مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
عقل هیولانی
حوزههای تخصصی:
ابن رشد و ابن رشدیان متهم به «حقیقت دوگانه» شده اند؛ یعنی معتقدند که یک مسئله می تواند در دین حقیقت باشد در حالی که نقیض آن در فلسفه صادق است. در بخش اول مقاله تاریخ و معنای این نظریه از دیدگاه کلیسا بررسی شده، در بخش دوم به رأی ابن رشد در باب چگونگی بقای نفس در دو دسته از آثار فلسفی و کلامی اش پرداخته ایم، و در بخش سوم با ارزیابی نظر ابن رشد در این دو دسته آثارش این نتیجه به دست آمده که رأی ابن رشد در باب عقل هیولانی و بقای مشترک و کلی آن پس از مرگ (وحدت عقل) با رأی او در باب بقای نفوس فردی در آثار کلامی متناقض نیست، زیرا وی در مورد نفس قائل به اشتراک لفظی است. لذا نمی توان او را معتقد به حقیقت دوگانه دانست بلکه او به وحدت حقیقت باور دارد. بنابراین ابن رشد را دوحقیقتی خواندن نشان از عدم درک آرای وی دارد.
عقل هیولانی مفارق(separate Matterial Intellect) در فلسفه ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ماهیت عقل در آثار ارسطو با ابهام مواجه است، و فلاسفه مشائی و بویژه ابن رشد برای رفع آن تلاشها نموده اند. ابن رشد در فلسفه خود عقل هیولانی را زیربنای تحلیل ماهیت عقل نزد ارسطو قرار می دهد، و آن را در کتاب تفسیر کبیر بر رساله نفس ارسطو، و با توجه به نظرات مفسران پیشین مطرح می کند. او در این تفسیر به دنبال ارائه شرحی منسجم درباره کیفیت شناخت و تعیین ماهیت قوه عقلانی انسان است و عقل هیولانی را قوه ای مفارق و مجرد، اما دارای ماهیت پذیرندگی می شناسد. در این مقاله با توجه به آثار ابن رشد، ابتدا سه تعریف مختلف از عقل هیولانی آورده شده، سپس نقدهای وی را بر تفاسیر سایر مفسران پبشین ارسطو و نیز پاسخ وی به اشکالات مطرح در زمینه عقل هیولانی آورده شده تا نیل به مقصود اصلی ابن رشد درباب عقل هیولانی میسر گردد.
فرایند"خویش" فهمی انسان در نظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ادراک ذات، در آثار ابن سینا به طور تفصیلی تحلیل و بررسی نشده است. با بررسی مبانی نظری شیخ در تحلیل فرایند ادراک، روشن می شود که پدیده احساس در مرحله نفس حیوانی به عنوان مبدأ معرفت(ادراک برآمده از حس) و علم(ادراک برآمده از عقل)، بدون انفعال حواس از محسوس محقق نمی شود. در پس احساس، عقل یا وهم با شکل گیری ادراک حسی و خیال، به طور دفعی، بدیهیاتی ازقبیل «تمایز» اشیاء و شعور به ذات را به عنوان متعلقات معرفت درک می کند. همراه با ادراکات حسی، عقل هیولانی و بالملکه به عنوان دو مرتبه نخست عقل، در تعامل با نفس حیوانی و به واسطه خیال، ادراک معقول را آغاز می کنند؛ عقل هیولانی که مقدم بر دیگر مراتب عقل است، به مثابه هیولای نخستین، عاری از هرگونه فعلیت و صورت معقول یا محسوس است؛ ازاین رو، تمام ادراکات دریافت شده از خیال و وهم در مرتبه عقل بالملکه و یا بالفعل برای نفس ناطقه حاصل می شوند. بنابراین «خویش فهمی» انسان نیز به عنوان ادراکِ علمیِ معقول از خود که فراتر از شعور و درک معرفتی به ذات است از مرحله عقل بالملکه به بعد و مبتنی بر فعالیت اولیه بدن و قوای حسی محقق می شود.
ترکیب اتحادی ماده و صورت و مسأله اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۶ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
57 - 77
حوزههای تخصصی:
اتحاد عاقل و معقول در موضعی که معقول مغایر ذات عاقل باشد از ابداعات فلسفه صدرایی به شمار می رود. در تبیین کیفیت هستی شناختی این اتحاد، برخی مقصود از آن را، تحقق عاقل و معقول به وجودی یکتا و از جهتی یکتا و برخی دیگر، تحقق معقول برای عاقل به نحوی می دانند که معقول از شئون وجودی عاقل باشد. یکی از براهین بر اثبات این مطلوب، برهان ماده و صورت است. در این برهان با فرض هم سنخی پذیرش صورت توسط ماده و معقول توسط عقل و اتحادی دانستن ترکیب ماده و صورت، اتحاد عاقل و معقول اثبات می شود. ولی برخی این برهان را ناتمام دانسته، سنخ اتحاد عاقل و معقول را شدیدتر از اتحاد ماده و صورت می دانند. این مقاله با تدقیق محل نزاع، نشان می دهد که این اختلاف به دلیل دو دریافت متفاوت از ترکیب اتحادی ماده و صورت است؛ از این رو اولاً برهان ماده و صورت در برابر خدشه های وارد بر آن قابل دفاع بوده و ثانیاً با توجه به دو دریافت از حقیقت ترکیب اتحادی ماده و صورت و حقیقت وحدت عاقل و معقول، این برهان به دو نحو تقریر می شود که هر تقریر، به اثبات یکی از دریافت ها از حقیقت اتحاد عاقل و معقول می انجامد.
نقد و بررسی تطبیقی مسئله «پیدایش نفس» در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه علم النفس در فلسفه» اسلامی، دو نظریه پیرامون مسئله حدوث و «پیدایش نفس» مطرح شده است؛ نظریه حدوث روحانی را ابن سینا مطرح کرده و ملاصدرا مبتکر نظریه حدوث جسمانی نفس میباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هیچگاه مقصود ابن سینا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد کامل و در حدّ عقل بالفعل نبوده و بهمین دلیل اشکالات ملاصدرا به ابن سینا وارد بنظر نمیرسد و قابل جواب است؛ همانطور که مقصود ملاصدرا از جسمانی بودن حدوث نفس، جسم بودن یا از سنخ جسمانیات بودن نفس نیست بلکه مراد اینست که نفس هنگام حدوث در حدّ عقل بالقوه و در نهایت مرتبه» جسمانیات و ابتداء مرتبه مجردات است. قرائن دیگری نیز وجود دارد که سخن این دو حکیم را به هم نزدیک و قابل تطبیق میسازد.