مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مسکن روستایی
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵۸
۱۰۲-۸۹
حوزه های تخصصی:
افت کیفی شاخص های مسکن روستایی و آسیب پذیری سکونتگاه های موجود کشور در برابر حوادث طبیعی از یک طرف و رشد طبیعی جمعیت و نیاز به مسکن از طرف دیگر و همچنین تغییر زیرساخت های نظام روستایی و شرایط زمانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روستا و عدم پاسخگویی فضاهای قبلی به گرایش های جدید، نیاز به تأمین مسکن جدید روستایی را بیش از پیش می نمایاند اما در این میان، مسئله پر اهمیت ساخت مسکنی است که در کنار مقاوم بودن و پاسخگویی به نیازهای جدید ساکنان خود، واجد ارزش های هویتی و مبتنی بر الگوهای بومی مسکن روستایی باشد. به همین منظور و برای جلوگیری از ساخت و سازهای غیر استاندارد و غیر مقاوم در برابر بلایای طبیعی و بروز تخلفات ساخت و ساز در روستاها، (طرح)نظام فنی روستایی با اهداف مشخص در سال 1382 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تهیه و جهت اجرا به مقاوم سازیی کشور ابلاغ شد. با عنایت به این موضوع توجه به اجرای نظام فنی روستایی در روستاهای واقع در دهستان بهمئی سرحدی غربی به دلیل گسترش فیزیکی روستاهای با جمعیت بالا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در این نوشتار درصدد پاسخگویی به این سوال هستیم که مهم ترین موانع اجرای فراگیر نظام فنی روستایی کدامند؟ جامعه آماری روستاهای بالای 20 خانوار دهستان بهمئی سرحدی غربی می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS به عمل آمده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی موانع اجرای نظام فنی نشان داده است که چهار عامل با تبیین 3/56 درصد واریانس کل با موانع اجرای فراگیر نظام فنی مرتبط می باشد. مؤلفه های اقتصادی با 43/17، اجتماعی- فرهنگی با36/15، سازمانی- اداری با 89/12 و فنی- تکنیکی با 62/10 به ترتیب اهمیت بیشترین نقش را در مجموع تبیین کردند. در این راستا برای اجرای فراگیر و مؤثر نظام فنی روستایی، ظرفیت سازی اداری، اجرایی و فنی و توجه به شرایط مناطق روستایی ضروری است.
تحلیل شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۴۴-۳۵
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان عمده ترین و مهم ترین جزء بافت کالبدی روستا است که درگذر زمان و هماهنگ با دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و گسترش امکانات و فناوری های نوین اطلاعاتی با تحول کارکرد همراه بوده است. در حال حاضر تحولات و دگرگونی های کالبدی در روستاها با فرهنگ و اقتصاد روستایی هماهنگ نبوده و موجب ایجاد ناسازگاری های اقتصادی-اجتماعی و تغییر در کارکرد این فضاهای زیستی و به ویژه مسکن روستایی شده است. یکی از عوامل مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی شاخص های اقتصادی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی در دهستان غنی بیگلو شهرستان زنجان و در ابعاد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان پرداخته است. به این جهت سوالات تحقیق این است که وضعیت کارکردهای مسکن در محدوده مطالعه چگونه است؟ و کدام شاخص های اقتصادی در تحولات کارکرد مسکن روستایی تأثیرگذار بوده اند؟ تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خانوارهای روستاهای دهستان غنی بیگلو، بخش زنجان رود پایین، استان زنجان است. این دهستان طبق سرشماری سال 1390 دارای 31 روستای دارای سکنه، 2358 خانوار و 8413 جمعیت است. بر اساس فرمول کوکران از 2358 خانوار، تعداد 330 خانوار به عنوان حجم نمونه جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. جهت بررسی کارکردهای مسکن روستایی از 43 شاخص در 5 بعد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان و برای بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در مسکن روستایی از 14 شاخص و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد بالاترین میانگین کارکرد مسکن مربوط به کارکرد زنان با میانگین 2.62 و کمترین میانگین مربوط به شاخص تدارکاتی مسکن با میانگین 1.46 است. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد شاخص های اقتصادی متراژ مسکن، وسیله نقلیه، تعداد دام، مالکیت باغ، سابقه دریافت اعتبارات، نوع شغل و درآمد و درصد درآمد به دست آمده از بخش غیر کشاورزی در تحولات کارکرد مسکن روستایی دارای رابطه معنادار و مؤثر است. بنابراین روند کنونی تحولات کارکردی مسکن روستایی کاهش تولیدات مرتبط با مسکن در این نواحی را به همراه خواهد داشت.
ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنین روستای سرند از مساکن احداثی بعد از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۸۶-۷۱
حوزه های تخصصی:
روستای سرند از توابع شهرستان هریس در زلزله سال 1391 صد در صد تخریب و سپس بازسازی مساکن این روستا آغاز گردید. مقاله حاضر، درصدد ارزیابی میزان رضایت ساکنین این روستا از مساکن احداثی بعد از زلزله و ارائه راهبرد و راهکارهایی در راستای بهبود کیفی و ساختاری متناسب با آن می باشد. می توان گفت تأمین مسکن مناسب روستایی بعد از زلزله با هدف کیفیت مطلوب تر به مؤلفه هایی در سه بعد کلان (روستا و محیط آن)، میانه (واحدهای همسایگی) و خرد (واحد مسکونی) بستگی دارد، ولی در بازسازی روستای سرند هیچ اقدامی در مقیاس کلان و میانه انجام نگرفته و تنها بعد خرد، مسئله اساسی طراحی بوده است. این مقاله نیز با علم به این موضوع که تمامی سطوح فوق در بحث رضایت از مسکن روستایی تأثیرگذار است، تمرکز اصلی را بر مقیاس خرد دارد که شامل شاخصه های کالبدی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی، فنی- زیست محیطی، اقتصادی و بصری- ادراکی می باشد. این تحقیق به روش پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه و در قسمتی نیز بر اساس برداشت های محلی صورت گرفته و معیارهای مورد ارزیابی به وسیله طیف لیکرت ارزیابی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد روستاییان در ساخت و سازهای جدید بعد از زلزله، به طور کلی از مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس داخل بنا (عوامل محاطی) با امتیاز کل20 از 60، مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس خارج بنا (عوامل محیطی) با امتیاز کل 23 از 55، مؤلفه اقتصادی با امتیاز کل 26 از 60 و مؤلفه ادارکی-بصری با امتیاز کل 25 از 65 رضایت ناچیزی دارند. همچنین از مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی با امتیاز کل 31 از 55 و فنی و زیست محیطی با امتیاز کل 35 از 60 رضایت متوسطی دارند. بدین جهت راهکارهایی جهت بهبود مشکلات موجود از طریق مصاحبه عمیق با ساکنان روستا استخراج و سپس با تحلیل محتوا بر اساس شاخص های این تحقیق سازماندهی و ارائه گردیدند.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان سواد کوه از نظر معماری و سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۰۲-۸۷
حوزه های تخصصی:
معماری بومی هر منطقه تحت تأثیر شرایط اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی آن منطقه به وجود می آید. خانه های بومی هر منطقه بیانگر قرن ها تجربه در استفاده بهینه از مصالح، روش های ساخت و ملاحظات اقلیمی و.... می باشد و بی توجهی به این مسئله می تواند باعث از بین رفتن این نوع معماری و همچنین فراموشی تجربه های معماران بومی شود. بنا به اهمیت این موضوع در این پژوهش به بررسی گونه شناسی معماری و سازه مسکن روستایی شهرستان سوادکوه پرداخته شده است. از آنجا که منطقه سواد کوه دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در دامنه و سرد وکوهستانی در کوه های اطراف آن است چنین به نظر می رسد که تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن های روستایی در منطقه مورد مطالعه شده است. بدین جهت در این مقاله به بررسی گونه های مختلف مسکن روستایی از نظر ترکیب فضایی (پلان) و سازه های بومی مورد استفاده درآن ها پرداخته شده و هدف نهایی، مستند سازی گونه های سازه و معماری مسکن بومی این شهرستان بوده است. این مقاله قصد دارد به سؤالاتی چون شناسایی انواع پلان مسکونی و رابطه معناداری بین آن ها همچنین شناسایی مصالح غالب در ساخت و ساز خانه های روستایی و نوع سازه هایی که در این مناطق استفاده شده است، بپردازد. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخواسته از داده ها و مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و ... را که موجب بوجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. در پایان این تحقیق مشخص گردیده است که پلان های مسکونی به صورت خطی، U و L شکل و در جهت شرقی- غربی اجرا شده، مصالح مصرفی آن بوم آورد بوده و بیشتر از چوب، سنگ و خاک استفاده شده است. همچنین از نظر سازه به چهار گونه کلی، لارده ای، چینه ای و ترکیبی تقسیم بندی می شود.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
تحلیل ساختاری- کارکردی مسکن روستایی با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: دهستان رومشگان شرقی، شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۷۰-۵۵
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و مؤثرترین مؤلفه های پایگاه اجتماعی- فرهنگی هر خانواده ، مسکن می باشد که نقش مهمی در تامین آسایش و امنیت هر خانواده دارد. بر این اساس عوامل متعددی بر سطح پایداری مسکن روستایی تأثیرگذار می باشند که شناخت و تحلیل آن ها در برنامه ریزی های آتی مسکن روستایی مفید و مؤثر خواهد بود. هدف از این پژوهش انطباق ساختار و کارکرد مسکن با شاخص های توسعه پایدار در روستاهای دهستان رومشگان شرقی می باشد. نوع تحقیق ، کاربردی و از نظر ماهیت روش، توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق روستاهایی در نظر گرفته شد که در 5 سال اخیر بیشترین وام را از بنیاد مسکن شهرستان دریافت کرده اند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت گرفته است که به صورت تصادفی بین مردم روستا توزیع و پخش شده است. ضریب آلفای کرونباخ با هدف تشخیص پایایی پرسشنامه محاسبه شده است که در این پژوهش برای سه بخش پرسشنامه( ابعاد اقتصادی، اجتماعی وزیست محیطی) به ترتیب، 850/0، 631/0، 729/0 به دست آمده که این حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش است. جهت تجریه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی، t تک نمونه ای، واریانس و مدل ویکور بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که 10 عامل امنیت و سلامت مسکن، اقتصادی، دسترسی به امکانات و خدمات، رفاه و کیفیت زندگی، دوام مصالح در مسکن، رضایت از معماری ، توسعه زیرساخت ها، همسازی با منابع طبیعی، بهره وری و برخورداری واحدهای مسکونی از فضا، قادر هستند که بیش از 59/0 درصد از واریانس شاخص های تحقیق را تبیین کنند. یافته ها t تک نمونه ای بیانگر این است که مساکن روستایی در روستاهای نمونه از میانگین نظری مورد نظر، پایین تر قرار دارند ولی تأثیرات مثبتی در پایداری مساکن روستایی به دنبال داشته است. همچنین یافته های مدل ویکور نشان داد که روستای رشنوده با میزان(04/0) بالاترین رتبه و روستای محمدآباد گراوند با میزان(56/0) پایین ترین رتبه از لحاظ برخورداری از پایداری مسکن روستایی در بین روستاهای محدوده مورد مطالعه را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل و ارزیابی ویژگی های مسکن روستایی براساس نمونه گیری سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای دستیابی به اهداف توسعه در بخش مسکن شناخت ویژگی های آن، پایه ای برای برنامه ریزی منطبق با نیازها، مشکلات و فرصت ها محسوب می شود. شناخت این خصوصیات و ویژگی ها تنها با استفاده از چارچوبی سازمان یافته در قالب تعاریف و مفاهیم استاندارد و معین، امکان پذیر است. بنابراین، شاخص ها ابزاری تعریف شده و کارآمد برای شناخت این ویژگی ها هستند و تحلیل نتایج بدست آمده از آن ها می تواند مرجعی مناسب برای تدوین راهبردها، سیاستگذاری ها و اهداف در برنامه ها و طرح ها باشد. علی رغم مطالعاتی که طی دو دهه اخیر برای شناخت مسکن روستایی در برخی استان ها صورت گرفته است، به دلیل محدودیت تعمیم پذیری، نمی تواند به تنهایی مبنای برنامه ریزی و طراحی مسکن قرار گیرد و تصویر شفافی از وضعیتی که مناطق مختلف با آن مواجهند، ارائه کند. همچنین اغلب آن ها از روش های ساده تر برای ارزیابی بهره جستند. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد با مروری بر ادبیات و استخراج شاخص های مسکن در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، برخورداری و محیطی و با استفاده از داده های نمونه گیری ویژگی های مسکن روستایی در سال 92 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، و با به کارگیری روش های پیشرفته تر، مانند مدل F’ANP و تحلیل خوشه ای علاوه بر ارزیابی جامع از مسکن روستایی استان های کشور، به رفع نواقص برخی از این مطالعات بپردازد. یافته ها نشان می دهند که هریک از استان ها با توجه به شرایط خاص منطقه (همچون شرایط آب و هوایی و اقلیمی، فرهنگی و الگوی زندگی، برخورداری از طرح های توسعه کلان ملی در نگاه آمایشی و ...) می تواند در یک زمینه بسیار پیشرو باشد. به عنوان مثال استان های گیلان و مازندران در بعد کالبدی، خراسان رضوی و آذربایجان شرقی در بعد اقتصادی، استان قم در بعد برخورداری و استان یزد در بعد محیط زیستی پیشرو است و بدون نیاز به برنامه ریزی متمرکز از بالا به پائین، می تواندد الگویی را برای ترویج در این زمینه برای سایر استان های کشور ایجاد کنند. بدین ترتیب می توان در برخی از شاخص های کلیدی که در حیطه اختیارات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی قرار دارد، این امکان را برای استان ها فراهم نمود تا با ابتکار عمل نقشی پیشران برای منطقه و چه بسا کل کشور داشته باشند. این امر بیانگر ضرورت نگاهی فضایی، یکپارچه، غیرمتمرکز و زمینه ای در برنامه ریزی مسکن روستایی است.
الگوی طراحی مسکن روستایی (مطالعه موردی: روستای هنجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۴۶-۳۳
حوزه های تخصصی:
کیفیت مسکن روستایی در ایران، از منظر بسیاری از محققان، اهمیت زیادی دارد. سیاست های طراحی و برنامه ریزی مسکن روستایی، برنظام طراحی مبتنی بر نیازهای مردم روستایی، تأکید می کند. این مسئله ممکن نیست مگر با جامعه شناختی روستایی و دستیابی به شرح کاملی از نیازها، خواسته ها و رفتارهای مردم روستانشین. هدف از ارایه الگوی طراحی، تبیین توصیه های طراحی در قالب چارچوبی کالبدی- عملکردی است که می تواند پایه طراحی خانه در روستای مورد نظر باشد و به دلیل لحاظ شدن ویژگی های جامعه شناختی، اقلیمی، مقاوم سازی و مانند آن، طراحان و کاربران را از صرف وقت و هزینه بسیار، در فرایند مطالعه و طراحی بی نیاز می نماید. الگوها می توانند بنا به تفاوت های ناشی از شکل وابعاد زمین یا خواسته های کارفرما تغییرات جزیی یابند اما ساختار و شکل کلی آن ها با توجه به محیط فیزیکی و جغرافیایی روستا و نظام هم زیستی روستاییان یکی است. هدف از تحقیق حاضر، ارائه الگوی طراحی مسکن و توصیه های طراحی برای روستای هنجن از توابع شهرستان نطنز است. در این پژوهش از روش تحقیق زمینه یابی و پرسشنامه های استاندارد وضعیت موجود روستا)محیطی، اجتماعی و اقتصادی) ، پرسشنامه جامعه شناختی روستا ، پرسشنامه ویژگی های کالبدی خانه های روستایی و پرسشنامه رفتارهای جاری در مسکن روستایی استفاده شده است. روش نمونه گیری تصادفی است. از آنجا که، هم رفتارهای ساکنان(دایم و موقت) و هم ویژگی های کالبدی بررسی شده است، جامعه آماری شامل دو گروه است: جامعه اول ساکنان روستا هستند. جامعه دوم خانه های روستایی در دو محله بالا و پایین هنجن است. در این پژوهش تجزیه تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتیجه تحقیق شامل الگوی روابط عملکردی و توصیه های طراحی برای مسکن روستای هنجن است.
بهسازی گونه های مسکن روستایی از دیدگاه انرژی و آسایش حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن روستایی به واسطه تعداد، گستردگی، اقتصاد شکننده و نقش تعیین کننده آن در توسعه پایدار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. محصول توجه به این مهم، سیاست های توسعه وارتقای مسکن روستایی است که منجر به ارائه پیشنهاد الگوی مسکن روستایی برای اقلیم های مختلف شده است. همچنین با پیشرفت علوم و توسعه ابزارهای دقیق و معتبر شبیه سازی، امکان ارزیابی کمّی و نیز بهسازی طرح های پیشنهادی ایجاد شده است. این فرصت در کنار اهمیت موضوع مسکن روستایی امکان ارزیابی عملکرد الگوهای پیشنهادی و پیشبرد طرح و ارائه جزییاتی برای بهبود عملکرد آن ها را فراهم می سازد. از این رو این مقاله ابتدا با استفاده از شبیه سازی رایانه ای و مدلسازی شرایط بنا در رابط گرافیکیDesign builder و موتور محاسباتی Energy plus، عملکرد گونه های فوق را از نظر انرژی و آسایش در پنج اقلیم مختلف بررسی کرده، سپس با ارائه پیشنهادهای اصلاحی در برخی از اجزای طرح در شرایط اقلیمی فوق الذکر، ارتقای حاصل از اصلاحات را مشخص می کند. مطابق نتایج این پژوهش، اولاً متوسط مقدار مصرف انرژی در گونه های پیشنهادی فوق بین230 تا 435 کیلووات ساعت بر متر مربع است که به مراتب بیشتر از استاندارد جهانی مربوطه و نیز مقدار قابل قبول در برچسب انرژی کشور است. جهت گیری بهینه، افزودن عایق حرارتی در بام و دیوارهای خارجی، تغییر مشخصات پنجره ها (ابعاد، فریم و نوع شیشه)، بین 16 تا 30.5 درصد کاهش مصرف انرژی را در اقلیم های مختلف فراهم کرده است. همچنین بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر (پنل های فتوولتاییک و آبگرم کن های خورشیدی) موجب کاهش مصرف تا 84 درصد نسبت به گونه های مسکونی اولیه شده است.
ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر مسکن بومی در روستای نسمه (شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۵۰-۳۵
حوزه های تخصصی:
مسکن بومی از پدیده های ارزشمندی است که توانسته ارزش هایی از جمله فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و مذهبی را در خود متجلی کند. از آنجا که ارزش های نهفته در مسکن بومی هر شهر و روستا، بیانگر تفکر آن مردم می باشد، لذا آرامش و کیفیت زندگی مردم نیز در گرو حفظ همین ارزش های معماری بوده است. در ایران با وجود تنوع محیطی و اقلیمی، انواع گوناگونی از معماری های بومی که دارای جنبه ای هویتی بودند، شکل گرفتند که شناخت آن ها می تواند در جهت شناسایی معماری ایرانی سودمند باشد. از طرفی دیگر ساخت و سازهای جدید تغییراتی در روند قبلی روستاها به وجود آورد که باعث ایجاد روستاهایی بی هویت، ناهماهنگ و نابسامان شد که در این خصوص شناخت عوامل تأثیرگذار در شکل گیری فرم و سازه مسکن روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این نوشتار سعی بر این بود که با بررسی عوامل تأثیرگذار در سازمان فضایی خانه، نحوه تأثیر این عوامل در خانه های واقع در روستای نسمه از دهستان شمشیر تشریح شود. جهت حصول به این امر، در بخش نظری با رویکرد کیفی و ابزار مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به ارائه چهارچوب نظری پرداخته شد. در بخش عملی نیز به روش مطالعات میدانی و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با افراد محلی، چهارچوب نظری مذکور از طریق آزمون آماری ارزیابی گردید. در نهایت یافته های حاصل با استفاده از استدلال منطقی در ارتباط با چهارچوب نظری مطرح در این پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و مشخص شد که کدام عامل/ عوامل بیشترین تأثیرگذاری را در شکل گیری فضا داشتند. یافته های تحقیق حاکی از این بود که شاخص اصول فیزیکی ساخت با بیشترین میانگین (07/4)، اولویت اول و شاخص جغرافیای محل نیز با کمترین میانگین (67/3) پایین ترین اولویت را به خود اختصاص دادند و به طور کلی چهار شاخص اصلی یعنی اصول فیزیکی ساخت، عوامل رفاهی، باورها و اعتقادات و جغرافیای محل به ترتیب اولویت از نظر تأثیرگذاری در ساخت خانه، دارای شرایط مطلوبی بودند.
تبیین اثرات سیاست های دولت بر تحولات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مسکن روستایی با استفاده از تکنیک اهمیت- عملکرد (IPA) (مطالعه موردی: روستاهای استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۶۶-۵۱
حوزه های تخصصی:
مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی بافت فیزیکی روستاها، محلی برای سکونت و مکملی برای انجام فعالیت های اقتصادی ساکنین محسوب می شود. استفاده از مصالح غیراستاندارد، قدمت دیرینه بناها و غیرمقاوم بودن خانه های قدیمی در مقابل رخدادهای طبیعی، برنامه ریزان و سیاست گذاران دولتی را بر آن داشته تا در راستای ارتقای شاخص های کمی و کیفی مسکن روستایی، اقداماتی عملی انجام دهند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تحول در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مسکن روستایی، در نتیجه عملکرد طرح ویژه بهسازی مسکن انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، تعداد 38467 سرپرست خانوار روستایی می باشد که تاکنون از تسهیلات طرح نوسازی مسکن بهره مند شده اند. سه شهرستان قروه، کامیاران و سروآباد به عنوان نمونه تحقیق، انتخاب شده و با تعیین مؤلفه های سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مسکن روستایی، از طریق پرسشنامه و مشاهده میدانی، داده ها جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تکنیک اهمیت- عملکردIPA و آزمون T تک نمونه ای) استفاده گردید. یافته های تحقیق در زمینه آثار سیاست های توسعه مسکن روستایی نشان داده که در بعد اجتماعی، تغییرات مطلوبی در رابطه با تراکم خانوار و کیفیت بهداشتی مساکن به وجود آمده اما در زمینه تطبیق پذیری و تناسب فرهنگی- هویتی طرح ها، نتایج مطلوبی حاصل نشده است. در بعد اقتصادی اگرچه طرح ویژه بهسازی موجب کاهش یا حذف فضاهای معیشتی شده اما موجب ارتقای کیفیت سوخت مصرفی، صرفه جویی در هزینه ها و تحرک بخشی اقتصادی شده است. در بعد کالبدی نیز طرح ویژه بهسازی بیشترین اثرگذاری مطلوب را داشته و به عبارتی، تحول کالبدی به لحاظ استحکام مساکن، ایجاد شده است.
ارزیابی عوامل موثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در روستاها (نمونه موردی: روستاهای شهرستان مهریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۴۰-۲۹
حوزه های تخصصی:
تقویت و توسعه بخش مسکن روستایی و ارائه خدمات فنی و مهندسی باعث بهبود ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد اشتغال پایدار، توسعه روستا و تنوع بخشیدن به اقتصاد روستا، افزایش درآمدها و کاهش فقر و درنتیجه محرومیت زدایی شده است. همچنین لزوم ساخت مقاوم و امن در مقابل خطرات حوادث طبیعی ضرورت تشکیل یک نظام کنترلی، اصولی و فنی در ساخت وسازهای روستایی ضروری می باشد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی عوامل مؤثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در روستاهای شهرستان مهریز می باشد. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات موردنیاز به شیوه میدانی انجام شد و به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از ابزار مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه استفاده شد. ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺍی توسط ﻣﺤﻘﻖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺗﻬیﻪ شد. ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣه ﺍﺯ ﺳﺆﺍﻻﺕ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺎی ﺩﺭ ﻃیﻒ ﻟیکﺮﺕ ﭘﻨﺞ ﻣﻘیﺎﺳی ﺗﺸکیﻞ ﺷﺪﻩ، کﻪ ﺳﺆﺍﻻﺕ ﺁﻥ در جهت برآورد نیاز محقق ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. به منظور ﺳﻨﺠﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺩﺭﻭﻧی، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻣﺤﺘﻮﺍ ﺑﺮﺍی ﺍﻓﺰﺍیﺶ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ به منظور ﺳﻨﺠﺶ ﭘﺎیﺎیی ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺗﺤﻘیﻖ ﺍﺯ ﺁﻟﻔﺎی کﺮﻭﻧﺒﺎﺥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرست خانوار، دهیاری و شورای اسلامی روستا، مدیران و کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، مدیران و کارشناسان بخشداری و فرمانداری شهرستان و مدیران و کارشناسان امور روستایی استانداری را در برگفته اند. ﺍﺯ ﺁﻣﺎﺭ ﺗﻮﺻیﻔی ﺑﺮﺍی خلاصه سازی ﻧﺘﺎیﺞ ﭘیﻤﺎیﺶ، از ﺁﺯﻣﻮﻥ کای اسکوئر ﺑﺮﺍی ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻓﺮﺿیﻪ ﻫﺎ، از آزمون فریدمن و t برای اولویت بندی متغیرها ﺩﺭ ﻣﺤیﻂ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺁﻣﺎﺭی اس پی اس اس ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. نتایج نشان دادند که عوامل مؤثر بر عملکرد نظام فنی و مهندسی بنیاد مسکن در سه شاخص خلاصه شدند به ترتیب 1- مهم ترین عامل از شاخص نیروی انسانی، تعامل مناسب بین کارکنان در جهت پیشبرد کار ارباب رجوع، 2- مهم ترین عامل از شاخص مالی و اقتصادی، اختصاص اعتبار مناسب برای ساخت، 3- مهم ترین عامل از شاخص کارگاهی و تجهیزاتی، استفاده از مصالح نوین، پیش ساخته، بادوام و باکیفیت برای اجرای پروژه های روستایی، می باشند.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان بروجرد بر پایه الگوهای بومی ساختاری - کالبدی (نمونه موردی: روستای کوشکی سفلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۴۸-۳۵
حوزه های تخصصی:
معماری بومی هر منطقه ای، گواه بر پیشینه معماری و فرهنگی ارزشمند و سابقه تاریخی آن دیار است و تلاش در جهت شناسایی و معرفی این ثروت به همگان، می تواند زمینه ای برای مرتفع ساختن بسیاری از نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و توسعه هرچه بیشتر این سکونتگاه های باارزش و انتقال فنون و تجارب معماری و فرهنگی به دیگر مناطق باشد. در محدوده جغرافیایی ایران، بسیاری از روستاها با وجود داشتن ویژگی های معماری، فرهنگی و پیشینه ارزشمند تاریخی متأسفانه به درستی شناسایی و معرفی نشده اند و یا در صورت شناسایی به دست فراموشی سپرده شده اند و با گذر زمان این ثروت باارزش به دلیل کم توجهی دچار آسیب و کاهش کیفیت زندگی ساکنان آن می شود. شهرستان بروجرد در شمال استان لرستان، دارای بافت های روستایی منحصربه فردی است که متأسفانه با وجود کالبد معماری ارزشمند در اقلیم سرد منطقه، موردتوجه قرار نگرفته است. روستای کوشکی سفلی در زمره همین روستاها قرار دارد و تاکنون درصد بالایی از بافت این روستا به دلیل عدم رسیدگی دچار تخریب شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی، معرفی و مستندسازی الگوی بومی معماری و سازه در مسکن روستای کوشکی سفلی تعیین شده است که بدین منظور، به بررسی و تحلیل گونه های تاریخی موجود روستا پرداخته شده است. گردآوری اطلاعات، در مرحله اول از روش کتابخانه ای و مقالات الکترونیکی و در مرحله میدانی و شناخت از روش مصاحبه، مشاهده و برداشت استفاده شده است. در پایان پژوهش، تحلیل ها نشان دادند که ترکیب فضایی خانه های روستا شامل دو نوع استقرار بنا در سه جبهه و چهار جبهه حیاط مستطیل شکل می باشد؛ در گونه شناسی معماری این روستا، شاخص های محرمیت چرخش فضایی در ورودی توسط دالان و هشتی، فضاهای رابط ایوان و مهتابی، حیاط مرکزی و درون گرایی فضاها از ویژگی های بومی آن رعایت شده است و ملاحظات اقلیمی توسط چیدمان ساختار کالبدی، جهت گیری و همچنین از مصالح بوم آوردی مثل خشت، چوب، سنگ و کاهگل و سازه باربر اصلی در ساخت خانه ها بهره گرفته اند.
تبیین اثرگذاری تحولات اقتصادی بر فضاهای معیشتی (کشاورزی و دامداری) مسکن روستایی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید. کلمات کلیدی: مسکن روستایی، اقتصاد، کشاورزی، رویکرد تولیدی- معیشتی.ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید.
دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستای طزره دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری روستایی ایران به لحاظ ماهیت کارکردی و پاسخ گو بودن به نیازهای انسانی، مجموعه ای همگن را با هویت کالبدی خاص تشکیل می دهد که هویت آن از مفهوم سکونت و شیوه زیست در روستا نشئت می گیرد. با ورود تکنولوژی به عرصه زندگی روستایی و تغییرات ساختار اجتماعی و اقتصادی، الگوی معماری مسکن روستایی دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و امروزه اکثر خانه های روستایی با شرایط اقلیمی و زیستی و سبک زندگی روستایی متناسب نیستند. در این میان، معماری بومی و اصیل روستایی ارزش های پایداری دارد که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، به عنوان الگویی مناسب در طراحی مسکن امروزی روستا استفاده شوند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. برای این منظور، پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده اند و سپس به وسیله مطالعات میدانی، در روستای طزره دامغان بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند در روستای طزره، عوامل اقتصادی و نوع معیشت خانواده در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده و حیاط و ورودی تأثیرگذارند و وجود فضای معیشتی طویله، امکان انعطاف پذیری مسکن روستایی را در گذر زمان فراهم کرده است. همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرم نما، سلسله مراتب ورودی، نحوه قرارگیری توده نسبت به حیاط و تعداد خانوارهای ساکن یک خانه مؤثرند. عوامل محیطی حاکم بر روستای طزره نیز در جهت گیری توده، شکل گیری پلکانی توده و حیاط، تعداد و وسعت بازشوها، تعداد طبقات، حوزه بندی فضاها و نوع مصالح تأثیرگذارند. در ادامه، پنج الگوی شاخص مسکن روستای طزره معرفی شده اند و سپس مشخصه های کالبدی عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این الگوها تحلیل گردیده اند. در نهایت، با تحلیل الگوهای شاخص معماری قدیم روستای طزره، استخراج الگو در قالب چهارچوبی کالبدی عملکردی ارائه شده است که با توجه به محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان است و می تواند برای طراحی مسکن معاصر روستا استفاده شود.
نقش وام مسکن در مقاوم سازی مساکن سکونتگاه های روستایی استان گیلان
مسکن روستایی به عنوان کانون متمرکز و تبلور کالبدی ارزش های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر زندگی روستاییان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در واقع یکی از مهم ترین نیازهای توسعه روستایی، مسکن روستایی است. احداث مسکن مقاوم روستایی و تأمین مسکن متناسب با نیاز روستاییان اغلب از عناصر مهم برنامه های مختلف توسعه بوده است. در سال های اخیر سیاست وام مسکن روستایی اجرا شده است و دولت از طریق وام مسکن اقدام به حمایت از نوسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی نموده است. هدف اساسی در تحقیق حاضر بررسی نقش وام مسکن در مقاوم سازی مساکن روستایی است. این مطالعه در سطح شهرستان های استان گیلان انجام شده است. با توجه به اطلاعات گردآوری شده از استان 26 درصد از خانوارهای روستایی (77710 خانوار) توانستند از وام مسکن برای مقاوم سازی مساکن استفاده کنند. از این میان شهرستان تالش با 12.75 درصد بیشترین سهم از وام مسکن را دارا بوده است در حالی که سهم این شهرستان از درصد مسکن کم دوام 7.7درصد بوده است. شهرستان رشت با 35درصد از مسکن کم دوام کمتر از یک درصد از وام مسکن را بهره مند شده است. همچنین شهرستان صومعه سرا با 6درصد مسکن کم دوام استان، 13درصد از سهم وام را به خود اختصاص داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دهه گذشته وام مسکن نقش مؤثری در مقاوم سازی مسکن در نواحی روستایی استان داشته است اما توزیع وام مسکن متناسب با نیاز به مقاوم سازی مسکن در نواحی روستایی نبوده و اعتبارات به صورت مناسب تخصیص داده نشده است.
ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی بر توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان رشت
امروزه طرح هادی روستایی مهمترین ابزار مدیریت توسعه روستایی در ایران است که عمدتاً جنبه های کالبدی روستاها را بیشتر از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار می دهد به طوریکه بخش عمده قابل اجرا این طرح ها نیز جنبه کالبدی دارد. ساختار کالبدی روستاها که در طول زمان و بنا بر مقتضیات گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته اند با اجرای طرح هادی روستایی و احداث ساخت و سازهای جدید، خانه های بادوام، تعریض معابر ، ایجاد پارک و فضای سبز، ایجاد کاربری های مورد نیاز از قبیل آموزشی، درمانی، نظامی و انتظامی و ... متحول شده و سبب رونق نسبی و افزایش حس امنیت در روستاییان می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات طرح های هادی روستایی بر توسعه کالبدی روستاها می باشد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی و اسنادی استفاده شده و بر اساس آن و با توجه به جامعه آماری (8251 نفر)، حجم نمونه بر اساس فرمول شارپ - کوکران 368 نفر بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی در بین روستاهای مورد مطالعه توزیع شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بیشترین اثر گذاری طرح های هادی بر نظارت بر نحوه ساخت و ساز و بهسازی و مقاوم سازی مساکن روستایی (متغیر مسکن) و سپس بر تسهیل عبور و مرور در معابر روستایی (متغیر معابر) بوده و در سایر متغیرها، بهداشت محیط و کاربری اراضی توفیق چندانی حاصل نشده و تنها عملکرد مطلوبی در جمع آوری زباله و نحوه توزیع و مکانیابی مناسب خدمات دیده می شود. به طور کل می توان گفت طرح هادی بر توسعه کالبدی روستا مؤثر بوده ولی میزان این تأثیر در ابعاد و مکان های مختلف، متفاوت است و این نشانگر ضعف این طرح در مرحله تهیه و یا اجرا می باشد که البته تخصیص اعتبارات کافی، جلب رضایت و در نتیجه مشارکت روستاییان، گسترش فرهنگ روستا و روستانشینی، حفظ کاربری اراضی به خصوص اراضی کشاورزی، رعایت اصول ساخت مسکن، رعایت ضوابط و حرایم مربوط به راههای موجود روستا، حفظ محیط زیست روستا جهت افزایش میزان تأثیر گذاری پیشنهاد می گردد.
ارزیابی وضعیت شاخص های اجتماعی مسکن (مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
شاخص های مسکن مهم ترین و کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی مسکن می باشد. بررسی شاخص های اجتماعی مسکن یکی از شیوه های شناخت ویژگی های مسکن به شمار می رود که می توان به کمک آن پارامترهای مؤثر در امر مسکن را شناخت و هرگونه برنامه ریزی و تصمیم گیری را آسان نمود. هدف این پژوهش بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص های کمی و کیفی اجتماعی مسکن مناطق روستایی شهرستان رشت می باشد. از این رو پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و ماهیت روش آن توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات مورد نیاز آن از طریق منابع اسنادی حاصل از نتایج شش دوره سرشماری در طی سال های 1345 تا 1390 به دست آمده است. نتایج بررسی و مقایسه شاخص های اجتماعی مسکن در مناطق روستایی شهرستان رشت طی سال های 1345 الی1390 نشان می دهد که از نظر شاخص های اجتماعی کمی مسکن (تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در اتاق، تراکم نفر در واحد مسکونی و توزیع واحدهای مسکونی برحسب تعداد اتاق و خانوار)، در وضعیت مناسب تر و مطلوب تری نسبت به گذشته قرار دارد و هم چنین از نظر شاخص های اجتماعی کیفی (میانگین سطح زیربنای واحد مسکونی، دوام مصالح ساختمانی، مالکیت و نحوه تصرف و امکانات زیرساختی و تسهیلات)، واحدهای مسکونی روند رو به رشدی را شاهد بوده و بهبود نسبی داشته اند اما کماکان مشکلات و کاستی هایی نیز وجود دارد.
تحلیل وضعیت شاخص های ضروری سکونتگاهی (مطالعه موردی: دهستان های شهرستان دزفول )(مقاله علمی وزارت علوم)
روستا کهن ترین شکل سکونتگاه های بشری و روستانشینی یکی از قدیمی ترین شیوه های زندگی اجتماعی بشر است. کیفیت توسعه و زیرساخت های آن در اثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته مسایل عمده ای را در روند توسعه روستاهای کشور ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع یکی از تنگناهای اساسی درعرضه مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمارمی آید. به منظور حل مسائل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای، گام نخست شناخت و سطح بندی روستاها از نظر برخورداری در زمینه های مختلف است. هدف از انجام این پژوهش بررسی درجه پیشرفت نواحی روستایی (دهستان ها) شهرستان دزفول می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. روش گرد آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای که بر گرفته از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 می باشد. جامعه آماری دهستان های شهرستان دزفول می باشد. شاخص های مورد استفاده در سه بخش بهداشتی- درمانی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی- مذهبی در نظر گرفته شده و با استفاده از سه مدل SAW ، TOPSIS و VIKOR مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که عامل توپوگرافی و عامل دسترسی به مرکز شهرستان در میزان پیشرفت دهستان ها تاثیر دارد به گونه ای که دهستان هایی که اکثر آبادی های آن در مناطق دشتی واقع شده اند و همچنین به مرکز شهرستان دسترسی بیشتری دارند از میزان پیشرفت بیشتری برخوردار هستند.
نقش مقاوم سازی مسکن روستایی در زیست پذیری روستاها (مطالعه موردی: دهستان مهروئیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
زیست پذیری به مجموعه ای از شرایط موردنیاز جهت زندگی مناسب افراد در یک محدوده معین اطلاق می شود که موجب ات آسایش، رفاه و رضایت ساکنانش را برای مدت زمان طولانی فراهم می سازد. یکی از بسترها و زمینه ها در حوزه زیست پذیری ، مسکن می باشد؛ مسکنی که باید مکانی سالم را برای یک شیوه زندگی هدفمند و مولد افراد به وجود بیاورد. در این میان مساکن روستایی، تجلی گاه شیوه های زیستی، معیشتی و نهایتاً نیروها و عوامل مؤثر محیطی و روندهای اجتماعی- اقتصادی تأثیرگذار در شکل بخشی به آن ها است. پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نقش مقاوم سازی مسکن در زیست پذیری روستاها می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. محدوده موردمطالعه، روستاهای مهروئیه پایین، مقرب، بلوچ آباد، تلمبه عشایری محمدی سرلک و گلدسته از توابع دهستان مهروئیه واقع در بخش مرکزی شهرستان فاریاب، استان کرمان می باشد و تعداد 251 خانوار با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که مقاوم سازی سبب ارتقاء زیست پذیری دهستان مهروئیه شده است و تأثیراتی همچون افزایش تمایل به ماندگاری در روستا و جلوگیری از مهاجرت به شهرها، احداث مسکن مهندسی ساز با متراژهای محدود برای خانوارهای روستایی، ایجاد آرامش روحی روانی، ارتقاء سطح اجتماعی، ارتقاء امنیت جانی در زمان حوادث غیرقابل پیش بینی از جمله زلزله را در پی داشته است. علاوه بر آن، امکان افزایش ارزش افزوده دارایی شخصی روستاییان، امکان افزایش هم دلی و رشد استعدادهای اعضای خانواده ها، رضایت مندی روستاییان، ایجاد اشتغال برای افراد ساکن در روستا، تغییر چهره روستا از بافت فرسوده به معماری نوین و ... ازجمله دیگر موارد است.