو اصطلاح با توجه به کاربرد هر یک از آنها در تاریخ حدیث است. این امر با مروری بر تحول کاربرد «درایه الحدیث» در سه مقطع تاریخی از عصر ورود حدیث تاکنون، و مقایسة آن با معنای امروزین «فقه الحدیث» تبیین شده است و در هر مقطع نسبت «درایه الحدیث» با «فقه الحدیث» به لحاظ منطقی مشخص گردیده است.
تأملی در باب عنوان درایه الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت به کارگیری اصطلاحات و ادبیات یکسان در عرصه علوم اسلامی و به ویژه در حدیث-شناسی، یکی از موضوعاتی است که دانشمندان مسلمان از آن غفلت کرده اند. در این میان، علم درایه الحدیث با نام های گوناگونی نظیر «اصول الحدیث»، «مصطلح الحدیث» و «قواعد الحدیث» شناخته شده است. این عناوین بیشتر در میان کتاب های عامّه رواج داشته، و منابع شیعی بیشتر اصطلاح درایه الحدیث را به کار گرفته اند. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته، به طور عمده پیرامون این محورهاست: نخست اینکه موضوع علم درایه الحدیث با توجه به آثار نگاشته شده در این علم چیست؟ کدام عنوان برای معرفی این علم مناسب تر است؟ آیا واضع اصطلاح درایه الحدیث، شهید ثانی است یا وی این اصطلاح را از دیگران وام گرفته است؟ مقاله حاضر با هدف پاسخ به پرسش های فوق سامان یافته است و در نتیجه معلوم می شود که موضوع این علم سند حدیث است؛ شهید ثانی برخلاف آنچه مشهور است، واضع این عنوان نیست و در نهایت عنوان مناسب برای این علم را «مصطلح الحدیث» معرفی می کند.
آسیب شناسی عدم توجه به اسلوب بیانی امام (ع) در رفع اختلاف و تعارض روایات
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
25 - 40
حوزه های تخصصی:
حدیث از منابع مهم شیعیان برای استخراج و استنباط احکام شرعی است. برخی از احادیث با یکدیگر از نظر ظاهر اختلاف و تعارض دارند. از این رو بی توجهی به این تعارضات ظاهری یکی از آسیب های حدیث پژوهی است. اغلب اختلافات و تعارضات ظاهری احادیث با توجه به محتوا، فضای صدور و راوی مرتفع می شود. توجه به اسلوب بیانی معصوم(ع) نیز می تواند پاره ای از اختلافات و تعارضات روایات را رفع کند. سؤال اصلی پژوهش این است که اسلوب بیانی معصوم(ع) چه تأثیری بر رفع اختلافات ظاهری روایات دارد؟ در این نوشتار نشان داده شد که توجه به دو اسلوب «فتوا» و «تعلیم» در بیان امام(ع) در قالب صدور حکم و نوع مخاطب در رفع اختلاف ظاهری روایات مؤثر خواهد بود. اسلوب تعلیم مختص فقهاء و مفتی های صحابه است. توجه به تدریجی بودن تبیین حکم، تغییر حکم به واسطه نسخ و مخیر بودن در گزینش هر کدام از احکام بیان شده در اسلوب تعلیم موجب رفع تعارض خواهد شد. در اسلوب فتوایی، مخاطب امام(ع) افرادی هستند که برای طرح سؤال جزیی و شخصی به امام مراجعه می کنند. توجه به شرایط، ویژگی، زبان و لهجه سؤال کننده می تواند در رفع تعارضات ظاهری از روایات مؤثر باشد.
واکاوی چرایی تأخیر تدوین کتب درایه در شیعه با تأکید بر اصطلاحات حدیثی موجود در کتب روایی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
229-256
حوزه های تخصصی:
درایه الحدیث علمی است که از گذشته تابه حال مورد توجه علمای علم حدیث بوده است. با توجه به پژوهش های انجام شده در تاریخ علم مصطلح الحدیث در بین اهل سنت و شیعه مشخص می شود سابقه این دانش در میان اهل سنت بیشتر و زودتر بوده است؛ ولی این بدان معنا نیست که شکل گیری مباحث درایه ای در شیعه به زمان شهید ثانی و پس از ایشان برگردد. از بررسی مباحث مصطلح الحدیث موجود در احادیث و کتب حدیثی متقدمان شیعه، مشخص می شود وجود این دانش در شیعه از همان دوران معصومانk است و بعد از آن بزرگواران، اهتمام به حدیث و درایه الحدیث از سوی بزرگان شیعه بوده و حتی تألیفات مستقل درایی قبل از شهید ثانی از سوی علمای شیعه مشاهده شده است. از آنجا که شهید ثانی سه کتاب مستقل درایی تألیف نمودند و با توجه به اشراف علمی شهید ثانی بر حوزه های علمی شیعه، کتب تألیفی قبل کمرنگ جلوه داده شد و کم کم در اذهان عموم این مطلب القا شد که مصطلح الحدیث در اهل سنت از تقدم زمانی بیشتری برخوردار است ولی فقط با بررسی کتب حدیثی متقدمان شیعه و روایات ائمهk، سابقه دانش درایه الحدیث و وجود مصطلحات درایه ای را در میان شیعه قبل از اهل سنت اثبات می کند.
نقد و بررسی نظریاتی درباره اصحاب اجماع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جایگاه اصحاب اجماع در علم الحدیث و فقه براساس عبارت معروف «اجتمعت العصابه علی تصحیح مایصح عنهم» که توسط رجالی معروف ابوعمرو محمدبن عمرکشی مطرح شده می باشد. نظریاتی توسط علما مانند محدث میرزاحسین نوری، شیخ طوسی، آیت ا... خویی، مهدی کلباسی و دیگران ارائه گردیده است، بعضی معتقدند آنچه از طرف اصحاب اجماع رسیده مورد اجماع می باشد؛ یعنی اگر از اول سند تا به اصحاب اجماع صحیح باشد دیگر از اصحاب اجماع تا امام معصوم یقیناً صحیح خواهد بود دسته دیگری معتقدند که خود عبارت به عنوان یکی از الفاظ مدح می تواند به کار گرفت.
این نوشتار به بررسی نظریاتی در مورد عبارات «اجتمعت العصابه علی تصحیح مایصح عنهم» و «لایروون و لایرسلون الاعن ثقه» می پردازد.
روندپژوهی تنویع رباعی احادیث و اعتبارسنجی آن در مکتب حلّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
303 - 333
حوزه های تخصصی:
نظریه شیخ مفید و سیدمرتضی (عدم حجیت اخبار آحاد) به مرور زمان و با ازدست رفتن قرائن، ناکارآمدی خود را برای سایر اعصار نشان داد و لذا علامه حلی نظریه حجیت اخبار آحاد را مطرح کرد و سبب شد تا پرداختن به مباحث سندی و توجه به اوصاف راوی، اولویتی دوچندان پیدا کرد و همین مسئله، زمینه پیدایش تنویع رباعی حدیث و تغییر تقسیم بندی دوگانه محور (صحیح و ضعیف) به چهارگانه (صحیح، حسن، موثق و ضعیف) را فراهم کرد. البته ارزیابی سندی در نزد علامه حلی و نسل های نخستین مکتب حله، یگانه معیار پذیرش روایت نبود و ایشان راجع به قرائن، بی اعتنا نبودند و لذا گاه اخبار غیرصحیح را در صورت داشتن برخی از اوصاف، در شمار صحاح قرار می دادند و به آن ها عمل می کردند، اما حلقه واپسین مکتب حله با کنارگذاشتن قرائن، معیار اعتبار سند را به عنوان تنها معیار پذیرش روایت برگزیدند و برخلاف نسل های نخستین این مکتب، روایت معتبر را منحصر در خبر صحیح دانستند و حتی بر پذیرش روایات صحیح اعلایى اصرار ورزیدند. این عملکرد افراطی از یک سو، موجبات ظهور مکتب اخباری گری و نیز انزوای الگوی فقاهت محقق اردبیلی در میان مجتهدان پس از وی را فراهم کرد و از سوی دیگر، سبب بی پشتوانه ماندن بسیاری از احکام و درنتیجه کثرت تمسک به اصل (اصل عدم) در صدور فتوا در میان آنان شد. در این نوشتار به سخت گیری های پیروان مکتب حله در پذیرش روایات و آثار این عملکرد می پردازیم.