مطالب مرتبط با کلیدواژه

رفتار معنادار


۱.

مفهوم قاعده در فلسفه علوم اجتماعی پیتر وینچ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۵۸ تعداد دانلود : ۶۰۳
از ابتدای شکل گیری جامعه شناسی، اغلب تصور می شد چنانچه از روش علوم طبیعی در مطالعات اجتماعی استفاده شود، این حوزه نیز همچون علوم طبیعی پیشرفت های خیره کننده ای خواهد داشت؛ اما پیتر وینچ با نشان دادن تمایز علوم اجتماعی با علوم طبیعی، امکان علم اجتماعی را به چالش می کشد و از طرف دیگر با نشان دادن پیوندی که میان علوم اجتماعی و فلسفه وجود دارد، مطالعات اجتماعی را به عنوان مطالعاتی پیشنهاد می کند که به دنبال تبیین پدیده های اجتماعی نیست؛ بلکه ماهیتی توصیفی دارد. وینچ به عنوان فیلسوفی که برای اولین بار ایده های ویتگنشتاین را در فلسفه علوم اجتماعی به کار می گیرد، معتقد است از طرفی تمامی رفتارهای معنادار آدمی، قاعده مند می باشند و از طرف دیگر فهم رفتارهای معنادار در گرو مهارت یافتن در پیروی از قاعده است که همه اینها تنها درون جامعه –با نهادهای تثبیت شده- رخ می دهد. در این مقاله سعی می شود با روشن کردن مفهوم قاعده و پیروی از آن، جایگاه کلیدی و بنیادین آن در فلسفه وینچ نشان داده شود
۲.

تبیین و بررسی روش تفهمی در علوم انسانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی علوم انسانی توصیفی علوم انسانی دستوری مکتب تفسیری روش تفهمی رفتار معنادار نسبیت فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۴ تعداد دانلود : ۲۸۷
روش شناسی و تعیین روش یا روش های متناسب با حل مسائل علوم انسانی به شدت محل چالش و مناقشه است. روش های گوناگونی برای این علوم توسط اندیشمندان این حوزه پیشنهاد شده است. اصحاب مکتب تفسیری در غرب، هدف علوم انسانی را دستیابی به فهم رفتارهای انسانی می دانند. ایشان ضمن رد روش تبیین علّی که در علوم تجربی استفاده می شود، روش تفهمی را تنها روش معتبر در علوم انسانی برای دستیابی به فهم معنای رفتارهای ارادی انسان می دانند. تبیین و نقد و بررسی میزان کارایی روش تفهمی در علوم انسانی از طریق تحلیل عقلانی، هدف این پژوهش است. روش تفهمی راهی برای همدلی و سعی در ورود به درون انسان و نگاه کردن از منظر وی برای فهم معنای رفتارهای ارادی انسان است. فرضیه های به دست آمده از این روش، ضمن انسجام و هماهنگی درونی باید با شواهد تجربی تأیید شوند. روش تفهمی اختصاص به علوم انسانی توصیفی دارد. بررسی ماهیت روش تفهمی ما را به این نتیجه می رساند که این روش صرفاً به بخش محدودی از موضوعات علوم انسانی توصیفی می پردازد و به دلیل عدم امکان دستیابی به یقین در فهم پدیده های ارادی انسانی ازیک سو، و عدم قابلیت ارائه قوانین عام و مشترک از سوی دیگر، به نسبیت فرهنگی منتهی می شود. روش تفهمی به رغم قابلیت در طرح مسائل جدید در علوم انسانی و نقش تأثیرگذار در اجرای توصیه های علوم انسانی دستوری، به تنهایی در حل مسائل علوم انسانی ناکارآمد است و فقط به صورت روش معین در کنار روش های معتبر در علوم انسانی می تواند نقش آفرین باشد.