مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اعجاز علمی قرآن
حوزه های تخصصی:
اصلی ترین هدف خداوند از نزول قرآن کریم هدایت انسان هاست و اساسی ترین آموزه در این مسیر توحید می باشد که پایه تمام تعالیم دیگر قرآن است و غایت آن رساندن انسان ها به سعادت است. اساس معرفت توحیدی در تحقق این هدف، توحید الوهی می باشد که بر توحید ربوبی استوار است. برای اینکه این آموزه به شکل صحیح در اختیار مردم هر عصری قرار گیرد باید به رصد نحوه آموزش توحید ربوبی خداوند به بندگان، در سوره های نخستین قرآن که بر این آموزه تأکید بیشتری شده است، پرداخت. به همین جهت در این مقاله سعی بر آن است تا شاخصه های توحید ربوبی پروردگار و همچنین شیوه های بیان آنها و نحوه هدایت بشر به سوی این آموزه مورد کنکاش قرار گیرد تا الگویی از آن استخراج گردد.
شگفتی اعجازآمیز قرآن در اشاره به سازه مستحکم آهن و مس در عملیات سدسازی ذوالقرنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم معجزه الهی است که با رشد و توسعه توانایی های علمی بشر، جنبه هایی از اعجاز علمی یا شگفتی های علمی آن پدیدار شده است. آیات 83 تا 98 سوره کهف ضمن بیان داستان ذوالقرنین و ماجرای ساختن سد توسط او، به برخی از نکات و حقایق علمی درباره صنعت ایمن سازی، نفوذناپذیری و محکم ساختن فلز آهن از طریق قرار دادن روکشی از مس روی آن یا به عنوان نوعی بندکشی اتصال دهنده آهن به مس به عنوان یک فناوری مستحکم و نفوذناپذیر اشاره شده است؛ این در حالی است که امروزه ضرورت استفاده از این عناصر از جمله نوآوری های پذیرفته شده علمی به حساب می آید. افزون بر اینکه استفاده از این فناوری دست کم در رویه دیوارهای سدهای غیر آبی می تواند به عنوان یکی از کاربردهای محتمل آن در نفوذناپذیر کردن و استحکام ویژه دیوارها و اشیایی که از این آلیاژ استفاده می کنند یا به عنوان ابزار و تکنیکی به منظور تقویت اتصال برخی از انواع عناصر فلزی به ویژه آهن مورد استفاده قرار گرفته، باعث ایجاد تحول در برخی صنایع گردد.
اعجاز علمی قرآن در بیان پدیده نفوذ آب به اعماق زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در سه آیه از <em>قرآن</em> و با سیاق تهدید، از فرورفتن آب های زمین به گونه ای که امکان بازیافت آن میسّر نباشد، سخن گفته است. تحقیقات دانشمندان علوم زمین در سال های اخیر نشان می دهد که این تهدید پروردگار پدیده ای است که به لحاظ علمی کاملاً محتمل است و این آیات اشاره ای دقیق به پدیده ای علمی دارند که نه تنها در روزگار نزول <em>قرآن</em>، بلکه تا سالیان پیش، بشر از این پدیده آگاهی نداشت، در حالی که مفسران این آیات را تنها به عنوان «تهدیدی» تفسیر می کردند که به امر الهی یا اعجازگونه رخ خواهد داد. در نظریه علمی مورد بحث، سه نکته شایسته توجه هست: 1 فرورفتن آب به عمق بسیار زیاد در زمین. 2 امکان نفوذ حجمی از آب به اعماق زمین که فراتر از کلّ آب های زمین است. 3 غیرقابل بازیافت بودن آب هایی که به اعماق زمین نفوذ کرده اند. تحلیل تفسیری واژگان و جملات سه سیاق، تطبیق مفهوم آیه با پدیده علمی پیش بینی شده از هر سه نظر به دست می دهد. این اکتشاف علمی، آیت و نشانه بودن آیات سه گانه مذکور را بر علم مطلق فروفرستنده <em>قرآن</em> آشکار و به اصطلاح کلامیان، اعجاز این آیات را ثابت می کند.
سفارش قرآن کریم به شناخت زمین برای شناخت جهان
حوزه های تخصصی:
چیستی گذشته جهان، یکی از پرسش های همیشگی انسان بوده است. قرآن کریم، بشر را در راه رسیدن به حقایق جهان راهنمایی می کند. یکی از این حقایق، «پیشینه مادّه» است که آیات کریمه، راه پژوهش در آن را نشان می دهد. آیه بیستم سوره عنکبوت، به شناخت زمین سفارش کرده تا راه را برای شناخت پیشینه مادّه نشان دهد. بررسی تفاسیر و برخی از آیات و روایات همسو و نیز نگاهی به دیدگاه اخترشناسان درباره پیشینه خلقت و «انفجار بزرگ» نشان می دهد که شناخت زمین، راه کاری دست یافتنی برای شناخت پیشینه جهان بوده و شاید در مقایسه با فیریک نجوم, کم هزینه تر و در دسترس تر برای پژوهشگران همه کشورها باشد. شناساندن مسیری برای دسترسی آسان و همگانی پژوهشگران به پاسخ این پرسش تاریخی، ویژگی این نوشتار است.
بررسی تطبیقی اعجاز علمی قرآن کریم از دیدگاه جعفر نکونام و محمدعلی رضایی اصفهانی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳۴
139 - 129
یکی از جنبه های اعجاز قرآن که از دو دهه اخیر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است، اعجاز علمی قرآن است. مفسران و صاحب نظران در مورد اعجاز علمی دیدگاه های متفاوتی اتخاذ کرده اند. برخی آن را به طور کامل پذیرفته اند و عده ای نیز مخالف اعجاز علمی در قرآن اند و صحت آن را انکار کرده اند، در این مقاله سعی شده است به بررسی تطبیقی دیدگاه های دو نظریه پرداز مطرح در میان فارسی زبانان یعنی دیدگاه های جعفر نکونام و محمدعلی رضایی اصفهانی در باب اعجاز قرآن کریم در دو مورد اشاره قرآن به حرکت های خورشید و هفتگانه بودن آسمان ها پرداخته شود و دلایل و استدلال های آنها بررسی و تحلیل شود و این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی تطبیقی به بررسی دیدگاه های جعفر نکونام، یکی از مخالفان نظریه اعجاز قرآن کریم و محمدعلی رضایی اصفهانی از موافقان این دیدگاه پرداخته است و یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که علت اصلی اختلاف دیدگاه ها در زمینه اعجاز علمی قرآن کریم عرف عام یا خاص دانستن زبان قرآن می باشد.
علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار: تفسیر و تأویل متن مقدس نزد محمدحسین کاشف الغطاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
67 - 91
حوزه های تخصصی:
از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم خوانی داشته باشد. او و دیگر هیئت های تبشیری مسیحی به هدف تبلیغ مسیحیت علوم جدید را به شرق آوردند. در مقابل ایشان، علمای مذاهب بومی نیز از همین طریق برای حفظ و تبلیغ دین خود در برابر مسیحیت سود بردند. در چین و ژاپن و هند، علمای کنفوسیوسی و بودایی و تائویی و هندو نشانه های از نجوم جدید را در متون خود یافتند. علمای مسلمان نیز به نوبه خود اندیشه اعجاز علمی قرآن را مطرح کردند. در میان علمای شیعه متشرعه در قرن نوزدهم، هبهالدین شهرستانی (1301-1386ق) آثاری در هماهنگی نجوم جدید با آیات و روایات شیعی نوشت و مفهوم اعجاز علمی قرآن و روایات شیعه را عرضه کرد. این اندیشه در میان علمای بزرگ شیعه هم طرفدارانی پیدا کرد، اما بعضی علما موافق این رویه نبودند. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (1294-1373ق) عالمی نوگرا بود که خورشیدمرکزی را پذیرفته بود و نجوم قدیم بطلمیوسی را غیرمستدل می دانست، ولی معتقد بود «ظاهر» آیات بیشتر با نجوم قدیم سازگار است تا با خورشیدمرکزی و در نتیجه، «اعجاز علمی» مورد نظر هبهالدین شهرستانی را در آن ها نمی دید. البته او معتقد بود که با تفسیر درست می توان آیات را با علوم جدید هماهنگ ساخت. او نظریه تکامل را نیز بدون حواشی مادی آن می پذیرفت ولی نظریه تکامل انسان را رد می کرد. کاشف الغطاء می دانست ظاهر بسیاری روایات نه تنها با خورشیدمرکزی، بلکه با نجوم قدیم هم سازگاری ندارد و چاره ای جز تأویل یا رد این روایات نیست. به عقیده او این رویه را باید در باره روایات استقرار زمین روی شاخ گاو و ماهی و در باره روایات کسوف وخسوف به کار بست. در این مقاله ضمن بررسی عباراتی از آثار مختلف کاشف الغطاء، به بررسی پرسش وپاسخی در کتاب الفردوس الأعلی می پردازیم. مقاله نشان می دهد که او با نفی هیئت قدیم، راهی پیدا می کند تا با استفاده از مفاهیم هیئت جدید، تفسیری از آیات و روایات در باره «کرسی و عرش» بیابد که با نجوم جدید در تعارض نباشد.