مطالب مرتبط با کلیدواژه

عوامل مؤثر بر طلاق


۱.

تحلیل بازنمایی مطبوعات از عوامل مؤثر بر طلاق؛ مورد مطالعه: صفحات اجتماعی روزنامه ایران در سال 1396

کلیدواژه‌ها: آسیب های اجتماعی طلاق عوامل مؤثر بر طلاق بازنمایی تحلیل محتوا مطبوعات جامعه ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۳۳۹
آسیب های اجتماعی در جامعه ایرانی تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل می گیرد. مردم عادی معمولا به چندبعدی بودن عوامل مؤثر بر آسیب های اجتماعی توجه نمی کنند. طلاق یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در جامعه ایران اسلامی است و مطبوعات به عنوان یکی از عناصر مهم در جهت دهی به ذهنیت مردم محسوب می شوند. مسئله این پژوهش، تحلیل بازنمایی عوامل مؤثر بر طلاق به مثابه یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در مطبوعات ایرانی است و روش آن، تحلیل محتوا است. بدین منظور، تمامی صفحات اجتماعی روزنامه ایران در سال 1396 با روش تحلیل محتوای کیفی عرفی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش اگر به متن بازنمایی شده در صفحات اجتماعی روزنامه رجوع کنیم، عوامل فرهنگی ای چون عدم مهارت گفت وگو، تغییر دیدگاه ها نسبت به گذشته، دخالت خانواده ها، عدم تفاهم و سازش، عدم مهارت زندگی کردن، عدم مهارت تعامل با همسر، عدم سواد ارتباطی، عدم فرهنگ زندگی سالم، اختلافات زناشویی، نزاع های خانوادگی، رواج فرهنگ غربی، کمرنگ شدن فرهنگ ایرانی، عدم تفاهم خانوادگی و فضای مجازی سهم اصلی را در ایجاد طلاق دارد؛  در مجموع می توان به ترتیب از عوامل فرهنگی، جامعه شناختی، روان شناختی، سیاستی و اقتصادی به عنوان مهم ترین عوامل بازنمایی شده مؤثر در طلاق در صفحات اجتماعی روزنامه ایران نام برد. 
۲.

عوامل مؤثر بر طلاق در جامعه ایرانی؛ الگویابی با استفاده از روش دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوامل مؤثر بر طلاق گسست خانواده جامعه ی ایرانی روش دیمتل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۹۲
خانواده بستر تمام شئونات اجتماعی و خاستگاه افراد است که به عنوان یکی از اصلی ترین نهاد اجتماعی آشفتگی و آسیب بر آن و پدیده طلاق در گسترش مسائل اجتماعی بی تأثیر نخواهند بود. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر طلاق در جامعه ایرانی؛ الگویابی با استفاده از روش دیمتل با رویکرد پیمایشی است. در این روش به رابطه ی علی و معلولی میان عوامل مؤثر بر طلاق پرداخته شده است، بدین صورت که ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق عوامل مؤثر بر طلاق شناسایی و سپس به منظور تبیین و ارزیابی روابط بین این عوامل از روش دیمتل استفاده شده است. جامعه ی آماری این تحقیق را خبرگان و متخصصان در حوزه ی اجتماعی و آشنا به حوزه ی خانواده، در دانشگاه کاشان در سال ۱۴۰۰ تشکیل داده است. پرسشنامه ی مذکور شامل ۹ عامل اصلی و ۳۱ عامل فرعی است و خبرگان و متخصصان به میزان تأثیر هر عامل نسبت به عامل دیگر امتیاز دادند. نتایج نشان داد که، مؤلفه ی «عوامل اخلاقی» بیشترین اثرگذاری را بر سایر عناصر داراست، در مقابل «باورهای مذهبی» که کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است، که به شدت تحت تاثیردیگر عناصر الگو قرار دارد و مهمترین عامل اثرپذیر شناسایی شد. مؤلفه ی «عوامل روانی» بیشترین تعامل را با دیگر عوامل داشته است و در مرکز مدل قرارگرفته است. همچنین، از بین عوامل فرعی هم، خیانت، عدم آمادگی روانی برای ازدواج، ازدواج تحمیلی با ضریب تعیین 586/0 در رتبه ی نخست، عدم تناسب سنی زوجین با ضریب تعیین 571/0 در رتبه ی دوم، خیانت خانواده ها با ضریب تعیین 501/0 در رتبه ی سوم، عدم ارضای نیازهای جنسی و فقدان خلق و خوی مناسب با ضریب تعیین 358/0 در رتبه ی چهارم و عدم تناسبات اجتماعی و فرهنگی میان خانواده های زوجین با ضریب تعیین 312/0 در رتبه ی پنجم قرار دارد و بقیه ضرایب نیز در رتبه های بعدی قرار دارد.
۳.

تحلیلی بر مؤلفه های اقتصادی مؤثر بر میزان ازدواج و طلاق با تأکید بر مشارکت اقتصادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشارکت اقتصادی زنان عوامل مؤثر بر ازدواج عوامل مؤثر بر طلاق بیکاری نابرابری اقتصادی میزان ازدواج و طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۷۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مؤلفه های اقتصادی با میزان ازدواج و طلاق به روش خودرگرسیون با وقفه های توزیعی که امکان تحلیل کوتاه مدت و بلندمدت را فراهم می آورد، انجام شد. همچنین تحلیل مقایسه ای مؤلفه های اقتصادی مشترک و توأمان مؤثر بر ازدواج و طلاق نیز ارائه گردید. داده های پژوهش از کلیه اطلاعات و آمار مکتوب مربوط به اقتصاد ایران در سال های 1362 تا 1399 جمع آوری شد. نتایج تحلیل بلندمدت داده ها نشان داد که میزان بیکاری به طور مستقیم، و ضریب جینی به طور معکوس با میزان طلاق رابطه معنادار دارد. متغیرهای مشارکت اقتصادی زنان، رشد درآمد سرانه، شهرنشینی و رشد اجاره مسکن رابطه معناداری با میزان طلاق در بلندمدت ندارد. همچنین متغیرهای شهرنشینی، مشارکت اقتصادی زنان و رشد درآمد سرانه به طورمستقیم، و متغیرهای ضریب جینی، رشد اجاره مسکن و نرخ بیکاری به طور معکوس، با میزان ازدواج در بلندمدت رابطه معکوس دارد. نتیجه قابل توجه درباره مشارکت اقتصادی زنان این بود که با افزایش میزان مشارکت اقتصادی زنان، میزان ازدواج ها در کشور افزوده شده و این متغیر، تأثیر معناداری بر میزان طلاق در کشور نداشته است.