مطالب مرتبط با کلیدواژه

محمدحسین کاشف الغطاء


۱.

شیخ سیاست؛ اندیشه ها و فعالیت های سیاسی – اجتماعی علامه محمدحسین کاشف الغطاء

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۸۱
شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، از مصلحان سده اخیر جهان اسلام و از جمله فقیهان تأثیرگذار و برجسته در تحولات سیاسی اجتماعی در دنیای اسلام و به خصوص کشور عراق به شمار می رود. وی با افکار و اندیشه های فقهی سیاسی خود، نقش بسزایی در بیداری امت اسلامی ایفا کرد. در این پژوهش سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی اجمالی از نظرات فقهی و افکار و اندیشه های سیاسی اجتماعی این عالم شیعی بررسی شود. ایشان، افزون بر تدریس و نگارش آثار مفید و مرجعیت دینی شیعیان، به فعالیت های گسترده ای در مناطق گوناگون جهان اسلام (با توجه به تحرکات دولت های استعماری در عراق و نیز اقدامات صهیونیست ها برای مهاجرت و اشغال کشور فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل) دست زد و با حضور در مجامع و سرزمین های اسلامی، همگام با افشاگری علیه دشمنان اسلام تا آخرین روزهای عمر، تلاش مضاعفی برای اتحاد کلمه میان مسلمانان و تقریب بین مذاهب اسلامی انجام داد. موضوعاتی از جمله: بازگشت به هویت اسلامی و عظمت صدر اسلام، راهبرد وحدت مسلمانان و ولایت فقیه از جمله مهم ترین افکار این عالم مجاهد است.
۲.

علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار: تفسیر و تأویل متن مقدس نزد محمدحسین کاشف الغطاء(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعجاز علمی قرآن خورشیدمرکزی علم و دین محمدحسین کاشف الغطاء نجوم جدید نظریه تکامل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم خوانی داشته باشد. او و دیگر هیئت های تبشیری مسیحی به هدف تبلیغ مسیحیت علوم جدید را به شرق آوردند. در مقابل ایشان، علمای مذاهب بومی نیز از همین طریق برای حفظ و تبلیغ دین خود در برابر مسیحیت سود بردند. در چین و ژاپن و هند، علمای کنفوسیوسی و بودایی و تائویی و هندو نشانه های از نجوم جدید را در متون خود یافتند. علمای مسلمان نیز به نوبه خود اندیشه اعجاز علمی قرآن را مطرح کردند. در میان علمای شیعه متشرعه در قرن نوزدهم، هبهالدین شهرستانی (1301-1386ق) آثاری در هماهنگی نجوم جدید با آیات و روایات شیعی نوشت و مفهوم اعجاز علمی قرآن و روایات شیعه را عرضه کرد. این اندیشه در میان علمای بزرگ شیعه هم طرفدارانی پیدا کرد، اما بعضی علما موافق این رویه نبودند. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (1294-1373ق) عالمی نوگرا بود که خورشیدمرکزی را پذیرفته بود و نجوم قدیم بطلمیوسی را غیرمستدل می دانست، ولی معتقد بود «ظاهر» آیات بیشتر با نجوم قدیم سازگار است تا با خورشیدمرکزی و در نتیجه، «اعجاز علمی» مورد نظر هبهالدین شهرستانی را در آن ها نمی دید. البته او معتقد بود که با تفسیر درست می توان آیات را با علوم جدید هماهنگ ساخت. او نظریه تکامل را نیز بدون حواشی مادی آن می پذیرفت ولی نظریه تکامل انسان را رد می کرد. کاشف الغطاء می دانست ظاهر بسیاری روایات نه تنها با خورشیدمرکزی، بلکه با نجوم قدیم هم سازگاری ندارد و چاره ای جز تأویل یا رد این روایات نیست. به عقیده او این رویه را باید در باره روایات استقرار زمین روی شاخ گاو و ماهی و در باره روایات کسوف وخسوف به کار بست. در این مقاله ضمن بررسی عباراتی از آثار مختلف کاشف الغطاء، به بررسی پرسش وپاسخی در کتاب الفردوس الأعلی می پردازیم. مقاله نشان می دهد که او با نفی هیئت قدیم، راهی پیدا می کند تا با استفاده از مفاهیم هیئت جدید، تفسیری از آیات و روایات در باره «کرسی و عرش» بیابد که با نجوم جدید در تعارض نباشد.
۳.

مقایسه تطبیقی رویکرد آیت الله کاشف الغطاء و آیت الله کاشانی نسبت به بحران فلسطین

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی محمدحسین کاشف الغطاء سید ابوالقاسم کاشانی اسلام وحدت فلسطین صهیونیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۹۹
مطالعات تطبیقی و بررسی های مقایسه ای از جمله روش ها و عرصه های مطالعات تاریخی هستند که معرفت و دانش ما نسبت به ادوار مختلف و مسائل گوناگون تاریخی را افزایش می دهند. این مطالعات خاصه در تاریخ معاصر کاربرد ویژه ای دارد. مقاله حاضر در صدد است با بررسی، مقایسه و تطبیق دیدگاه و عملکرد آیت الله محمدحسین کاشف الغطاء و آیت الله سیدابوالقاسم کاشان در بحران فلسطین، بخشی از میراث علمای شیعه در حفظ و صیانت از اسلام و مسلمین را ایضاح کند. روش مقاله حاضر کیفی و روش جمع آوری اسنادی و کتابخانه ای است، به این معنا که متکی به کاوش در اسناد و منابع، آراء و عملکرد علمای مورد نظر در مسئله و بحران فلسطین را احصاء و با ارزیابی آن ها، مقایسه تطبیقی اندیشه و عملکرد ایشان در مسئله مذکور را انجام داده است. از جمله نتایج پژوهش حاضر از این قرار است: کاشف الغطاء بحران فلسطین را مسئله جهان اسلام و دنیای عرب می دید و برای حل آن بیشتر به مراودات نخبگانی اتکا داشت. در مقابل آیت الله کاشانی مسئله فلسطین را در کنار مسایل ملی عرصه ای برای مبارزه با استعمار می دید و به شدت به همدلی عموم مردم برای مقابله با استعمار و همراهی با فلسطینیان تأکید داشت. با وجود این وجه مشترک رویکرد علمای مورد نظر در بحران فلسطین آن است که آن ها قدس و فلسطین را امانت الهی و قلب جهان اسلامی می دیدند که حمایت از آن دربرابر صهیونیست ها نه تنها وظیفه ای شیعی و اسلامی بلکه امری انسانی و بشری است.
۴.

جایگزینی علوم جدید در ایران: نگاه دیگری به علمای امامیه و علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری داروین علمای امامیه کیهان شناسی اسلامی هیئت جدید هیئت بطلمیوسی محمدحسین کاشف الغطاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۱۶
از زمان ورود علوم جدید به ویژه نجوم نیوتنی به جهان اسلام و ایران و آغاز مخالفت با آن تا زمان قبول عمومی هیئت جدید از جانب علماء، صرف نظر از بعضی مخالفت های پراکنده ، بیش از دو قرن گذشته است. این دوره شامل گذار از باور به سکون زمین و مرکزیت آن است که نه تنها در نظام بطلمیوسی بلکه درسایر کیهانشناسی های دوران اسلام مفروض بود و صدها سال در آگاهی عمومی ریشه دوانده بود. تاریخ نویسی علم این دوره تا قبول کامل هیئت جدید و بر خورد با سایر علوم غربی باید با وسواس علمی و با بررسی شواهد مکتوب و آثار فرهنگی موجود تدوین شود. در چند دهه اخیر اظهار نظرهای مختلفی از جانب تاریخ نویسان علم در این باره انجام گرفته است. سید حسین نصرمعتقد است که علمای اسلام علوم غربی را بدون تنقید یک جا قبول کرده و در مقابل آن تسلیم شدند. دکتر گمینی هم با جدا کردن شیعه «متشرعه» از شیخیه و صوفیان بر این باور است که عکس العمل های گروهی متخالفی در مقابل علم هیئت جدید وجود داشته است. بر خلاف شیخیه و صوفیه، علمای «متشرعه» تناقضی بین آیات و احادیث با هیئت جدید نمی دیدند و اگر هم می دیدند آن را قابل حل می شمردند و از جهت دینی مشکلی نداشتند و مخالفتشان عمدتاً بر اساس تفکر فلسفی مورد قبولشان بود.یکی از علمای امامیه که نظری کاملاً انتقادی به علوم جدید داشت محمدحسین کاشف الغطاء بود. او در نوشته هایش از دروان مشروطه و دهه های بعد، به ویژه با علم هیئت جدید و نظریه تکامل داروین مخالفت می کند. دکتر گمینی خوانشی متضاد با این برداشت از نوشته های کاشف الغطاء ابراز کرده است . در مقاله حاضر تزهایی که دکتر گمینی در طی سال های اخیر به خصوص درنوشته های جدیدش در باره مواجهه علماء امامیه با علم هیئت جدید ابراز کرده است بررسی می شوند. وبا شواهد و براهین دیگری استدلال می شود که اغلب آنها یا بر زمان پریشی تکیه دارند و یا بر این فرض نادرست که مخالفت علمای امامیه (متشرعه) با علم هیئت جدید به خاطر دلایل دینی نبود بلکه دلایل آنها صرفاً یا عمدتاً دلایل مربوط به فلسفه طبیعی بوده است. به علاوه نادرستی باور او در مورد عدم مخالفت کلی کاشف الغطاء با نظریه تکامل داروین با مراجعه به نوشته های او مستدل می شود.